نویسنده: حمید اسلمی
اقدام طالبان در جابهجایی گروه طالبان پاکستانی به دیگر مناطق افغانستان، بهویژه شمال کشور این روزها با مخالفت گستردهی داخلی و خارجی مواجه شده است. کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی در بیانیهای رسماً به این موضوع واکنش نشان داده و از همسایهشدن گروههای مسلح تروریستی در کنار مرزهایشان ابراز نگرانی کردهاند. طالبان بهخوبی میدانند که این کار آنها حتا از سوی متحدان محلیشان در شمال افغانستان بدون واکنش نخواهد ماند. به همین منظور ذبیحالله مجاهد سخنگوی این گروه در صحبت با رسانهها مساله را عمداً کوچکنمایی کرده و تلاش کرد که موضوع را جزیی و بیاهمیت نشان دهد.
واکنشها در مورد این خبر تقریباً منسجم و در مخالفت با آن بوده است. حتا طرفداران سرسخت گروه طالبان عمدتاً اگر با این پروژه مخالفتی نکردهاند، در این مورد سکوت اختیار کردهاند. این نگرانی در میان خود پشتونهای افغانستان هم وجود دارد که این سیاست خطرناک طالبان به تنشهای منطقهای و قومی در افغانستان بهشدت دامن خواهد زد.
چند نکته در مورد این رویکرد اشغالگرانهی طالبان وجود دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست.
۱- اولین کسی که این موضوع را علنی کرد رانا ثناالله، وزیر داخلهی پاکستان بود. بعد از واکنشها به این طرح وزیر داخلهی پاکستان و تحتفشار قرارگرفتن طالبان در نزد اذهان عمومی، ذبیحالله مجاهد در مورد آن واکنش نشان داد. آقای مجاهد سخن از توافق میان افغانستان و پاکستان به میان آورده و این طرح را به سود هردو کشور خواند. اما طرح این مساله از سوی پاکستان بهخوبی نشان میدهد که اصلاً توافقی در میان نیست و پاکستان تصمیمگیرندهی اصلی این ماجرا است. از سوی دیگر، کمتر کسی در افغانستان باور خواهد کرد که پاکستان برای پیشبرد سیاستهایش در افغانستان نیازی به توافق طالبان هم داشته باشد. حضور رییس آیاسآی فردای فرار اشرف غنی در کابل و تاکید او بر آرامشدن وضعیت از خاطره مردم افغانستان نرفته است.
۲- در چند روز گذشته دهها خانواده متعلق به قوم پشتون در ولایت تخار جابهجا شده و از همان آغاز حضور آنها به درگیری بین مردم محلی و مهاجمان تازهوارد منجر شده است. به نظر میرسد که طالبان در صدد آزمودن واکنش مردم نسبت به حضور اعضای طالبان پاکستانی در منطقهاند. طالبان بهعمد مساله را از تخار شروع کردهاند، جایی که در تبانی با حکومتهای حامد کرزی و اشرف غنی طالبان با ابزارهای دینی و مذهبی جای پای خود را در منطقه محکم کرده بودند. تصرف محل فرماندهی احمدشاه مسعود در دشت ارچی از سوی طالبان و پخش گستردهی عکس و خبر آن در رسانهها، نشان داد طالبان با تبانی حکومت مرکزی در طالبانیزهکردن شمال افغانستان تا چه حد موفق بوده است.
۳- جابهجایی محدود پشتونهای پاکستانی در تخار ممکن است بهنوعی انحراف اذهان عمومی از پروژههای بزرگ دیگر طالبان باشد. احتمال دارد که درگیریهای محدودی در منطقه اتفاق بیفتد. البته گروه طالبان با همکاری پاکستانیها تلاش میکنند که درگیریها محدود و قابلکنترل باشد. اما آنها هیچگاه هم در صدد حل نهایی این تنشها هم برنخواهند آمد. مصروف نگهداشتن اذهان عامه به درگیریهای کوچک و حملاتی به نام داعش به این گروه فرصت میدهد که طرحهای خودش را در مناطق دیگر با خیال راحتتر پیاده کند. واکنش مردم محلی به حضور پشتونهای مهاجم پاکستانی محک خوبی برای این گروه خواهد بود تا برنامههای بعدی خود را بر اساس همین معیار بهپیش ببرند.
۴- اما نباید از نیتهایی که در عقب تلاش خستگیناپذیر طالبان و حمایت لجستیکی و مالی پاکستان از این طرح پرهزینه غافل بود. به نظر میرسد که طالبان با جابهجایی قطرهای و محکزدن واکنشهای مردم در ولایتهایی چون تخار و کهندژ، درصدد القای این موضوعاند که انتقال جنگجویان «تیپیتی» در مراحل اولیه تمامشده و همگی آن جنگجویان قبلاً در مناطق از پیش تعیینشده مستقرشده است. دور از ذهن نخواهد بود که حتا طالبان در جاهایی برای فریب مردم، بهصورت صوری و ساختگی از این برنامه عقبنشینی کرده و بدینسان خود را ملیگرا و حامی مردم هم نشان بدهند. اما در مرحلهی بعد کوچ هزاران پشتون پاکستانی به نام کوچی، باشندگان ولایتهای جنوبی افغانستان و… در اطراف کانال قوشتپه آغاز خواهد شد. ازآنجاکه قبل از این برنامه مسالهی اعضای طالبان پاکستانی به پایان رسیده است. از اینرو طالبان پاکستانی بهراحتی در قالب پشتونهای افغانستان به زمینهای حاصلخیر اطراف کانال قوشتپه مستقر خواهند شد. طالبان برای انحراف اذهان عمومی، تنشهای مرزی با کشورهای اوزبیکستان و ترکمنستان هم ایجاد خواهند کرد. بدینگونه مخالفان این جابهجاییها را به نام مزدوران کشورهای آسیای مرکزی و مخالفان منافع ملی معرفی کرده و هرگونه مخالفتی را با این بهانه با خشونت تمام سرکوب خواهند کرد.
کوچ صدها خانوادهی پشتونهای پاکستانی به نام مهاجران برگشته از پاکستان و اسکان آنها در شمال افغانستان آغاز این پروژهی بزرگ و ویرانگر است. این روزها طالبان با دقت بسیار واکنشهای مردم را محک خواهند زد. اگر مردم شمال افغانستان از همین حالا خود را مصمم و یکپارچه نکنند، سیلی از مهاجران مهاجم به شمال افغانستان سرازیر خواهد شد. اولین مسالهای که قربانی خواهد شد، مبحث هویت قومی و زبانی مردم شمال افغانستان است. بعید نیست که همان سرنوشتی که بر سر تاجیکان سمرقند و بخارا آمد، بر سر اقوام شمال کشور تکرار نشود. مردمی که در زادگاه خود حق سخنگفتن به زبان مادری خود را ندارند و حتا در اسناد رسمی هم باید خود را ترک و اوزبیک معرفی کنند تا از خدمات دولت مرکزی اوزبیکستان محروم نگردند.
اقوام ساکن در شمال افغانستان در صورتی که امروز تماشاگر وضعیت باشند، آنچه بر تاجیکان پاردریا در بخارا، مرو و سمرقند آمد، بر آنها هم تکرار خواهد شد. فردا نه زمینی برای گذران زندگی در دست آنها خواهد ماند و نه نشانی از هویت ملی و قومی آنها.