طالبان فعالیت حزبهای سیاسی در افغانستان را به تازگی کاملا ممنوع کردند و با این تاکید که فعالیت حزبهای سیاسی از نظر شرعی جایز نیست، گفتند حزبهای سیاسی در امارت آنها جایی برای فعالیت ندارند. مبنای نظری این تصمیم طالبان دربارهی حزبهای سیاسی از کجا میآید؟ ما فکر میکنیم مبنای نظری این تصمیم طالبان از دو چشمانداز قابل بررسی است: از چشمانداز استبداد قومی و از چشمانداز استبداد مذهبی. اما چشمانداز استبداد قومی اصل است و چشمانداز استبداد مذهبی فرع است، زیرا طالبان از مذهب فقط بهعنوان روپوش و شعار برای استبداد قومی استفاده میکنند.
استبداد قومی در افغانستان پیشینهی تاریخی دارد از زمان عبدالرحمان تا ملاهبتالله ادامه یافته است. در استبداد قومی فقط سلطهی یک قوم مطرح است، بنابراین فعالیت حزبهای سیاسی به ویژه حزبهاییکه دموکراسی و مشارکت اقوام تاجیک، هزاره و اوزبیک را در کنار قوم پشتون در قدرت و نظام سیاسی میخواهند، بر آنها از طرف مرجع استبداد قومی، انواع برچسپ زده میشود. مثلا نیم قرن پیش طاهر بدخشی حزبی ایجاد کرد و در آن حزب از مشارکت اقوام در قدرت سخن گفت، اما استبداد قومی قدرت بر این حزب برچسپ ستمی و… زد و فعالیت آن را ممنوع کرد.
امانالله تا غنی با وصف ادعای تجدد و مدرنیت، قدرت قومی میخواهند و دنبال سلطهی استبداد قومی در نظام سیاسی افغانستان استند. اینکه طالبان فعالیت حزبهای سیاسی را ممنوع اعلام میکنند و میگویند طبق شریعت اسلامی فعالیت حزبهای سیاسی نادرست است، در حقیقت میخواهند از اسلام به نفع استبداد قومی خود سوءاستفاده کنند. در اسلام تاکید به شورا و مشوره شده و گفته شده باهم در امور خانوادگی تا اجتماعی، سیاسی و دولتداری مشوره کنید. حزبهای سیاسی در واقعیت تمثیلگر شورا در مناسبات سیاسی و دولتداری معاصر استند و حزبهای سیاسی فعالیت نظامی ندارند، فعالیت مشورهدهی دارند و در پی اصلاح قدرت استند. بنابراین حزبهای سیاسی با اسلام در تضاد نیست.
اگرچه نمیتوان برای اجرای هر فعالیت و کاری، اسلام را پیشفرض قرار داد و از اسلام سوءاستفاده کرد، زیرا اسلام دیانت است، اما حکومتداری، دولتداری و فعالیت حزبهای سیاسی در پی ارایهی خدمات در جامعه استند. اگر قرار باشد، برای هر کاری از اسلام سوءاستفاده کنیم، کار به آنجا میکشد که وزیر نامنهاد امر به معروف طالبان گفت سیاحت و گردش زنان نه فرض است و نه واجب، بنابراین زنان به سیاحت از جمله به بند امیر نروند. ساختن موتر، طیاره، درس خواندن و… نیز نه فرض است، نه سنت و نه واجب. پس موتر نباید ساخت، طیاره نباید نساخت و درس نباید خواند و با موتر و طیاره سفر نکرد.
متاسفانه طالبان از اسلام به نفع استبداد و سلطهی قومی خود استفاده میکنند. حتا از اسلام به نفع استبداد مذهبی استفاده نمیکنند، اگر از اسلام به نفع استبداد مذهبی استفاده کنند، مردم تاجیک، اوزبیک و… نیز حنفی مذهب استند، در این صورت طالبان باید هممذهبیهای خود را در قدرت شریک کنند و با هممذهبیهای خود حکومت تشکیل بدهند، اما طالبان این کار را برای سلطه و استبداد قومی خود نمیکنند. زیرا طالبان در پی تشکیل دولت نیستند، در پی سلطه و استبداد قومی استند که استبداد و سلطهی قومی با تشکیل دولت در تضاد است.
در رهبری طالبان چند تاجیک و اوزبیک استند؟ هبتالله پیشوای پشت پردهی طالبان از کدام قوم است، رییسالوزرای طالبان از کدام قوم است و اکثریت وزیران امارت طالبان از کدام قوم استند؟ معلوم است همه از قوم پشتون استند. در امارت طالبان اصالت در پشتون بودن است نه در مسلمان بودن و حنفی بودن. طالبان ادامهی یک حکومت مذهبی یا استبداد مذهبی نیستند، در حقیقت طالبان ادامهی حکومت قومی و استبداد تاریخی قومی استند که از دین و مذهب سوءاستفاده میکنند. ممنوع کردن فعالیت حزبهای سیاسی بر اساس مرام و هدف استبداد حکومت قومی در افغانستان صورت میگیرد، زیرا اگر حزبهای سیاسی فعالیت کنند، بحث شورا و مشارکت اقوام افغانستان در قدرت و نظام سیاسی مطرح میشود، اما طالبان مشارکت اقوام و مشورهی حزبهای سیاسی را در قدرت قومی خود نمیخواهند. مهمتر از همه اگر حزبهای سیاسی فعالیت کنند، بحث دولت مدرن پیش میآید که بر اساس انتخابات شکل میگیرد و نهادهای سیاسی و اجتماعی در دولت فعالیت دارند؛ بنابراین طالبان حتا مخالف تشکیل دولت و نظام سیاسی در افغانستان اند، زیرا تشکیل دولت و نظام سیاسی در افغانستان چالشی برای استبداد و سلطهی قومی در افغانستان است.
طالبان طوریکه زبان فارسی را از ادارات زیر سلطهی خود حذف کردند، به شخصیتهای فارسی زبان اهانت کردند، کارمندان فارسی زبان را از ادارات زیر سلطهی خود اخراج کردند و سرزمینهای مردم فارسی زبان را به پشتونهای پاکستان دادند و در پی تصرف کامل سرزمینهای مردم فارسی زبان استند تا استبداد و سلطهی تاریخی قومی خود را هرچه بیشتر کنند. بنابراین فعالیت حزبهای سیاسی را نیز در ادامهی حذف مردم فارسی زبان و اقوام غیر پشتون ممنوع کردهاند تا جلو امکان هرگونه مشوره و مشارکت در قدرت گرفته شود و سلطه و استبداد قومی طالبان تثبیت و نهادینه شود و ادامه یابد.