نویسنده: سینا راشدی
جریانهای ادبی در افغانستان متاثر از تحولات سیاسی است. از اشغال انگلیس تا دستگاههای شاهی، از چپیها تا راستیها؛ کارشیوههای عملیاتی جریانهای ادبی را تعیین میکردند. شاعران این دورهها، نگاه اصلاحطلبانه داشتند. برخوردشان با حکومتها، غالبا محافظهکارانه بود. ستیز و پرخاش در تولیدات ادبی آنان جای نداشت. ادبیات مبارزهجویانه زیر سقف چنین نظامها، خالی از دشواری نبود. در این نوشته، اشعار عبدالقهار عاصی را در دو بُعد «اعتراض» و «آزادی» بررسی خواهم کرد.
اعتراض در اشعار عاصی
پس از استاد خلیلالله خلیلی، بنای شعر مقاومت افغانستان از سوی عبدالقهار عاصی گذاشته شد. آثار عاصی به مسایل سیاسی و اجتماعی کشور ربط مستقیم دارد. او با جدیت علیه بیعدالتی مبارزه میکرد. در پیوند به رفتارهای مستبدانه شعرهای اعتراضآلود منتشر کرد. قوت شعر و روح عصیانگر، عاصی را معروفتر ساخت. اشعار او در ایجاد روحیهی ضد دولتهای خودکامه، نقش محوری بازی میکند.
این ملت من است که دستان خویش را
بر گرد آفتاب کمربند کرده است
این مشتهای اوست که میکوبد از یقین
دروازههای بستهی تردید قرن را
اشعار عاصی با دو رویداد سیاسی نزدیکی بیشتر داشت. اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و جنگهای تنظیمی، پای او را به اعتراض و مقاومت کشانیده بود. بیباکانه علیه دم و دستگاههای حاکم، اعتراض میکرد.
در به در خاک به سر، کشته کبابش کردید
کر گردید که بسیار عذابش کردید
خانهای را که سزاوار پرستیدن بود
مرگتان باد که خستید و خرابش کردید
مادری را که به جز رنج بر سر نکشید
گیسوانش ببریدید و عتابش کردید
جسارت قهار عاصی، جزو ویژگیهای شگفتآور اوست. مشخصا پس از برگشت به افغانستان، هیچگاه سکوت نکرد. علیه پولیگونهای پلچرخی و ستمگریهای حاکم شعر سرود. در قالبهای گونهگون، گرایش سیاسی خودش را بازتاب داد. اعتراضهای عاصی، او را پرآوازهتر ساخت. شاعران قبل و بعد از دههی شصت، شبیه او جسورانه عمل نکردند. موضعگیریهای اعتراضی او، فرصت را برای موسیقی دههی شصت مساعد کرد تا تاثیرگذاریاش بیشتر شود.
تا دامن آفتاب بر چنگ من است
با هرچه شب است و تیرگی جنگ من است
نی گفتن و خودسری که عیباش دانی
اوج هنر و کمال فرهنگ است
بسیاری از اشعار او نمایانگر مصیبتهایست که رژیم اشغال بر مردم اعمال کردند. عاصی لحظه به لحظه مصیبت سالهای تسخیر ارتش شوروی بر افغانستان را با زبان شعر بیان میکرد. از باغها تا شالیزارها، از چوپانبچهها تا کودکان؛ محتوای شعر او را شکل میدهد.
از دشت تهی بته کنانت چه شدند
چوپانبچههای نوجوانت چه شدند
ای بستر خاکتودهی خاطرهها
یاران قدیم همزبانت چه شدند
مقاومت یک مفهوم کلی است. جایگاه کاربردیاش در حوزههای مختلف فرق میکند. منظور از شعر مقاومت، شعری است که علیه یک دشمن خارجی یا نظام تمامیتخواه، سروده شود. شعر مقاومت که عاصی را پایهگذار اصلیاش میخوانند، وجه سیاسی و اجتماعی دارد. صادقانه باید گفت که پس از عاصی؛ استاد واصف باختری استاد پرتو نادری، سمیع حامد و خالده فروغ جزو کسانی اند که آثارشان پر از ادبیات اعتراضآلود است. آنها هم علیه حاکمیت طالبان و نظام پساطالبان، آگاهانه مبارزه کردند. نقش آنان را در تولید ادبیات مقاومت نادیده نباید گرفت.
قهار عاصی در مقابل جنگهای تنظیمی خاموشی اختیار نکرد. محتوای شعر او حمایت از رستم و آرشها بود. اعتراضهای او از فضای حاکم حکایت میکرد. فریاد او به عنوان یک معترض دردمند، در سرودههایش ماندگار شد. دغدغهاش در قالب اعتراضهایش تحقق یافت. ناهنجاریهای حاکم، مانع ایجاد یک جریان ادبی تا حوالی دههی شصت شد. در کنار این چالش جدی، او یکتنه به تولید و انتشار شعر مقاومت پرداخت. عاصی پر از درد بود. درد او در اشعارش صریح مشاهده میشود. نگاه انسانی و عمیق به وضعیت افغانستان داشت. زخمهایش در شعرهایش موج میزند.
