در بدخشان طالبان محلی تاجیک زیاد استند و بدخشان در این سالها یکی از محلهای در شمال افغانستان بوده که گرایش به افراطیت مذهبی در آن رواج داشته است. طالبان تاجیک بدخشان در سقوط جمهوریت در سمت شمال نقش داشتند و پس از سقوط برای سرکوب مقاومت در پنجشیر و جاهای دیگر جنگیدند و رییس ارتش طالبان نیز از طالبان محلی تاجیک بدخشان است. بنابراین تا هنوز مدیریت اداری ولایت بدخشان در اختیار طالبان محلی بدخشان بود. اما طالبان پشتون بر طالبان غیرپشتون اعتماد ندارند و هرگز نمیخواهند آنها نقش و جایگاه تصمیمگیرنده حتا در ولایت و محلهای زندگی خود داشته باشند. بنابراین طالبان پشتون طالبان محلی غیرپشتون را میخواهند کنار بزنند. طالبان پشتون، نخست به توطیه علیه فرماندهان طالبان اوزبیک دست زدند و توانستند فرماندهان محلی طالبان اوزبیک را سر جایشان بنشانند و فعلا میخواهند فرماندهان طالبان محلی بدخشان را سر جایشان بنشانند. برای اینکه بتوانند طالبان محلی تاجیک بدخشان را کنار بزنند یا سر جایشان بنشانند، نیاز به برنامهریزی دارد تا فرصت و زمینهی نیروهای نظامی طالبان پشتون در بدخشان فراهم شود. این برنامهریزی در واقع ایجاد نارآمی سازماندهیشده در بدخشان است.
ناآرامیهای سازماندهیشده
طالبان پشتون برای اینکه بتوانند بهانهای برای ورود به بدخشان را پیدا کنند بایستی به ناآرامیها در بدخشان به صورت سازماندهیشده دامن بزنند. بنابراین چند فرماندهی تاجیکتبار از جمله سرپرست ولایت بدخشان را در حملهی انتحاری کشتند و از مجلس فاتحهای او نیز بهعنوان دام برای کشتن یکی از فرماندهان طالب تاجیک و چند بزرگ محلی تاجیک بدخشان استفاده کردند. اما طوری وانمود میکنند که نزاعها بین طالبان محلی بدخشان وجود دارند و ما ناگزیریم برای کنترل وضعیت در بدخشان وارد شویم. اگرچه ظاهرا مسوولیت حملات را داعش گرفت. گرفتن مسوولیت از یک آدرس مجازی چندان اهمیت و اعتبار ندارد. اما این مسوولیت گرفتن داعش نیز میتواند بخشی از سازماندهی باشد؛ اینکه در بدخشان داعش وجود دارد و ما (طالبان پشتون) نیاز داریم در بدخشان ورود کنیم. سهصد (۳۰۰) نیرو ویژهی طالبان پشتون پس از این حملات انتحاری و ناآرامیهای سازماندهیشده وارد بدخشان شدهاند و گفته میشود شمار این نیروها بیشتر میشوند تا کنترل نظامی بدخشان را در دست گیرند.
جابهجایی نیروهای پشتون و مدیریت قدرت
نیروهای طالب پشتون در بدخشان جابهجا شدهاند. نخست بایستی جابهجایی نیروهای نظامی صورت بگیرد و وضعیت نظامی اعلام شود تا زمینهی مدیریت قدرت سیاسی و اداری از طالبان محلی تاجیک در بدخشان گرفته شود و به طالبان پشتون انتقال کند. ۳۰۰ نیرو ویژهی طالبان پشتون که وارد بدخشان شدهاند، در مرکز شهر، شماری از طالبان محلی تاجیک را لت وکوب کردهاند و گفتهاند که تلاشی خانهبهخانه را آغاز میکنند. منظور از تلاشی خانهبهخانه، خلع سلاحسازی طالبان محلی تاجیک بدخشان است. زیرا با خلعسازی طالبان محلی بدخشان استکه طالبان پشتون میتوانند قدرت سیاسی و اداری را از طالبان تاجیک به طالبان پشتون انتقال بدهند. اگر طالبان پشتون بتوانند طالبان محلی بدخشی تاجیک را خلع سلاح کنند، ضمن انتقال سیاسی و اداری قدرت از طالبان بدخشی تاجیک به طالبان پشتون، چند هدف مهم دیگر را نیز دنبال میکنند که در ادامه به آن اهداف اشاره میشود.
