یعقوب یسنا
درست استکه ما در زندگی روزانهی خویش با افراد زیاد، پیامهایی را رد و بدل میکنیم: در خانه با خانواده، در بیرون با دوستان و آشنایان، در صنف با دانشجویان، در اجتماع با مردم و در محل کار با همکاران. شاید در بسا موارد نیاز پیش نیاید که این پیامها نوشتاری باشند، بلکه میتوانند گفتاری باشند. اگر زندگی بشر را به دو بخش کلی دستهبندی کنیم: زندگی پیشانوشتاری و زندگی پسانوشتاری. در زندگی پیشانوشتاری، هنوز خط اختراع نشده بود، انسانها در گروهها و جامعههای کوچک زندگی میکردند و روابط خود را حضوری و با گفتار برقرار میکردند. پس از اختراع خط و با توسعهی جامعههای بشری، مناسبات اجتماعی افراد در جامعه پیچیدهتر شدند و نیازمندیها نیز بیشتر شدند. بنابراین دیگر گفتار نمیتوانست مشکل برقراری روابط و ادارهی امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی جامعه را حل کند.
اگر بخواهیم در بارهی اهمیت نگارش و نوشتار در زندگی معاصر بشر فکر کنیم، مبالغه نخواهد بود که اهمیت مادی و معنوی بشر را به نوشتار ارتباط دهیم، زیرا در نبود نوشتار نمیتوانیم به تمدن بشری در گذشته و در روزگار کنونی بیندیشیم. فکر کنید اگر از زندگی انسان معاصر مکاتبات، مطبوعات، کتابها، آگهیها، اسناد حقوقی، بازرگارنی، اداری و برنامههای تلویزیونی و سینمایی (برنامههای تلویزیونی و سینمایی نیز نوشته میشوند و بعد اجرا میشوند) را حذف کنیم، در زندگی چه میماند؟! زندگی انسان به زندگی ماقبل تاریخ رجعت میکند، یعنی زندگی بدویایکه هنوز در آن خط اختراع نشده است.
ما در روزگاری قرار داریم که زندگی بشر وارد مناسبات پیچیدهای شده است و این مناسبات پیچیده، بیشتر و پیچیدهتر میشوند. تکنالوژی در شکلدهی این مناسبات و روابط پیچیده، نقشی خاص دارد. بنابراین در این مناسبات و روابط پیچیده، نوشتار در برقراری روابط و مناسبات بشری، جایگاهی ویژه دارد. شما روزانه نیاز پیدا میکنید که از مبایلتان پیامک بفرستید، یا در موقعیتهای استید که نمیتوانید صحبت کنید، باید بنویسید و پیام کنید ویا روزانه و شبانه از فیسبوک، یاهو، ایمیل، وایبر، ایمو و… با دوستان و همکاران تان چت و نامهنگاری میکنید. اینها همه شیوههای نگارش یا نگارش استند که در زندگی روزمره و حتا خصوصی به آنها نیاز پیدا میشود.
در زندگی رسمی (که اغلب و اکثر روابط) مناسبات و پیشبرد کار و امور اداره با نگارش و نوشتار صورت میگیرد. اگر خواستی را به اداره مطرح میکنیم یا اموری را میخواهیم در اداره اجرا شود، همه به صورت رسمی در مکتوب و نوشتار مطرح میشوند و در بایگانی و دیتابس اداره به عنوان سند باقی میمانند. بنابراین زندگی رسمی و موفقیت یک کارمند در زندگی رسمیش به فعالیت نوشتاریش ارتباط دارد.
اگر نقش نوشتن را در زندگی تحصیلی و در موفقیت تحصیلی درنظر داشته باشیم، میبینیم که از مکتب شروع تا لیسانس (کارشناسی)، ماستری (کارشناسی ارشد) و دورهی دکترا با نوشتن سر وکار داریم و موفقیت تحصیلی ما نیز به نوشتن ارتباط دارد. حتا اگر نخواهیم محقق و پژوهشگر و نویسنده شویم یا باشیم، بازهم در موقع تحصیل به نوشتن نیاز پیدا میکنیم. ارایهی پروژهها، سیمینارها، پاسخ به پرسشهای امتحان، ارایهی پایاننامه در پایان تحصیل، همه با نوشتن صورت میگیرند.
بنابراین میتوان گفت انسان معاصر ناگزیر به نوشتن است و به نوعی نمیتواند از نوشتن فرار کند. اگر بخواهد از نوشتن فرار کند و ننویسد به این معنا استکه آگاهانه میخواهد از امکانهای موفقیت و رشد شخصیتی، سیاسی، فرهنگی و علمی در زندگیش استفاده نکند و این امکانها را کنار گذارد.
اما برای بسیاریها نوشتن کاری دشوار است، حتا برای کسانیکه دورههای دانشگاه (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا) را سپری کردهاند. درست استکه نوشتن نسبت به گفتار، محدودیتها و دشوارهای خود را دارد؛ نخست اینکه نوشتن نسبت به گفتار، شیوهی بیانِ مستدلتر میخواهد؛ و دوم در نوشتن باید شیوهی نگارش را رعایت کرد، که رعایت شیوهی نگارش به آموزش و یادگیری نیاز دارد. یعنی هرکسیکه میخواهد بنویسد باید بر شیوهی نگارش و قاعده و قواعد دستور زبان و رعایت این قاعده و قواعد آگاه باشد تا نوشتارش از اشتباههای نگارشی مصوون بماند که مایهی بدفهمی و نفهمی نوشتار نشود.
مهمتر از همه نوشتن مانند شنا و آببازی است، باید به نوشتن عادت کرد و همیشه نوشت. اگر عادت نکنیم و همیشه ننویسم، نوشتن برای ما دُشوار خواهد شد. افرادی زیاد استند که در بارهی قاعده و قواعد نگارش و دستور زبان میدانند و میتوانند عیبهای نگارشی و مشکلات دستوری نوشتهها را ویرایش کنند، اما نوشته نمیکنند، زیرا نوشتن برای شان دُشوار است. به این معنا استکه در بارهی شنا بسیار خوانده باشیم، ولی هیچگاهی نخواستهایم وارد رود و دریا شویم. بنابراین نوشتن جسارت میخواهد، یعنی جسارتِ دل به دریازدن. چنانکه با عمل و انجام شنا وآببازی به آببازی عادت میکنیم با عمل و انجامِ نوشتن نیز به نوشتن میتوانیم عادت کنیم و نوشتن برای ما میتواند به عادت و کاری نسبتا ساده تبدیل شود. اگر میخواهید عملا نگارش را یاد بگیرید، بتوانید بنویسید و نویسنده شوید، باید بخوانید و بنویسید.