خبرگزاری راسک: از زمان به دست گرفتن قدرت توسط طالبان در سال ۲۰۲۱، دولت افغانستان یک بازنگری کامل در بخش عدالت در افغانستان انجام دادهاست و آنچه را که به عنوان نظام اسلامی عدالت میداند، اجرا میکند.
شواهد موجود حاکی از آن است که سیستم قضایی نوظهور گروه طالبان احتمالا مجازاتهای بدنی سریع را بر حبس در اولویت قرار میدهد، بهویژه در مورد زنان. در این مورد، گروه طالبان مدعی هستند که به سنتهای پیشامدرن باز میگردد.
در واقع، سیستمی که در حال ساخت است همچنان ویژگیهای مرتبط با حبس مدرن را حفظ میکند، از جمله اجبار و ظلم با مجازاتهایی که اغلب برای معترضان صلحآمیز مخالف گروه طالبان که بسیاری از آنها زن هستند، اعمال میشود.
قبل از قرن بیستم، حاکمان افغانستان فقط به صورت غیر سیستماتیک و به ندرت از زندان استفاده میکردند و دشمنان خود را در مکانهای نگهداری موقت یا بهطور نامحدود یا تا زمان مرگ بازداشت میکردند.
فقه یا شریعت اسلامی که عمدتا از حاکم مستقل بود، به جز دشمنان حاکم، خودگردانی جمعی را تسهیل و مشروعیت بخشید. کسانی که از هنجارهای قانونی و اخلاقی جامعه تخطی میکردند ممکن است مجازاتهایی از کلمات تند تا مجازاتهای شدیدتر دریافت کنند.
کارکرد اولیه چنین مجازاتی اخلاقی روانی بود، زیرا آنچه شایسته مجازات بود، تخطی از شیوهای که الهی برای زندگی جمعی تعیین شده بود و نه نقض صرف فرمان دولت بود.
این مجازات در درجهی اول علیه بدن فرد خاطی بهطور علنی و سریع اجرا میشد تا به فرد مجازات شده اجازه داده شود به مسیر درست بازگردد و به جامعه اطمینان داده شود که هنجارهای اخلاقی آن امن باقی میمانند.
در افغانستان، کشوری که عمیقا در سنت مسلمانان گنجانده شدهاست، حبس به شکل اصلی مجازات تبدیل نشد تا زمانی که ناسیونالیستهای افغانستان و کمونیستهای افغانستان در نیمهی دوم قرن بیستم پروسهای را برای تبدیل اتباع افغانستان به ترتیب به یک شهروند آغاز کردند.
با افزایش قدرت و وسعت دولت مدرن در افغانستان، سیستم حقوقی دولتی به طور فزایندهای شکل خودمختار خودمختاری اشتراکی را جایگزین کرد؛ اما هرگز بهطور کامل جایگزین آن نشد.
نقطهی عطفی برای توسعهی نظام جنایی دولتی در سال ۱۹۷۶ بود، زمانیکه محمد داوود خان، سیاستمدار افغانستان که اخیرا در یک کودتای بدون خونریزی با حمایت چپها و نخبگان ملیگرا افغانستان قدرت را به دست گرفته بود، اولین قانون جزایی سیستماتیک کشور را تصویب کرد.
قانون مجازات سال ۱۹۷۶ مشتمل بر دو کتاب، هشت بخش و ۵۲۳ ماده بود و به طور قطعی حبس را به عنوان شیوهی اصلی مجازات برای جرایم علیه افراد، جامعه و دولت تعیین کرد.
تاکنون، افغانستان دارای شش قانون اساسی مربوط به تنظیم بازداشتگاهها و زندانها بودهاست. تقریبا در همان زمان که کشور اولین قانون جزایی جامع خود را تصویب کرد، رژیم حقوقی مدیریت زندان در افغانستان تحت قوانین سالهای ۱۹۶۸ و ۱۹۸۲ دستخوش دگرگونی اساسی شد.
رژیم کمونیستی که بهزودی جایگزین داوود خان شد، قانون جزا ۱۹۷۶، را حفظ کرد و سیستم زندان را تا زمانی که بیش از حد فروپاشید گسترش داد. پایان آن در سال ۱۹۹۲، و تحت فشار مقاومت مردمی به رهبری احزاب مجاهد اسلامگرا به پایان رسید.
گروه طالبان تلاش دولت را برای بازسازی جامعه به شکل یک جامعهی ایدهآل اسلامی حفظ کردند؛ اما برخلاف همتایان مجاهد خود، آن تصویر را با استناد به منابع اسلام حنفی پیشامدرن تعریف کردند و نه جریانهای مدرن تفکر اسلامگرا.
با انجام این کار و در حالی که ادعای بازگرداندن عملیات پیشامدرن شریعت را داشتند، در واقع الگوی مشترک و خودمختار شریعت را با شیوهای خشن و قهری از عملیات کیفری جایگزین کردند که دست در دست هم با ظلم فراوانی همراه بود.
