نویسنده: دکتر رستم مانا
درآمد
پس از دوسال حاکمیت نامشروع و تطبیق گامبهگام برنامههای قومی، طالبان اکنون طرح سرشماری جمعیت افغانستان را روی دست دارند. به نظر میرسد که این گروه پروژهی خطرناکی را تحت نام «سرشماری جمعیت» تا قبل از پایان دورهی حاکمیت نامشروع خود روی دست دارند. سرشماری یک برنامهی ملی است که توسط حکومتهای مشروع در چارچوب راهکارها و مکانیزمهای شفاف تحت نظر نهادهای بیطرف و معتبر ملی و بینالمللی صورت میگیرد. از آنجا که طالبان هر سه قوه (قضاییه، مقننه و اجراییه) را در دست دارند و از سویی هم نه به ملت پاسخگو هستند و نه به نهادهای معتبری مانند سازمان ملل متحد؛ پس این پرسش مطرح میشود که هدف از سرشماری جمعیت توسط طالبان چیست و آنها به دنبال چه میگردند؟
چگونگی روند سرشماری جمعیت
سرشماری یک برنامهی ملی برای تثبیت تعداد افراد ساکن در یک کشور است که توسط راهکارها و مکانیزمهای شفاف تحت نظر نهادهای بیطرف و معتبر داخلی و بینالمللی انجام میشود. در حقیقت، سرشماری جمعیت یک برنامهی پرهزینه است که حکومتها آن را برای تثبیت تعداد افراد (زن، مرد، طفل، جوان، تحصیل و …) انجام میدهند. مگر در سرشماری جمعیت توسط طالبان چند مشکل وجود دارد: نخست، طالبان یک حکومت تکقومی را تاسیس کردهاند که توسط سایر اقوام غیرقابل قبول است، یعنی مشروعیت ندارد. دوم، طالبان هر سه قوه (قضاییه، مقننه و اجراییه) را به دست دارند و مسالهی تفکیک قوا در حاکمیت نامشروع آنها کاملاً منتفی است. سوم، سرشماری جمعیت نیازمند منابع انسانی متخصص، منابع مالی و تکنالوژی است که این سه ابزار نیز نزد آنها وجود ندارد. پس واضح است که طالبان، بدون تخصص و سایر ابزارها به دنبال عملیسازی برنامهای هستند که بیطرفانه نیست و کاملاً نگاه قومی- سیاسی در عقب آن وجود دارد.
سرشماری یا سیاست اکثریتسازی قومی
گروه طالبان متشکل از افرادی استند که اساساً حس پشتونوالی بر عقل آنها غلبه دارد. در سطح بالاتر، مقامات طالبان ناسیونالیستهاییاند که بهخاطر رسیدن به قدرت، در بیستسال گذشته هزارها تن را به قتل رساندند. در ۲۰ سال پسین، زمانیکه انتخابات و رای مردم در گزینش زمامداران تعیینکننده بود، همواره موضوع اکثریت و اقلیت قومی در جامعهی سیاسی مطرح میشد. حقیقت این است که پشتونهای ناسیونالیست در برابر سایر اقوام میدان سیاست را باخته بودند. از اینرو، اشرفغنی، مشهور به « متقلب و فراری بابا» در دو دور انتخابات ریاست جمهوری دست به تقلب زد تا بتواند از این طریق قدرت پشتونها را حفظ کند. سرانجام اشرفغنی احمدزی درک کرد که تنها راه نجات از دست اقوام غیرپشتون، به قدرت رسانیدن طالبان است. از اینرو، او و مشاور خاییناش حمدالله محب با شبکهی حقانی ارتباط برقرار کردند و در پایان دورهی حکومت خود، شبکهی حقانی را راهنمایی نمودند که چه زمانی و چه گونه وارد شهر کابل شوند.
پس از به قدرت رسیدن طالبان، افغانستان بهگونهی کامل و یکدست توسط حاکمیت نامشروع تکقومی اداره میشود. همانگونه که اشرفغنی احمدزی میخواست پروژهی ناتمام امانالله خان را تکمیل کند، اینبار طالبان در مشورت با شخص اشرفغنی، برنامههای ناتمام او را در افغانستان عملی میسازند. مهمترین برنامهی اشرفغنی احمدزی، پشتونیزهسازی افغانستان است. اشرفغنی در شناسنامهی برقی ملیت «افغان» را بر تمام اقوام غیرپشتون تحمیل کرد. اکنون که حکومت نزد «افغانها»ست، پروژهی بعدی افزایش تعداد واقعی پشتونها (انتقال طالبان پاکستانی پشتونتبار به افغانستان) و افزایش تعداد پشتونها از طریق سرشماری جمعیت است.
نتیجهگیری
سرشماری نفوس یک برنامهی ملی است که توسط حکومتها صورت میگیرد. مگر آنچه که طالبان تحت عنوان سرشماری جمعیت روی دست دارند، نه بیطرف استند نه ملی و نه هم غیرسیاسی، بلکه این کار به هدف زیادنشان دادن تعداد پشتونها صورت میگیرد. در واقع، پروژهی «افغانسازی» توسط اشرفغنی احمدزی آغاز شد و اکنون طالبان که به کمک و حمایت او سایر ارگنشینان به قدرت رسیدند، برنامهی ناتکمیل اشرفغنی را که همانا تکقومیسازی قدرت در افغانستان و بیشتر نشاندادن تعداد پشتونها است، عملی میشود.