نویسنده: دکتر ارسلان مبارز
درآمد
پاکستان از جنوب و شرق طولانیترین مرز مشترک را با افغانستان دارد. روابط آن کشور با افغانستان، از آوان شکلگیری در سال ۱۹۴۷میلادی تا اکنون دستخوش فراز و فرودهای فراوان بوده است. اغلب بدگمانی و تنش سایهی پررنگتر بر روابط هر دو کشور داشته است. همواره میان این دو کشور درگیریهای لفظی و حتا درگیریهای مرزی صورت گرفته است. بهنظر میرسد سه عامل تاریخی بهعنوان محرکهای موثر تنش و خصومت در روابط دو کشور نقش کلیدی بازی نمودهاند: مسالهی مرز دیورند، نزدیکی کابل با دهلی نو، رقابت پشتونها و پنجابیها در پاکستان.
- مسالهی خط مرزی دیورند
توافقنامهی دیورند در دسامبر ۱۸۹۳ میلادی میان عبدالرحمن خان، شاه سابق افغانستان و هنری مورتیمر دیورند رییس هیئت مذاکرهکنندهی حکومت بریتانیا به امضاء رسید. براساس این توافقنامه، منطقهی پشتوننشین موسوم به «پشتونستان» میان افغانستان و هند برتانوی تقسیم گردید. اما پشتونهای افغانستان با نگاه تباری و فاشیستی نسبت به یک واقعیت تاریخی، به دلیل اینکه مرز مذکور پشتونها را به دو کشور تقسیم نموده است، تااکنون خط مرزی دیورند را فرضی قلمداد میکنند و نمیپذیرند. به رغم اینکه مسالهی خط دیورند از نظر حقوق بینالملل پایانیافته است، تمام کشورها، سازمانهای بینالمللی و نهادهای منطقهای عملا خط مذکور را به عنوان مرز رسمی افغانستان و پاکستان به رسمیت شناختهاند، اما عدم پذیرش این مرز مشترک از سوی حاکمان پشتون افغانستان زمینهی تنش و خصومتهای فرسایشی را میان دو کشور همسایه فراهم نموده است. تا جایی که پاکستان برای تضعیف دولت افغانستان از هیچ دخالتی دریغ نکرده و حتا دو بار ارتش افغانستان را فروپاشانیده است.
- نزدیکی کابل با دهلی نو
براساس اصل استقلال، هر دولت مستقل حق دارد که چگونگی روابط و تعامل کشورش را بربنیاد منافع ملی خویش با سایرکشورها ترتیب اثر دهد. پاکستان از بدو تاسیس تا اکنون بر سر مسالهی کشمیر اختلاف شدید مرزی با هندوستان داشته است. این منازعهی مرزی بر سایر روابط دو کشور نیز بهگونهی جدی سایه افگندهاست. بنابراین، پاکستان به دلیل سیاست خصمانهای که با هند دارد، هرگونه نزدیکی افغانستان و هند را به ضرر مستقیم خویش قلمداد نموده و برنمیتابد.
