خبرگزاری راسک: در میان رهبران جهادی افغانستان، گلبدین حکمتیار یک فاشیست استثنایی است که در طول عمر سیاسیاش بازیچهی حرص قدرتطلبی شدهاست. سه بار با آغوشکشیدن کمونیستان قبیلهای خویش برای دستیابی به قدرت با آنان ایتلاف سیاسی و همپیمان شد. با استفادهی ابزاری از اسلام با حکومت مجاهدین به رهبری استاد برهانالدین ربانی بغاوت نموده، کابل را راکتباران کرد.
پیشینهی جریانات سیاسی راست، میانه و چپ در افغانستان به دههی چهل شمسی که در نتیجهی تحولات و قطببندیهای که در سطح کشور، منطقه و جهان به وقوع پیوسته بود برمیگردد. با تجاوز شوروی سابق به افغانستان، حزب اسلامی با توجه به وابستگی که در حکومت ذوالفقارعلی بوتو داشت، از سوی دولت پاکستان به رسمیت شناخته شد و از امتیازات خاصی برخوردار گردید که بعدها این حزب به رهبری وی به مُهرهی شماره یک جنگهای داخلی در افغانستان تبدیل شد.
گلبدین حکمتیار، پنجبار برای رسیدن به قدرت از طریق کودتا در آغوش کمونیستان حلقهبگوش قبیلهایاش افتاد، اما تنها از این آغوش، لکهی ننگین ایتلاف با کمونیسم را درکارنامهی سیاسی خویش ثبت کرد و نتوانست موفق شود.
حکمتیار، دست به سه کودتای مشترک با کمونیستانی چون امین-گلبدین، گلبدین-تنی و گلبدین-نجیب برای رسیدن به قدرت زد که در این کودتاها رهبر حزب اسلامی (گلبدین) آغوشش را با تفسیر منحصر به خود از دین مقدس اسلام برای تفاهم با آنان و دستیابی به قدرت باز کرد. در حالیکه سایر احزاب جهادی برای آزادی افغانستان از اسارت رژیمهای کمونیستی با آنان در نبرد و مبارزه بودند.
حکمتیار پس از شکست در همه کودتاهای مشترک با نظامهای کمونیستی، به فرمایش ژنرال اخترعبدالرحمان رییس آیاسآی پاکستان، کابل را به آتش کشید و سرسپردگیاش را به این سازمان به اثبات رساند.
به روایت تاریخ معاصر افغانستان، گلبدین حکمتیار نه از پایهگذاران اسلام سیاسی، بلکه از رهروان آنها بوده که حزب او به عنوان مخلوق آیاسآی توسط پاکستان از بدنهی جمعیت اسلامی جدا ساخته شد و به عنوان فرد وفادار آیاسآی پا به عرصهی وجود گذاشت.
با شکست رژیم دستنشاندهی روسها از کشور، گلبدین به دستور سازمان استخبارات نظامی پاکستان، بار دیگر خلاف تعهد با سایر احزاب جهادی برای انحصار قدرت تلاش کرد. اما جلوگیری از تلاش انحصاری او منجر به نبرد و دامنزدن به جنگهای داخلی و راکتباران شهرکابل شد که در اثر پرتاب موشکهای او بر شهرکابل پنجاههزار غیرنظامی جانهای خود را از دست دادند و هزاران تن دیگر آواره شدند. جنایاتی که پس از آن مردم افغانستان به وی «لقب قصاب کابل» را دادند و آن را جنایتکار جنگی و قاتل هزاران انسان بیگناه در کشور میخوانند.
به روایت تاریخ سیاسی افغانستان، گلبدین تنها چهرهی سیاسی افغانستان است که در جریان تحولات سیاسی اخیرِ کشور همواره طبل جنگ در بغل داشته، گاهی این طبل را برای حرص قدرتطلبی بهنام اسلام نواخته است و گاهی آن را برای تداوم و انحصار قبیلهای قدرت. از همینرو، طبل جنگاش با تمام حکومتهای که در افغانستان به قدرت رسیدند از داوود شروع تا حزب دموکراتیک خلق، دولت مجاهدین به رهبری استاد برهانالدین ربانی و چندین سال دولت جمهوری اسلامی، در حال نواختن بودهاست.
به روایت برخی از نویسندهگان تاریخ معاصر افغانستان، گلبدین به دلیل حرص، انحصارطلبی و مطلقخواهی قومیِ قدرت در افغانستان، نتوانست از شهرت و قدرتی که توسط پاکستان به او داده شده بود استفادهی مطلوب کند و همین کارنامهی تمامیتخواهی قومی او بود که وی را از جامعهی سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان منزوی ساخته به یک فرد منفور در افکار عمومی جامعه مبدل سازد.
رویکردهای قبیلهای و اتخاذ سیاستهای قومی حکمتیار بخشی از کارنامهی سیاه او برای مردم کشور بوده که همواره در رفتارهای سیاسی این فرد جلوه پیدا کردهاند.
او که پس از پیروزی جبههی مقاومت ملی افغانستان به رهبری استاد ربانی و سقوط نظام طالبانی از کشور، بار دیگر طبل جنگش در مقابل نظام جمهوریت با استفاده از روشهای جنگی مدرسههای حقانیه وکویته، مانند القاعده و طالبان انتحارگر به صدا درآمد. در پیامیکه به مناسبت عیدفطر در سال ۱۳۹۲ با لحن تند و تغییر رویکرد قبیلهای با دغدغهی اکثریت در برابر اقلیت، شیعیان و هزارههای افغانستان را به کوچ اجباری و نسلکشی تهدیدکرد، از استان شدن «پنجشیر» و «دایکندی» شدیدا ابراز نارضایتی نمود.
گلبدین که پیش از سلطهی گروه طالبان در دور نخست حکومت آنان به ایران فرار کرده بود، به دلایل همکاری با تروریستان و مخالفت در برابر نظام جمهوریت از آنکشور اخراج گردید. پس از آن در سال ۱۳۹۴ با صدور فتوایی از آدرس دین اسلام، ایران را یک اسراییل دیگر برای امت اسلامی خواند.
پس از کشتهشدن ملا اختر منصور در ۱۳۹۴ گلبدین خواستار ایجاد ایتلاف با گروه طالبان شد. اما خواست او از سوی اینگروه پذیرفته نشد. حکمتیار پس از آن رسماً از گروه داعش در افغانستان اعلام حمایت کرد و با صدور بیانیهای گفته بود که در صورت بروز جنگ میان گروه طالبان افغانستان و گروه تروریستی داعش، از داعش حمایت میکند. او از افرادش نیز خواسته بود که با افرادی که از صفوف گروه طالبان خارج شده و به داعش پیوستهاند، همکاری کنند.