جابهجایی کوچی در شیوهی بدخشان
شیوه یکی از ییلاقهای مهم در بدخشان استکه حکومتهای قومی افغانستان سالها است از ورود کوچی در آنجا حمایت میکنند، اما ورود کوچیهای پشتون در آنجا چندان موفقانه نبوده است. بنابراین طالبان پشتون میخواهند این پروژهی قومی را عملی کنند و افراد قوم پشتو را به عنوان کوچی در آنجا جابهجا کنند و شیوه را به کوچی بدهند. کوچی در حقیقت لشکر قومی پشتون استکه در محلهای بومی اقوام هزاره، تاجیک و اوزبیک جابهجا میشوند. نخست فقط در مناطق هزارهنشین جابهجا میشدند، اما چند سالی استکه در مناطق تاجیکنشین و اوزبیکنشین نیز جابهجا میشوند. ورود کوچی در یک محل در واقع آغاز تصرف آن محل توسط افراد پشتون است.
تغییر بافت قومی
بدخشان از جمله ولایتهای در شمال افغانستان استکه تغییر بافت قومی در آن چندان موفقانه نبوده است. در مزار، بغلان، تخار و… حکومتهای قومی پشتون توانستهاند به اندازهی کافی افراد قوم پشتون را وارد کنند، اما در بدخشان این کار را تا هنوز نتوانستهاند. بنابراین میخواهند جابهجایی قومی در بدخشان صورت گیرد تا بافت قومی فعلی در بدخشان تغییر کند و افراد پشتون نیز به اندازهی کافی در آنجا وارد شوند. همه در جریانایم که طالبان تایید کردند، پشتونهای پاکستان را وارد سمت شمال افغانستان میسازند. طبعا این پشتونها را وارد بدخشان نیز میکنند. اگر مدیریت قدرت در اختیار طالبان محلی بدخشان میبود، احتمال داشت، مانعی برای این جابهجایی قومی صورت گیرد، بنابراین نیاز بود تا شماری از فرماندهان طالب محلی تاجیک کشته شوند، اوضاع متشنج و نظامی شود، مدیریت قدرت سیاسی به طالبان پشتون انتقال یابد که فرصت انتقال افراد پشتون در بدخشان فراهم شود و بافت قومی بدخشان تغییر کند.
مدیریت منابع
بدخشان یکی از ولایتهای در افغانستان استکه منابع طبیعی در آن زیاد است. مدیریت منابع طبیعی تا اکنون در اختیار طالبان محلی بدخشی تاجیک بود و طالبان پشتون چندان به مدیریت و استفاده از این منابع دسترسی نداشتند. بنابراین طالبان پشتون میخواهند مدیریت و استفاده از منابع طبیعی بدخشان در اختیارشان باشد.
چه باید کرد؟
در این شرایط چه میتوان کرد و چگونه میتوان جلو تهاجم قومی طالبان پشتون را برای پشتونیزه کردن بدخشان، گرفت؟ درست استکه در بدخشان گرایشهای متفاوت سیاسی و فکری وجود دارند؛ یعنی شماری طالب، شماری جمعیتی و… استند. این گرایشها میتوانند سر جای خود باشند، اما فعلا بحث هویت اجتماعی و فرهنگی بدخشان مطرح است و قرار است هویت اجتماعی و قومی بدخشان دچار چالش و تغییر شود. بنابراین لازم است در قدم نخست طالبان محلی بدخشی هوشیار شوند و در کنار بدخشیهای دیگر که گرایش متفاوت سیاسی دارند ایستاد شوند و نگذارند که طالبان پشتون به اهداف شوم قومی خود دست یابند. طالبان پشتون یک گروه کاملا قومی استند و اهداف فاشیستی قومی خود را دنبال میکنند و هیچگونه پایبندیای به شعار اسلامی ندارند. طوریکه حکومتهای قومی قبلی افغانستان حامیان تاجیک، هزاره و اوزبیک خود را حذف میکردند و کنار میزدند؛ حکومت قومی طالبان پشتون نیز حامیان طالب تاجیک، اوزبیک و… خود را کنار میزنند و حذف میکنند. اینکه در این دوسال، حذف و کنارزدن طالبان غیرپشتون به کندی پیش میرفت، برای این بود که طالبان پشتون نیاز داشتند سلطه و قدرتشان تثبیت شود تا فرصت کنارزدن حامیان طالب غیرپشتون خود را پیدا کنند؛ فعلا نسبتا این فرصت را پیدا کردهاند و شروع کردهاند به حذف حامیان طالبان غیرپشتون خود؛ تا اهداف قومی خود را تحقق ببخشند.