های پیغمبر
های پیغمبر! های پیغمبر!
قد برافراز و امتت بنگر
از بر ما چین تا خاور
مرگشان همره دردشان یاور
های پیغمبر! های پیغمبر!
بوسنی در زخم، میزند پهلو
ز الجزایر غم، میکند سو سو
از فلسطین خون، میرود هر سو
از دیار من، دود و خاکستر
های پیغمبر! های پیغمبر!
«آغاز یک پایان» اثر منثور عاصی است. نقدهای علیه این کتاب منتشر شدند. مخالفان و موافقان خودش را دارد. این کتاب اتفاقات رژیم اشغال و جنگهای تنظیمی را به تصویر میکشد. قهار عاصی در جای از این کتاب مینویسد: «کابل را سقوط دادند با تمام اجزا و ابعادش، با فرهنگاش، با اخلاقاش، با ساختمانهایش، با آسمان و زمیناش، چرا که هیچ اخلاق و معنویتی و هیچ اخلاق بالندهای جایگزین آن اخلاق و معنویت کابلی نشد. آنچه از این مجموعهها به کابل سرازیر شد، ابتذال بود و تحجر بود و پیشاوریت.» عاصی به ادامهی موقف قبلیاش اضافه میکند: «کابل سقوط کرد و داعیهداران برداشتن دیوار برلین، دهها دیوار محکم دیگر را در شهر و دیار کوچک کابل پی ریختند؛ دیوار تنظیمی، دیوار مذهبی، دیوار قومی، دیوار زبانی، دیوار منطقهای و… بر فرقهای مسلمین میخ کوفته شد، مسلمانان از کمرگاهشان اره شدند، مسلمانان قطعهقطعه به آتش کشیده شدند.» محتوای این اثر نشان میدهد که «اعتراض» آرمانشهر عاصی است. جهت تحقق آنان، در قالب نثر و نظم، مسوولیتاش را در قبال جامعه ادا کرد.
آزادی در اشعار عاصی
شاعران زیاد علیه سرکوب مبارزه کردند. محصول کار آنان، رسیدن به آزادی یا زندان بود. مایاکوفسکی روسی و احمد درویش فلسطینی، شیمبوریسکای لهستانی و هرتا مولر رومانیایی، ارول بریتانیایی و شیرکو بیکس کُردی؛ برای رسیدن به آزادی ادبیات مقاومت را پایهگذاری کردند. عاصی کمتر از اینها نبود. او با یک سازوکار متناسب با زمان، مبارزهی هدفمندانه را برای دستیابی به آزادی ترسیم کرد. آزادی به عنوان یک مفهوم هنجاری در گسترهی شعر فارسی قابل بحث است. با گذر زمان، این مقوله پررنگتر و برجستهتر میشود. آزادی به عنوان یک عنصر مهم در لابلای اشعار قهار عاصی مطرح است. شعر او وضعیت سیاسی و اجتماعی افغانستان را پوشش میدهد.
به تو میاندیشم آزادی
مثل قویی که به جفتش
مثل تشنه که به آب
به تو میاندیشم
بررسی مفهوم آزادی در شعر عاصی، نگاه ژرف و واکاویی بیشتر میخواهد. آزادی یک گمشدهی او بود و برای دستیابی به آن، تا دم مرگ مبارزه کرد.
بوی گل زمزمهی باد بهار آزادی
عشق من آیینهی قامت یار آزادی
نام کوتاه خدا شعر بلند آدمی
کفر ابلیس و کتاب سردار آزادی
جسارت او در برابر استبداد، ثبت تاریخ است. تاریخ از جعل آن عاجز خواهد بود. درد وطن را درد خودش احساس میکرد.
کابل ای کابل!
من تو را و بیکسیهای تو را تصویر خواهم کرد
من تو را در چیغهای خویش گور خواهم کرد گریه خواهم کرد
با هزاران زخم ناسورت، وزن خواهم کرد خونت را با غزلهایم
من تو را با طبل خونین خودت آواز خواهم خواند
دردهایت ساز نامیمون بربادیت را طرح خواهد کرد
این قامت بلند شعر معاصر فارسی، تصویر پر از درد در ذهناش داشت. سودای سر این انسان آزاداندیش، آزادی بود. او میدانست که بر سر وطناش چه آفتی آمده است.
من درد بدوش شام تار وطنم
دلپخته رنج روزگار وطنم
آهم همه انتظار، اشکم همه صبر
من خاطرهدار حال زار وطنم
پایان
شعر عاصی ترکیبی از «اعتراض» و «آزادی» است. او از شعر به عنوان ابزار ستیز با بیخردی استفاده کرد. «آزادی» فرهنگ او بود. شیفتگی او به آزادی، شاخصترین ویژگی اوست. دغدغهی درونی شعر او غلبه بر تاریکی و نبرد در برابر اهریمن بود. جای او در جریانهای ادبی داخل-خارج افغانستان خالیست. شرایط موجود بیش از هر زمان دیگر، نیاز به انسانیهای آزاده و عصیانگر چون قهار عاصی دارد.