نویسنده: دکتر صابر میرزاد
وقتی ذهنِ یک انسان پیوسته درگیر منفعتطلبی (چه شخصی که برای خویش باشد و یا برای جمعی) و هیچشمردنِ دیگران باشد، همچو انسانی پا از حیطهی انسانیت برون مینهد و دیگر نمیتواند وجدانش و عادتش را اصلاح نماید. نه دین برایشان چارهگر است و نی وجدانِ اخلاقی.
به قول نواندیشانِ دینی: تعقل این قماش انسانها دچار تکلیفی شده است، کاملاً برای بشریت خطرناک است.
جالب اینجاست که تمام این توهمات و اقداماتشان در برابر دیگران، از سببِ نادانی و ناآگاهی است. بهگونهی مثال؛ سران طالب و فرماندهانشان از یک شمار فاشیستهای همتبار خود، شنیدهاند که پشتونها اکثریت استند (درحالیکه این یک دروغ حیلهمندانه است)، طالبان هم میگویند پشتونها اکثریت اند.
یا هم تندروهای مدارسِ دیوبندی، بدون درک این حقیقت که انسانِ امروز انسان رشدکرده و صعودیافته است و هیچ شباهت و وابستهگی به انسان و زمان ۱۵ قرن پیش ندارد. افراطیون از اسلام بنابر همان رویکرد قدیمی برداشت میکنند و سعی دارند به انسان مدرن، آن قیوداتِ قدیمی را تحمیل نماید؛ حالا طالبان نیز دست و ذهنِ خشونتورز خود را درگیر این ادعاها ساختهاند و هرروز به جهالت خود میافزایند و خَرِ جهنمی خویش را میتازند.
احمق، کتاب دید و گمان کرد عالِم است
خودبین، بهکِشتی آمد و پنداشت ناخداست
این شعر پروین اعتصامی دقیقاً نوک ناوک را به همینگونه انسانهای دو رو و تخریبگر، نشانه دارد.
به ادامهی برنامهی امانالله و طرزی (نظامنامهی ناقلین سال ۱۳۰۲) مبنی بر انتقال یک شمار پشتونهای کوچی و قبایلی در شمال و نیز برنامهی کتابِ بچهگانه و ستیزهجویانهی اسماعیلِ یون «دویمه سقاو»، حالا طالبان بدونِ فهم اینکه شهروند امروز افغانستانی/خراسانی، شهروند دیروز نیست، سعی دارند به جنایات قدیمیشان ادامه دهند و لکهی کثیفِ دیگر به لکههای قدیمی خویش بیفزایند و بر طبل جهالت بکوبند و خشونت و تنفر را در جامعه فزونی بخشند.
«جهل باشد منشاء جور و جفا»
چنانچه گفتنی است که طالبان طی اقدامِ جدیدی، دست به غصب شهرکهایی زدهاند که این شهرکها توسط تاجیکها و یک شمار آن نیز توسط اوزبیکها(به ویژه در تخار)، ایجاد و بنا گردیده است.
شهرکهای کارته فیضآباد، رستاقآباد و آریانا واقع شهرک دوره کندز هماکنون تحت بررسی به اصطلاح: کمیسیون استرداد زمینهای غصبشده قرار دارد.
اما باشندگان کارته فیضآباد و رُستاقآباد که اکثرا مردمان بدخشان و تخار اند، نگران آیندهشان هستند.
آنان میگویند قرار ملاحظه رویدادهای یکی دوماه اخیر، در بسیاری از مناطق تخار، بدخشان و ساحات شهرستان امام صاحب کندز که هم مرز با دریای آمو و کشور تاجیکستان است، کوچهای اجباری آغاز شده و جایشان به مردمان تازهآمده از پاکستان و جنوبیها، داده میشود.
باشندگان این شهرکها میگویند نزدیک به ۲۵ سال قبل اسناد و مدارک شهرکهای کارتهی فیضآباد و رستاقآباد کندز به امر رییسجمهور وقت و وزارتهای شهرسازی، عدلیه و دیگر ادارههای ذیربط، مراحل قانونی آن تکمیل گردیده است.
شماری از ساکنان شهرک رستاقآباد با نگرانی اظهار میدارند که قرار اطلاع، در بعضی ساحات شهرستانهای تخار از جمله، درقد، ینگی قلعه، دشت قلعه، خواجه بهاوالدین و همچنان امام صاحب کندز، خانوادههایی را دیدهاند که به کلی فارسی حرف زده نمیتوانند و نابلد هستند. همچنان میافزایند که این فامیلها به نام کوچی در ساحات یادشده، جاگزین شدهاند.
این یک نمونهی کوچک از غصب زمینهای اقوام غیرِپشتون و آوردن ناقلین در خانهها و زمینهای مردم بومی در سراسر شمال، شمالشرق و شمالغرب، توسط طالبان، میباشد.
انتقال تیتیپی و اهداف دور و نزدیک این پروسه
پس از ابراز نظر وزیر خارجه پاکستان و نیز تایید شدنِ این سخن از سوی سخنگوی طالبان مبنی بر انتقال طالبان تروریست پاکستانی یا «تیتیپی» به شمال، شمالشرق و شمالغرب افغانستان/خراسان، خبرهایی از این مناطق توسط مردمان محلی به گوش میرسد که باید متوجه زنگ خطری بود که واقعاً به صدا درآمده است:
- شماری از باشندگان شهرستانهای دشتقلعه و خواجهبهاوالدین استان تخار از جابهجایی دهها خانواده تحریک طالبان پاکستانی در این شهرستانها شکایت دارند و میگویند کسانی که به مناطق آنان آمدهاند، به زبانهای بومی این منطقه آشنایی ندارند و اردو صحبت میکنند. همچنان منابع اضافه میکنند که هیئتی متشکل از نمایندگان ادارههای محلی طالبان در تخار برای اسکان آنها در این دو شهرستان موظف ساخته شدهاند.