در زمان حکومت خلق و پرچم، پاکستان افغانستان را عمق استراتژیک خواند و از آن در برابر هند به عنوان یک عقبهی سیاسی استفاده کرد. از اینرو، از مجاهدین سنی در برابر حکومتهای وقت استفاده کرد. افزون برآن، پس از سال ۲۰۰۱ میلادی، پاکستان با پشتیبانی همهجانبه از گروه افراطی طالبان جنگهای نیابتی را در افغانستان راهاندازی و مدیریت کرد. سرانجام، گروه طالبان پس از یکونیم دهه نبردخونین بر علیه حکومت پیشین و در یک دسیسهی داخلی و در تبانی با حکومت پاکستان برای بار دوم قدرت را در افغانستان تصاحب کردند. پس از به قدرت رسیدن طالبان، رییس سازمان اطلاعات نظامی پاکستان نخستین مقام خارجی بود که به کابل آمد و پیروزی آنان را با خرسندی تبریک گفت. اما این روابط حسنه با نبردهای مرزی میان نظامیان افغانستان و پاکستان خدشهدار گردید. همچنان، تداوم رابطهی گروه طالبان با تحریک طالبان پاکستانی بدبینی وتنش را به نقطهی حساس رسانیده است. در روزهای اخیر، پس از حملهی مردان مسلح به پادگان نظامی پاکستان در شهر «ژوپ»، ژنرال سیدعاصم منیر رییس ستاد ارتش پاکستان طی سفرش به کویته، از طالبان افغانستان خواست که به تعهدات قطر پایبند باشند و نباید اجازه دهند که قلمرو افغانستان مورد استفادهی تروریستان قرار بگیرد. وی همچنان هشدار داد که تداوم حملات از خاک افغانستان غیرقابل تحمل است و پاسخ موثر نیروهای امنیتی پاکستان را در پی خواهد داشت. ذبیحالله مجاهد سخنگوی گروه طالبان در واکنش به سخنان رییس ستاد ارتش پاکستان گفت، پاکستان نباید ضعف و نارسایی خود را بالای افغانستان بیاندازد و خاطرنشان کرد که توافقنامهی دوحه با آمریکا امضاء شده است نه با پاکستان.
- رقابت پشتونها و پنجابیها
از سالها به اینطرف رقابت شدید میان پنجابیها و پشتونها بر سر قدرت در پاکستان جریان دارد. به دلیل اینکه حکومت بهدست پنجابیهاست. پشتونها در پاکستان روزگار مناسب ندارند، بهویژه پشتونهایی که در پنجاب، لاهور و اسلامآباد زندگی میکنند، زیر فشار بیشتر قراردارند. دلیل فشارها عمدتا بعد امنیتی دارد، حتا برای پشتونهای ساکن پنجاب کارت هوشمند توزیع شده است تا رفت و آمدهای آنان از نظر امنیتی تحت کنترل پولیس باشد. افزون برآن، پشتونها دسترسی اندک به آموزش و پرورش دارند. از لحاظ ارایهی خدمات حکومتی، ساخت و ساز و انکشاف متوازن وجود ندارد. بهنظر میرسد که رقابتهای متذکره و نارساییهایی که نسبت به پشتونهای پاکستانی وجود دارد، بر تیرگی روابط پاکستان با گروه طالبان نیز تاثیرگذاشته است.
برای فهم این مساله کافی است به نوشتهی ژنرال مشرف زیر عنوان «در خط آتش نگاه انداخته شود» که گفته بود تا حکومت آن، ارتش توانایی حضور در بخشهای جنوبی وزیرستان را نداشت و دهها بار با پشتونها درگیر شده است. گزارشهایی وجود دارد که در نبردهای درهی صوات صدها تن از سربازان ارتش در درگیری با پشتونها کشته شده بودند. مشرف مینویسد: «ما مجبور به صلح با جمعیتالعلما شدیم، چون نتوانستیم آنها را در صوات مهار نماییم.» او همچنان از نافرمانی ملاعمر از دستورات حکومت پاکستان نیز در کتاب خود یاد کرده است.
نتیجهگیری
موضعگیریهای اخیر پاکستان و واکنش تند گروه طالبان به معنای ایجاد تنش جدی میان آمر و مادون است. پاکستان باید به این نتیجه رسیده باشد که فربه نمودن افراطیت وحمایت از گروههای دهشتافگن بنا به هر دلیلی، نهتنها منافع درازمدت هیچ کشوری را تامین نمیتواند، بلکه به مرور زمان نگرانیها و چالشهای جدیدی را در منطقه خلق خواهند نمود. فکر میکنم، در صورت تحکیم سلطهی پشتونیسم در افغانستان، نخستین دردسرها متوجه پاکستان خواهد بود. از یکطرف پشتونهای پاکستانی با عقبه و حمایت گروه طالبان به تشدید رقابت علیه پنجابیها خواهند پرداخت و از سوی دیگر، دهشتافگنی و حملات تروریستی علیه ارتش و سایر نهادهای پاکستانی قوت بیشتر خواهد گرفت.
بیشتر بخوانید: