چند روز پیش گزارش سهماههی یوناما از نقض حقوق بشر توسط طالبان ارایه شد. در این گزارش ۸۰۰ مورد یا رویداد از کشتارهای فراقانونی، ناپدیدسازی، گرفتاریها و حبسهای خودسرانه، بدرفتاری، تخریب اموال، تصرف اموال و زمین توسط یوناما ثبت شده استکه از طرف طالبان صورت گرفتهاند. طبعا گزارش تحقیق بایستی بدون قضاوت و داوری صورت گیرد. بنابراین آنچه ارایه شده یک گزارش مستند و بیطرفانه است.
اما حقیقت این استکه این گزارش نشاندهندهی بخش کوچکی از نقض حقوق بشر و خشونتهای جنسیتی و قومی طالبان است. زیرا یوناما و سایر نهادها به کل خشونت و نقض حقوق بشر طالبان دسترسی ندارند، برای اینکه طالبان جلوی هرگونه اطلاعرسانی شفاف را میگیرند و خشونت و تخلفهای افراد و گروه خود را کتمان میکنند. بر این اساس آنچه در این گزارش آمده تیغهای از یک کوه یخ در درون بحر استکه فقط یک بخش از چهار بخش آن معلوم میشود.
اگر بخواهیم بنابر گزارش یوناما دربارهی کلیت نقض حقوق بشر و خشونتهای طالبان ابراز نظر کنیم بایستی از ۳۲۰۰ مورد کشتار و ناپدیدسازی در این سه ماه سخن بگوییم. یوناما گفته که توانسته ۸۰۰ مورد کشتار، ناپدیدسازی و خشونت توسط طالبان را مستند و ثبت کند؛ اینکه آمار کلی کشتار و خشونت چقدر است، یوناما نتوانسته همه را مستند کند.
اما مسالهای مهم این استکه رسانهها و نهادهای حقوق بشری دربارهی کشتار و خشونتهای طالبان بپردازند، قضاوت و داوری کنند که چرا و با چه هدفی این کشتار و خشونت صورت میگیرد. در این یادداشت تلاش میشود تا هدف طالبان از کشتار و خشونتها را نسبتا تحلیل کند.
ابزارهای سلطهی طالبان
طالبان حکومت نمیکنند، زیرا حکومتداری بر اساس شیوههای مدرن صورت میگیرد که گروه طالبان فاقد شیوههای مدرن حکومتداری استند، حتا حضور این گروه خلاف حکومتداری و خلاف قانون است، برای اینکه با معامله، زور و خشونت سرنوشت یک جامعه را به گروگان گرفتهاند و از جغرافیایی بنام افغانستان یک زندان ساختهاند که طالبان زندانبان این زندان و مردم زندانی استند.
درصورتیکه طالبان بخواهند رییس زندانی بنام افغانستان باشند، بایستی از ابزارهای برای سلطه و تسلط خود بر مردم استفاده کنند. کشتار، ناپدیدسازی، توقیف و زندانی کردن، خشونتهای قومی و جنسیتی، تجاوز بر زنان، تصرف زمینهای اقوام تاجیک، هزاره و اوزبیک و جابهجایی افراد قوم پشتون در مناطق اقوام غیرپشتون از ابزارهای سلطهی طالبان استند و با این ابزارها میخواهند مردم را سرکوب نمایند و به سلطهی خود ادامه دهند.
کشتار و ناپدیدسازی
از وقتیکه طبق برنامه و معاملهی قومی، قدرت به طالبان واگذار شده است، کشتار و ناپدیدسازی به صورت گسترده وجود دارد و اجرا میشود. اگرچه طالبان عفو عمومی اعلام کردند، اما عفو عمومی در حقیقت دامی استکه برای شماری از افراد حکومت قبلی بهویژه افراد اقوام غیرپشتون گذاشتهاند تا این افراد خود را نشان بدهند و افراد طالبان آنها را به شیوههای متفاوتی ناپدید بسازند و بکشند. طالبان دفعتا این افراد نمیکشند و ناپدید نمیسازند، اما طبق برنامه آنها را ناپدید میسازند و به صورت مرموز میکشند و میگویند کار افراد مسلح نامعلوم یا خصومتهای شخصی بوده است.
از زمانیکه طالبان قدرت را تصرف کردهاند، صدها نفر ناپدید و به صورت مرموز کشته شدهاند. طالبان در ضمن ناپدیدسازی، افرادی را بدون دلیل و به صورت آشکار تیرباران میکنند و میکشند. فکر کردهاید چرا این کار را میکنند؟ این کار را به عنوان ابزار سلطه انجام میدهند تا مردم را بترسانند. صدها نفر را در پنجشیر، بغلان، ارزگان، تخار، کابل و… بدون دلیل تیرباران کردهاند و کشتهاند. در این چند روز چند جوان تاجیک از پنجشیر را در کابل تیرباران کردند و کشتند. این تیرباران کردن و کشتار تصادفی نیستکه افراد طالبان خودسرانه انجام بدهند، بلکه برنامهریزی شده و هدفمند برای ترساندن مردم تاجیک استکه جان جوانان تاجیک را به خاطر تامین سلطهی خود میگیرند.
