نویسنده: دکتر ارسلان مبارز
دوگانگی درگفتار و عمل طالبان به وضوح مشاهده میشود. این گروه در آغازین روزهای به قدرترسیدن به صراحت اعلام کردند که هیچکسی بهخاطر مخالفتهای گذشته با این گروه مورد اذیت و آزار قرار نمیگیرند. ذبیحالله مجاهد سخنگوی گروه طالبان در نخستین نشست خبری که در ۲۶ اسد/مرداد ۱۴۰۰ در کابل برگزار گردیده بود، فرمان عفو عمومی ملاهیبتالله آخوندزاده، رهبر این گروه را ابلاغ نمود. مجاهد گفت: «تمام کسانی که مخالف ما بودند، عفو شدند. ما نمیخواهیم در دشمنی زندگی کنیم. امارت اسلامی در مقابل خود نه دشمن داخلی میخواهد و نه دشمن خارجی.»
در ابتدا به رغم بیم و انزجاری که نسبت به این گروه وجود داشت، از یکطرف سقوط کابل برحسب تبانی که صورت گرفته بود، بسیار ناگهانی و برقآسا اتفاق افتاد. و از سوی دیگر فرمان عفو عمومی که بلافاصله اعلام شد، باعث گردیده بود که برخی از مقامات حکومت پیشین، فعالان رسانهای و کارگزاران جامعهی مدنی به وعدههای فریبکارانهی طالبان اعتماد کنند و ترجیح دادند در کشور بمانند و حتا تعداد اندکی دوباره به افغانستان برگشتند. اما از این آرامش دیری نگذشته بود که چهرهی اصلی طالبان متحجر نمایان گردید. نظامیان و سیاستمداران پیشین بهگونهی مخفی مورد تهاجم شبانگاهی طالبان قرارگرفتند. همچنان، کارشناسان رسانهای که بر عملکرد آنان انتقادات اصلاحی را مطرح میکردند نیز در امان نماندند. ترورهای بیرحمانه، بازداشت و شکنجههای غیرانسانی اعم از زنان و مردان افغانستانی که بهگونهی مستمر ادامه یافته است، مبین سیاست دوگانگی این گروه قبیلهای میباشد. به باورمن، این دوگانگی در سیاست طالبان ارتجاعی نهتنها در سطح داخلی اعمال میشود، بلکه در مناسبات خارجی نیز از این ترفند استفاده صورت میگیرد. گروه طالبان به رغم تعهدات فراوانی که به جامعهی جهانی در عرصههای متعدد سپردهاند تا هنوز به هیچ یکی از آنان رسیدگی و تمکین نکرده اند. گزارشهای متعدد ملی و بینالمللی که در دوسال اخیر به نشر رسیده است، نشاندهندهی تفاوت فاحش میان سیاستهای اعلامی و اعمالی این گروه بوده است. تراژدی ترورهای انتقامجویانه هنوز هم ادامه دارد. بربنیاد یافتهها اخیر، جنگجویان گروه طالبان افراطی یک فرمانده پولیس محلی حکومت پیشین را در تاریخ ۳۱ سرطان در شهرستان علینگار استان لغمان در خانهاش تیرباران نمودهاند. افزون برآن، این گروه یک تن ازنظامیان پیشین را که باشنده پنجشیر بود و به نام مشتاق دره شناخته میشد، بعد از برگشت از ایران در هرات بازداشت و ناپدید کردهاند. همچنان، به تازگی طالبان یک نظامی پیشین بهنام فواد احمد را در کابل بازداشت کردهاند که از سرنوشت وی نیز اطلاعی در دست نیست.
از رفتار طالبان چنین استنباط میشود که این گروه به شدت متاثر از رسوم و عنعنات قبیلهای است. در فرهنگ پشتونوالی مسالهی انتقامجویی یکی از مولفههای بسیار مهم و اساسی است. انتقامنگرفتن برحسب فرهنگ مزبور مایهی شرمسازی و بیغیرتی تلقی میشود. بنابراین، طالبان با درنظرداشت رویهی بدوی و فرهنگ عقبگرا، خلاف آنچه به مردم افغانستان و جامعهی جهانی تعهد سپرده بودند، هزاران انسان افغانستانی را بهگونهی فجیع و رقتبار به کام مرگ فرستادند و کماکان این روند خصمانه ادامه دارد. طالبان بدانند، به قول شاعر: چراغ ظلم ظالم تا دم محشر نمیسوزد؛ اگر سوزد شبی سوزد شبی دیگر نمیسوزد. سرانجام لیل تار و بیمناک به پایان خواهند رسید و صبح امید و روشنایی نمایان خواهند شد.