نویسنده: محبوب الله افخمی
استاد ربانی نمادی از مبارزه برای دستیابی به عدالت اجتماعی، گفتمان اعتدال مذهبی، اعتدال سیاسی و تغییر در گفتمان قدرت در افغانستان بود. او بهعنوان یک سیاستمدار میانهرو، فقیه تساهلگرا، رهبر مردمی و مبارز عدالتخواه، تلاش کرد تا روایت جدیدی از گفتمان سیاسی افغانستان و قرائت میانهروانه از اسلام را در عمل به ثمر برساند و این همه را با ارزشهای مدنی سازگار و همآهنگ سازد. او چنانکه برای یک مبارزهی طولانی سیاسی-نظامی کمر بست تا تحول بزرگی را در افغانستان رهبری کند، همچنان با شجاعت تمام در مقابل اندیشههای افراطی تکفیری، جریانهای تندرو تروریستی و فرقههای خوارج ایستاد و برای رسیدن افغانستان به صلح پایدار تا آخرین لحظات زندگیاش تلاش کرد. تلاشهای او برای شکلگیری گفتمان جدید قدرت و مسالهی ملی در افغانستان و گذار از یک مرحلهی تاریخی به مرحلهی جدید، در جمع دستآوردهای تاریخی و کارنامههای مهمش به حساب میآیند که بهطور فشرده در موارد زیر پرداخته میشوند.
۱- استاد ربانی و مسالهی ملی
گذار از ادبیات سیاسی خانواده و قومی به شکلگیری ادبیات سیاسی افغانستانمحور، در نتیجه تلاشهای یک نسل به وجود آمد. بدون شک استاد ربانی یکی از شخصیتهای برجستهی تاریخ معاصر افغانستان است که به سلسهی تلاشها و روشنگریهای گذشته نقش خود را به عنوان یک پیشوای مذهبی و رهبر سیاسی ادا کرد. در این شکی نیست که پس از تحولات دهههای اخیر در افغانستان، تا حدودی مردم توانستند نسبت به مسایل جاری کشور آگاهی کسب کنند، اما این آگاهی بدون روایت سیاسی، کاری بود که مبارزات و تلاشهای مردم را بیثمر گذاشت. استاد ربانی برخلاف همه، جسارت به خرج داد و مناسبات سیاسی را برای نخستین بار در تاریخ تغییر داد و مسایل ملی را به گونهی برجسته و مداوم پیگیری کرد.
۲- استاد ربانی و روایت سیاسی
در این شکی نیست که همه جریانهای سیاسی و گروههای مردمی که در تحولات افغانستان نقش داشتهاند، برخی مسایل و شعارها، مانند جهاد با شوروی و یا اینکه مردم افغانستان با هم برادر اند و با هم هیچ مشکلی ندارند را به گونهی کلی مطرح کردند. اما استاد ربانی همواره به دنبال طرح یک روایت مهم در تاریخ بود. پس از حادثهی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ هنگامی که فرماندهان جمعیت اسلامی وارد کابل شدند، همه نسبت به مسایل سیاسی ذوقزده و هیجانی عمل کردند و نسبت به تاریخ مبارزات خود کمتوجهی کردند. استاد ربانی برای همهشان از طریقهای مختلف نسبت به پیآمدهای این تصمیمات هشدار داد و بیان کرد که افغانستان مسالهی تاریخی دارد و به این آسانیها حلشدنی نیست. بارها او تاکید داشت که در کل ما میراثدار یک روایت هستیم و این روایتها را در گفتمان شکل گرفته پس از کنفرانس بن باید در جهتهای مختلف مطرح کنیم و به دنبال تحقق آن باشیم و نباید خود را از یک جمع صاحب آدرس و صاحب وطن به تگدیگران چوکی و منصب تبدیل کنیم.
۳- استاد ربانی و گفتمان قومی
استاد ربانی افغانستان را برای همه میخواست. هیچگاه به دنبال این نبود که برای کسب جایگاه سازمان و جریان خودش، جایگاه و منافع هویتهای قومی دیگر را نادیده بگیرد. به همین دلیل همواره طرح نظام مبتنی بر حضور احزاب سیاسی و مشارکت ملی را مطرح میکرد و شکل عملی نظام را در راستای پایاندادن به کشمکشهای ناشی از دستیابی به قدرت، ساختار پارلمانی و مشارکت حزبی دانست. او معتقد بود که نظام پارلمانی منجر به مشارکت حزبی و بیشتر فعالشدن احزاب سیاسی و تقسیم عادلانهی قدرت میشود و بهجای قوم، احزاب وارد تعاملات و مشارکت سیاسی میشوند. اقوام، هویتها و گروههای دینی و مذهبی از نظر استاد همه مردمان اصیل سرزمینی به نام افغانستان بودهاند که احترام به هویت و عنعانتشان باید جدای از مسایل سیاسی باشد.
۴- استاد ربانی و همگرایی مذهبی میان مذاهب اسلامی
یکی از مشکلاتی که دامنگیر کشورهای اسلامی از جمله افغانستان بوده است، مناسبات مذهبی بوده که بعضا باعث شکلگیری اعتراضات و مشکلات میان این مذهب اسلامی شده است. از نظر استاد ربانی همه مذاهب اسلامی در مهمترین اصول و اساسات اسلام با هم مشترک بودند و هیچ لزومی نداشت که با داشتن تفاوتهای جزیی با هم درگیر شوند و علیه هم قرار گیرند. در افغانستان نیز او به دنبال تقویت همگرایی مذهبی بود و در این زمینه تلاشهای زیادی به خرج داد.
۵- نهادگرایی سیاسی
استاد ربانی همواره و همیشه باور داشت که بهجای مشارکت فردی، باید افراد و فعالان سیاسی به حالت سازماندهیشده وارد بازیهای سیاسی شوند. از دید او تصمیمات فردی همواره در معرض خطاهای سیاسی قرار داشت و افراد نمیتوانستند به تنهایی پیچیدگی تاریخی و مناسبات سیاسی افغانستان را درک کنند. یگانه مسیری که میتوانست منجر به پیآمدهای مفید برای جامعه شود، واردشدن از طریق فرهنگ حزبی و تقویت فرهنگ سیاسی حزبمحور بود که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفت.
مبارزه، شجاعت و استواری استاد برهانالدین ربانی یادآور ضرورت تلاش برای ایجاد تعادل میان اصول دینی و ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر در جوامع اسلامی از جمله افغانستان است. او به عنوان یک نماینده برجستهی این تلاشها به شمار میآمد و تلاش کرد تا اسلام را از زاویهای منطقی و متوازن تفسیر کند. شهادت او نیازمندی به ادامه این مسیر و مقابله با اندیشههای افراطی و تروریسم را تاکید میکند. آرمانها و ارزشهای استاد ربانی در مسیر بهبود جامعهی افغانستان و تعالی انسانیت باقی خواهند ماند و او بهعنوان یک منشی انسانیت در تاریخ افغانستان و جهان اسلام یاد خواهد شد.