کشتار و ناپدیدسازی افراد اقوام غیرپشتون را فقط افراد طالبان انجام نمیدهند، بلکه هر پشتونی حق دارند افراد اقوام غیرپشتون را برای سلطهی قومی طالبان بکشند و ناپدید بسازند. در گزارش یوناما آمده که ۶ نفر هزاره در ارزگان کشته شدهاند و یک پدر و پسر هزاره در یکی از روستاهای پشتوننشین گردن بریده شدهاند. گردن پدر و پسر هزاره را در روستای پشتوننشین چه کسی بریده است؟ پاسخ معلوم است. مردم هزاره در ارزگان جلسه گرفتند و سران محلی اقوام پشتون را مهمان کردند که دیگر ما را نکشید، اما سران محلی قوم پشتون مسوولیت نگرفتند و گفتند به ما چه که کشته میشوید.
گرفتاری و زندانی کردن
از پنجشیر و سایر ولایات تاجیکنشین چقدر تاجیک برای اینکه تاجیک اند، زندانی استند؟ از اقوام غیرپشتون دیگر نیز استند، اما افراد تاجیک بیشتر زندانی استند. توقیف و زندانی کردن ابزار دیگری طالبان برای سلطه است. بدون موجب و دلیل افراد اقوام غیرپشتون را زندانی میکنند تا سلطهی خود را تامین کرده باشند. تنها مردان را نه بلکه زنان را نیز زندانی میکنند. در این چند روز چند زن تاجیک را با خانوادههای شان زندانی کردند که ژولیا پارسی و داکتر ندا از این جمله اند.
ستم را نباید کتمان کرد، زیرا کتمان ستم به گسترش ستم میانجامد. طالبان از گرفتاری و زندانی کردن افراد به عنوان ابزار سلطه استفاده میکنند؛ بنابراین افراد را در زندان شکنجه و بر افراد تجاوز میکنند که متاسفانه بر شماری از زنان در زندانها تجاوز کردهاند و حتا شماری از زنان را پس از تجاوز کشتهاند و اجساد آنها را به بیرون از زندان بردهاند و در دشت و کوچه انداختهاند. در زندان بلخ و سایر زندانها این اتفاق افتاده است. مطیعالله فتحزاده یکتن از جوانان پنجشیر چند روز پیش زیر شکنجهی طالبان در زندان پلچرخی جان داد. دهها تن دیگر زیر شکنجه جان دادهاند که ما اطلاع نداریم.
توقیف و زندانی کردن از سادهترین کارهای استکه طالبان برای سلطهی قومی و گروهی خود انجام میدهند و روزانهها دهها نفر را توقیف میکنند و ماهها میگذرد که از سرنوشت افراد توقیفشده، خانوادههای شان اطلاع ندارند و نمیدانند، چرا و توسط چه کسانی توقیف شدهاند. افراد مسلح که اعضای طالبان استند، بدون هرگونه توضیحی وارد خانهی افراد میشوند و افراد را توقیف میکنند. شماری از این افراد توقیفشده، کاملا ناپدید میشوند، شماری اجساد شان بعد از چند روز پشت خانههای شان انداخته میشوند و شماری پس از ماهها معلوم میشود که در زندان استند.
چه میتوان گفت؟
طالبان با خشونتهای جنسیتی و ممنوعیتهای آموزشی و شغلی، زنان را از جامعه حذف کردهاند. هر زنی که برای حق آموزش سخن میگوید و اعتراض میکند، آن زن را گرفتار و زندانی میکنند. در ضمنِ خشونتهای جنسیتی، خشونتهای قومی و زبانی را نیز به صورت گسترده اجرا میکنند که ناپدیدسازی، کشتار و زندانی کردن افراد اقوام غیرپشتون، نشاندهندهی خشونتهای قومی و زبانی است و برای سلطهی قومی و گروهی طالبان بر اقوام غیرپشتون صورت میگیرد.
مشت، نمونهای از کشتار و خشونتها در گزارش تحقیقی یوناما آمده استکه در سه ماه ۸۰۰ مورد مستندسازی و ثبت شده است. واقعیت این استکه این ۸۰۰ مورد، مشت، نمونهی خروار از کشتار، ناپدیدسازی و خشونت طالبان است.
آنچه میتوان گفت و قضاوت کرد این استکه طالبان از کشتار، ناپدیدسازی، خشونتهای جنسیتی و تجاوز بر زنان و جابهجایی قومی بهعنوان ابزارهای سلطه استفاده میکنند تا سلطهی قومی و گروهی خود را بر اقوام غیرپشتون تعمیم بدهند و به سلطهی خویش ادامه دهند. بر این اساس کشتار، ناپدیدسازی و خشونت گروه طالبان برای سلطهی قومی همچنان ادامه خواهد داشت. اما چراغ ستم دیر نمیسوزد و دوام نمیآورد. مردم از ستم طالبان به تنگ آمدهاند.