خبرگزرای راسک: ترورهای هدفمند سران جهاد و اعضای ارشد جبههی مقاومت ملی افغانستان با انجام حملهی پیچیدهی تروریستی بر قهرمان ملی کشور احمدشاه مسعود، از سوی حلقات استخبارات منطقه در تبانی با افراد مزدبگیرشان در افغانستان آغاز شد که حاکمان نظامهای بیستسال گذشتهی افغانستان برای حذف افراد پرنفوذ جهادی وابسته به جبههی مقاومت ملی افغانستان، پروژهی ترورهای هدفمند را راهاندازی نموده، سران و افراد پرنفوذ وابسته به این جبهه را یکی پی دیگر از صحنهی سیاسی کشور برداشتند.
سیدمصطفی کاظمی، در نخستین دور انتخابات پارلمانی افغانستان به عنوان نمایندهی مردم کابل به پارلمان کشور راه یافت. او در زمان کوتاهِ حضورش در پارلمان به یکی از نمایندههای مطرح افغانستان تبدیل شده، ریاست کمیتهی اقتصادی مجلس نمایندگان و همچنین ریاست نخستین گروه پارلمانی موسوم به گروه استقلال را به عهده گرفت. آخرین اقدام سیاسی آقای کاظمی، عضویت فعال او در شکلدهی جبههی ملی افغانستان بهرهبری پروفیسور استاد برهانالدین ربانی، احمدضیامسعود، مارشال محمدقسیم فهیم، امیراسماعیلخان، یونس قانونی، مارشال عبدالرشید دوستم، سیدمنصور نادری، محمد اکبری و دیگر افراد با نفوذ احزاب جهادی بود که آقای کاظمی مسوولیت سخنگویی اینجبهه را به عهده داشت.
آقای کاظمی سهشنبه، ۱۵ آبان/ عقرب ۱۳۸۶ خورشیدی در حملهی تروریستی از پیش طراحیشده در کارخانهی قند شهر پلخمری مرکز استان بغلان، زمانیکه برای بازدید به این منطقه رفته بود همراه با شش تن از اعضای پارلمان و هشتاد تنِ دیگر به شهادت رسیدند و بیشتر از صد نفر دیگر در این رویداد تروریستی مجروح شدند.
آگاهان سیاسی، ترورهای هدفمند سران جمعیت اسلامی افغانستان و اعضای جبههی مقاومت ملی را پروژهی استراتژیک قومی ومنطقهای، برای رسیدن به اهداف بلندمدت در کشور دانسته و گفتهاند، ادامهی همان پروژهی ترورهای هدفمند سران اقوام غیرپشتون، دولتسازی نمادین، انتخابات تقلبی، شعارهای فریبندهی مبارزه با تروریزم و بازسازی افغانستان، همه و همه تکتیکهای دروغین بهخاطر رسیدن به اهداف بلندمدت رشد و انکشاف تروریسم در شمال و سلطهی مطلق قومی بوده که این پروژه درحال حاضر نیز بهگونهی عملی جریان داشته و توسط گروه طالبان درحال عملیشدن است.
آگاهان نظامی حملهی پلانگذاری شده برای ترور سیدمصطفی کاظمی در بغلان را کار حکومت و حلقات نظام وقت به رهبری حامدکرزی دانسته و گفتهاند، گروههایی در نظام وقت افغانستان بهرهبری حامدکرزی در عقب این ترورهای زنجیرهای دخیل بودهاند. به گفتهی آنان موقعیت شخصی، سیاسی، و شواهد نظامی حمله بر جان سیدمصطفی کاظمی گویای سیاسی بودن ترور او بوده و با ارایهی موارد زیرگفتهاند، استاندار جدید وقت بغلان به اسم محمدعلم اسحاقزی که از حامیان اصلی و پیرو رییسجمهور کرزی بود، همچون فرد نخست این استان که همه امور و مسایل امنیتی تحت مدیریت او انجام میشد و باید همچون میزبان، همراه این هیات میبود، به طرز پرسشبرانگیزی در این نشست حضور نداشته و غایب بوده است.
در سوی دیگر، به گفتهی آنان، حملهی انتحاری بر سیدمصطفی کاظمی هنگامی رخ داد که حامدکرزی از برنامهی مذاکره با گروه طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، از مخالفان سرسخت نظامی جبههی مقاومت ملی افغانستان، اعلام آمادگی کرد که این جبهه مخالفت خویش را با طرح حامدکرزی اعلام نموده و اندکی پس از آن، جریان جدید سیاسیای را با حضور شمار گستردهی احزاب جهادی افغانستان تحت نام «جبههی متحد ملی» تاسیس نموده و رسماً اعلام موجودیت کرد. موجودیت این جریان بزرگ سیاسی واکنش تند رییس جمهور را به همراه داشته تا آنجا که آقای کرزی کمیتهی بحران تشکیل داد.
در بخش دیگر، آگاهان سیاسی گفتههای حکومت حامدکرزی در مورد حملهی خونین بر جان سیدمصطفی کاظمی را که آنان حملهی انتحاری خوانده بودند رد کرده و گفتهاند، قدرت و دامنهی وسیع انفجار، نشانگر بمب قوی کارگذاریشده در محل حضور آقای کاظمی بوده. در حالیکه یک کمربند انفجاری هرگز چنین قدرت تخریب را ندارد. در سوی دیگر، شماری از شاهدان حملهی انتحاری بر آقای کاظمی از «پرتاب چیزی از بالای درخت بر محلی که او حضور داشت خبر دادهاند.»
صفیه صدیقی که از اعضای این هیات پارلمانی به ریاست آقای کاظمی بود، پس از این رویداد گفته بود که «پیش از انفجار صدای راکت را شنیده است.» در همین حال زندهیاد پروفیسور برهانالدین ربانی که خود قربانی این پروژهی ترورهای زنجریهای شد، در واکنش به کشتهشدن سیدمصطفی کاظمی گفتهبود: «پس از انفجار، بادیگاردهای نمایندگان با گلوله هدف قرار گرفتهاند. همچنین گفته شده که کاظمی پس از انفجار هنوز زنده بوده و با گلوله به شهادت رسیده است.»
در سوی دیگر، آگاهان سیاسی و تحلیلگران، پروژهی ترورهای زنجیرهای وکشتارهای هدفمند سران جمعیت اسلامی و اعضای جبههی مقاومت ملی در حکومتهای کرزی و احمدزی گفتهاند، کسانیکه قربانی اینپروژهی هدفمند استخباراتی شدهاند، افرادی بودند که یا قدرت و صلاحیت امنیتی داشته یا استعداد تشکیل و انسجام مردمی را دارا بوده که این خصوصیت آنان هم مخالف منافع حلقات حکومتی کرزی بوده و هم خلاف میل سازمان «آیاسآی» پاکستان. آنانهمچنان با اشاره به ترور استاد برهانالدین ربانی، ژنرال داوود داوود، شاه جهان نوری و عبدالرحمان سیدخیلی از سران ارشد حزب جمعیت اسلامی افغانستان گفتهاند، دولتهای کرزی و احمدزی با عملیسازی اینپروژهی مشترک استخباراتی با پاکستان، اهدافی را در جهت انتقال جنگ از جنوب به شمال افغانستان، به دلیل تغییر بافت جمعیتی این استانها انجام داده و برای تطبیق این اهدافِ از قبل برنامهریزیشده، کسانی را که به عنوان مانع تطبیق چنین اهداف قومی میدانستند از میان برداشته و به گونهی هدفمند ترور کردهاند.