- قرار گفتهی یکی از افراد حکومت پیشین که نخواست نامش افشا گردد: شمار زیادی از ناقلین در یکی از مسجدهای شهرستان دشتقلعه جابهجا شدهاند و به زبان اردو صحبت میکنند. به گفتهی او، همهی آنان سلاحهای سبک و سنگین دارند و برای فعلاً در مسجدها جابهجا شدهاند. این مقام حکومت پیشین همچنان اضافه میکند که حدود ۳۰۰ نفر از «ناقلین» مسلح در شهرستان دشتقلعه، در خانه «مامور حسن»، جابهجا شدهاند. به گفته او، این افراد تا دندان مسلحاند و به زبان اردو صحبت میکنند.
- از سویی هم گزارشهای پیاپی مبنی بر کوچ اجباری اوزبیکها و ترکمنها در استان جوزجان با حمایت گروه طالبان منتشر شده است. طبق گزارشها، صدها جریب زمین و خانههای باشندگان ترکتبار شهرستانِ قوشتپه استانِ جوزجان با حمایت طالبان از سوی کوچیها غصب شده است.
- همچنان منابع میگویند که به تازگی، رهبری طالبان تصمیم دارند برای ناقلینی که مرموز استند و افراد آنان با کسی ارتباط نمیگیرند، در استان تخار، یک هزار و ۵۰۰ جریب زمین توزیع کنند. در این گستره از زمینها شهرکی برای ناقلین ساخته میشود.
در حالیکه گزارش شده است، بیش از ۳۷۰ خانوادهی تاجیکتبار در روزهای گرم تابستانی زیر چادر در این استان روز و شب خود را میگذرانند. به گفتهی منابع، طالبان ۳۷۰ خانوادهی تاجیکتبار و اوزبیکتبار را شش ماه پیش از روستای مهاجرقشلاق شهرستان خواجهبهاوالدین کوچ اجباری دادهاند.
- گزارشهای دیگر حاکی از آن است که طالبان در جریان امسال، صدها خانوادهی غیرپشتون را از شهرستانِ دوشی استانِ بغلان، شهرستان بلخاب استانِ سرپل، بخشهایی از استانِ پنجشیر (شهرستان شتل) و استانِ دایکندی، کوچ اجباری دادهاند.
- ماهها قبل، دیدهبان حقوق بشر با نشر گزارشی اعلام کرده بود که طالبان به باشندگان ۱۵ شهرستان استانهای دایکندی و ارزگان که شامل دو هزار و ۸۰۰ تن از ساکنان هزارهتبار میشوند، دستور داده اند تا خانهها و زمینهای خود را ترک کنند. چنانچه به تازگی خبر رسیده است که موجِ کوچها در این استانها به اثر فشارهای طالبان آغاز گردیده است.
- از سویی هم چندی پیش جبههی مقاومت ملی افغانستان بیان داشته بود که طالبان با پیشرفتِ کار کانال قوشتپه در شمال، زمینهای اطراف آن را به خانوادههایی که از وزیرستان و ایالت خیبرپختونخواه پاکستان به افغانستان آمده، توزیع کردهاند.
همهی این خبرها بیانکنندهی این مساله میباشد که طالبان حتا ماهها پیش از اینکه موضوع انتقال تیتیپی را رسماً مطرح کنند، انتقال آن را آهستهآهسته آغاز کرده بودند.
در ضمن، برای تمام خانوادههای این مردانِ مسلح و نیز یک شمار دیگر از ساکنان قبایلی و جنوبی به شمال و دیگر نقاط غیرپشتوننشین، هزاران جریب زمین و حتا با غصب خانه و زمین مردم بومی، جا و زمین فراهم کرده بودند.
طالبان و حلقهی خبیثهی فاشیستی، به قول آگاههانِ امور، با اجرای این پروسه، در پی اجرای سه طرح اساسی استند:
- افزودن به نفوس ناقلین در شمال و غیره بخشهای افغانستان که همه بومی اند و مردمِ غیرپشتون اند؛ سپس، برهمزدنِ معیار نفوس به نفع پشتونها و تضعیف زبان فارسی و قوت تاجیکها جهت ادامه دادن به سروری پشتونها تا ابد در این کشور؛
- به وسیلهی تیتیپی، ایجاد مانعِ پایدار و سرکوبگر در برابر جبههی مقاومت و دیگر جبهات نظامی. طالبان سعی دارند تا برنامههای بیشتر و بیشتر برای پیشگیری از رشد جبههی مقاومت در سراسر افغانستان/خراسان، تدوین و اجرا نمایند؛
- رشد و توسعهی افکار تروریستی با همکاری تیتیپی و سعی جهت انتقال شورش و نزاع در ممالک آسیای مرکزی: تاجیکستان، اوزبیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و سایر مناطقی که به عنوان حیات خلوت روسیه قلمداد میشود. دقیقاً اینجاست که گرهِ کار گشوده میشود و مشخص مینماید که طالبان و پاکستان، همچنان تیتیپی، طبق برنامهی غرب عمل میکنند و طراح اصلی انگلیس و آمریکا میباشد. اما ابراز نظر ایران، هند و شماری دیگر از کشورهای منطقه و به ویژه مقامات بلندرتبهی روسی از جمله، از ولادیمیر پوتین، رییسجمهور، گرفته تا سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه و سرگئی شویگو، وزیر دفاع، میتواند این فرضیه را ثابت کند که آمریکاییها در حال گشایش جبههی نیابتی جدیدی در آسیای میانه هستند.
بیشتر بخوانید: