خبرگزاری راسک: قابل توجه است که افغانستان، میراث تاسف باری که محل طولانیترین جنگ آمریکاست، چقدر از بحث عمومی در ایالات متحده ناپدید شده است.
از سال ۱۹۷۹، افغانستانیها تقریبا در درگیری دایمی زندگی میکنند. میلیونها نفر مجبور به ترک خانه یا کشور خود شدهاند. مداخلات خارجی آمده و رفته است و به شکست ختم شدهاست و افغانستانیها و همسایگانشان با عواقب آن زندگی میکنند.
امروز طولانیترین جنگ آمریکا به پایان رسیده است. سفارت ایالات متحده در کابل خالی است و هر روز یادآور این است که چگونه آمریکا از زمان خروج ارتش ایالات متحده در سال ۲۰۲۱، بهدنبال منزوی کردن افغانستان بوده است. واشنگتن این کار را در تلاش برای تحت فشار قرار دادن گروه طالبان حاکم برای تعدیل دیدگاههای خود از جمله تعهد به حقوق زنان انجام دادهاست.
این تاکتیک در اولینباری که گروه در قدرت بود نتیجه معکوس داد و سفارتخانههای خالی غربی قرار نیست دختران را به مدرسه بازگردانند یا مشارکت زنان را در نیروی کار افزایش دهند. در عوض، انزوای گروه طالبان تنها به منزوی کردن افغانستانیها کمک کرده است و بسیاری از آنها احساس تنهایی و بدتر از آن بیپناهی میکنند.
زمان آن فرا رسیده است که بپذیریم، سیاستهای گذشته شکست خورده است و ایالات متحده و متحدانش باید مسیر خود را تغییر دهند و متعهد به تعامل بیشتر شوند که به نوبهی خود درک بهتری از واقعیتها در افغانستان به ارمغان میآورد.
در کنار مقدار زیادی کمکهای بشردوستانه که واشنگتن ارایه میکند، زمان آن فرا رسیده است که آمریکا به افغانستان و ۴۰ میلیون نفری که در آنجا زندگی میکنند بازگردد. واشنگتن باید سفارت خود را در کابل بازگشایی کند و متعهد به تعامل با افغانستانیها در سراسر جامعه باشد. افغانستانیها باید بدانند که ایالات متحده و دیگران آنجا هستند و میتوان به آنها وابسته بود.
زمانی که گروه طالبان قبلا افغانستان را کنترل میکرد، از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، واشنگتن، سازمان ملل و سایرین به سختی رهبران گروه طالبان را با شرایطی که به آنها دستور داده شده بود در صورتی که میتوانستند از سوی ایالات متحده و سایر کشورها به رسمیت شناخته شوند، رعایت کنند. به گروه طالبان گفته شد که دختران را آموزش دهند، به تولید مواد مخدر پایان دهند و اسامه بن لادن را که از بهار ۱۹۹۶، در آنجا زندگی میکرد، قبل از قدرت گرفتن گروه طالبان بیرون کنند.
اما تحریمهای ایالات متحده و سازمان مللمتحد افغانستان را بسته و آن دسته از گروه طالبان را که میخواستند با جهان تعامل داشته باشند و چشماندازی برای کشور خود داشتند که اگرچه ممکن بود با تصور پایتختهای غربی مطابقت نداشته باشد شامل حضور دختران و پسران در مدرسه میشد، تضعیف کرد.
مهمتر از همه، برخی از اعضای گروه طالبان که آمادهی درگیری بودند، از اقامت جنگجویان خارجی در کشورشان حمایت نکردند.
آمریکا در سالهای پس از خروج شوروی در سال ۱۹۷۹، بر افغانستان تمرکز نکرد و یک دهه بعد سفارت خود را تعطیل کرد. این امر واشنگتن را نسبت به آنچه پیش از ۱۱ سپتامبر، در آنجا شکل میگرفت کور کرد. در دوسال گذشته، واشنگتن سیاست مشابهی را دنبال کردهاست و از بازگشت دیپلماتیک به کابل خودداری میکند و معتقد است که میتواند رهبران گروه طالبان را برای آموزش و پرورش دختران تحت فشار قرار دهد.
از نظر مالی، آمریکا همچنان سخاوتمند به افغانستان بوده و از زمان بازگشت گروه طالبان به قدرت، کمکهای بشردوستانهی قابل توجهی را ارایه کردهاست. در واقع، آمریکا یکی از بزرگترین کمککنندگان کمکهای بشردوستانه به این کشور است که از زمان خروج از کشور حدود دو میلیارد دالر برای کمک هزینه کرده است.
چهرهی عمومی جنبش ضد گروه طالبان در افغانستان متشکل از همان جنگ سالاران بیاعتبار متهم به جنایات جنگی و ژنرالهای سابق است که پس از تهاجم به رهبری ایالات متحده در سال ۲۰۰۱، مسوولیت را بر عهده گرفتند که برخی از آنها نیز متهم و تکذیب شده اند.
البته آمریکا با گروه طالبان هم صحبت میکند. مقامهای ایالات متحده با رهبران گروه طالبان در قطر، جایی که این گروه دفتر سیاسی دارد و نمایندگی دیپلماتیک ایالات متحده در افغانستان در آنجا مستقر است، دیدار کرده اند.
فرستادهی ویژهی واشنگتن، توماس وست، چهرهی عمومی سیاست آمریکا در قبال افغانستان است. او با گروه طالبان در قطر دیدار کرده است تا در مورد موضوعاتی مانند آموزش برای دختران و کمکهای بشردوستانه گفتوگو کند و با رهبران همسایگان افغانستان و کشورهای خاورمیانه و اروپا دیدارهایی داشته است.
سازمان مللمتحد از زمان به قدرت رسیدن گروه طالبان در این کشور حضور ثابتی داشته است و نزدیک به ۲۰ کشور از جمله ژاپن، چین، روسیه و برخی کشورهای خاورمیانه در دو سال گذشته به نوعی حضور دیپلماتیک خود را در این کشور حفظ کرده یا ایجاد کردهاند. تا زمانی که ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی این کار را انجام ندهند، مردمی در افغانستان وجود خواهند داشت که همچنان احساس تنهایی میکنند و نمیتوانند تغییراتی را که فقط خودشان میتوانند ایجاد کنند، ایجاد کنند.
همچنین اگر اظهارات علنی مقامهای غربی به جای برانگیختن احساسات، به یافتن مسیری رو به جلو کمک کند، مفید خواهد بود. جان سوپکو، بازرس ویژهی ایالات متحده برای بازسازی افغانستان، در ماه آپریل با کنگره دربارهی نحوهی استفاده از بودجه ایالات متحده در افغانستان گفت: «فقط میتوانم بگویم که یک جنگجوی طالبان گرسنه را در تلویزیون ندیدهام. همهی آنها چاق، گنگ و شاد به نظر میرسند. من تعداد زیادی از کودکان افغانستان را در تلویزیون میبینم که گرسنه هستند. بنابراین من متعجبم که این همه بودجه به کجا می رود».
در حالی که نگرانیهای آقای سوپکو در مورد نحوهی خرج شدن پول ایالات متحده ممکن است مشروع بوده باشد، این نوع کاریکاتور به نفع کسی نیست. گروه طالبان جنبشی است که با غیرت مذهبی آن تعریف شده است که ریشههای قبیلهای آن عمیقا در حومهی محافظه کار افغانستان فرو رفته است. احترام در افغانستان بسیار زیاد است و فقدان احترام به همان اندازه در مسیرهای غیرمولد است.
طالبان از درون جامعهی افغانستان آمده است. این بدان معنا نیست که همه افغانستانیها از محدودیتهای بیامان بر دختران و زنان حمایت میکنند، اما به این معناست که پیمودن راهی به جلو نیاز به درک عمیقتر، تکبر کمتر و راهحل داخلی افغانستانی دارد.