در حالی که یک نظام قضایی که توسط علما یا علمای متخصص اسلام اداره میشد، باید نشانه نسخهی گروه طالبان از حکومت اسلامی باشد، اولین رژیم طالبان هرگز نتوانست سیستم متلاشی شدهی دادگاهها و زندانهای فرماندهی را جابهجا کند.
پس از فاجعهی ۱۱ سپتامبر، ائتلاف نیروهای بینالمللی به رهبری ایالات متحده رژیم طالبان را سرنگون کرد و روند سیاسی را دنبال کرد که منجر به تشکیل جمهوری اسلامی افغانستان (IRA) در سال ۲۰۰۴ شد.
از حدود ۵۰۰۰ نفر در سال ۲۰۰۴، جمعیت زندانهای افغانستان به بیش از ۳۰۰۰۰ نفر در سال ۲۰۱۸ افزایش یافت. از نظر اجتماعی، این به معنای نرخ بیش از ۸۰ زندانی در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر بود. از زمان بازگشت گروه طالبان و سیستم عدالت جایگزین در سال ۲۰۲۱، این تعداد به شدت کاهش یافتهاست.
ظرفیت پایین در سیستم قضایی، فساد، افزایش نرخ جرم و جنایت و سیستمهای ضعیف مدیریت پرونده به این معنی است که جمعیت قابل توجهی از افراد محکوم نشده در بازداشتگاهها و سیستمهای زندان نگهداری میشوند.
گروه طالبان پس از تسلط خود در سال ۲۰۲۱، فرار از زندان را در مقیاس بزرگ تسهیل کردند. گروه طالبان نیز قوانین IRA را حداقل تا زمانی که بتواند مطابقت آنها را با درک خود از شریعت ارزیابی کند، به حالت تعلیق درآورده است.
به جای آنها، گروه طالبان قوانین جدید بسیار کمی وضع کردهاند. اینها شامل قوانین رویهای برای قوه قضاییهی گروه طالبان و همچنین فرمان رهبر عالی این گروه است که محدودیتهایی را برای مدت زمانی که یک فرد میتواند بدون محاکمه در بازداشت باشد تعیین میکند.
در حالی که گروه طالبان زندانها و سیستم ادارهی زندانهای جمهوری اسلامی ایران، از جمله بخش ادارهی زندان را حفظ کردهاست، سیستم قضایی کیفری طالبان به اندازه شیوه اصلی مجازات به حبس متکی نیست.
گروه طالبان قانون اساسی افغانستان را که استقلال سیاسی و اداری قوه قضائیه را تضمین میکند، معلق کرده و مقررات قبلی مربوط به انتصاب قضات و مقامات قانونی و همچنین محافظت از پاسخگویی قضایی را لغو کردهاست.
در زمان گروه طالبان، علاوه بر بقیه زندانیان ارتش جمهوری اسلامی ایران، اکنون افراد جدیدی در بازداشتگاهها و زندانها نگهداری میشوند که اغلب در انتظار اتمام محاکمه خود هستند.
گروه طالبان با تکیه بر فقه اسلامی پیشامدرن، بلوغ جسمانی را معیاری میداند که در نظام کیفری با چه کسی باید بهعنوان بزرگسال رفتار شود، نه لزوما ۱۸ سالگی.
با این حال، گروه طالبان همواره نگران اختلاط جوانان بیریش با بزرگسالان بوده است، زیرا میترسند که این امر منجر به استثمار جنسی از جوانان و فساد اخلاقی شود.
هنگامی که هیات معاونت سازمان مللمتحد در افغانستان از گروه طالبان بهدلیل انحلال مراکز قضایی برای نوجوانان انتقاد کرد، این گروه با این استدلال پاسخ داد که متعهد به جدا نگهداشتن زندانیان غیر بالغ از افراد بالغ است و بسته شدن برخی مراکز به ناتوانی مربوط میشود.
دستهی خاص دیگر زندانیان کسانی هستند که گروه طالبان آنها را تهدید میدانند. اینگونه زندانیان ممکن است برای مدت نامحدود یا تا زمانی که به طالبان اطمینان داده شود که آنها دیگر تهدید نمیکند.
گروه طالبان سربازان حکومت پیشین، بزرگان قومی، روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و حقوق زنان و بسیاری دیگر از مخالفان حکومت و جهانبینی آن را به این شکل نگه داشته است.
کسانی که گمان میرود در مبارزهی مسلحانه علیه گروه طالبان شرکت کردهاند، تقریبا همیشه با اعدام مواجه میشوند، و حتی دیگران به طور معمول با شکنجه و سایر مجازاتهای ظالمانه روبهرو هستند.
به نظر میرسد که انتخابهای گروه طالبان در شکلدهی به سیستم سرطانی در حال ظهور تحت حاکمیت آن، هم ناشی از نگرانیهای ایدئولوژیکی و هم امنیتی است.
با توجه به این موضوع و پس از کاهش اولیهی تعداد زندانیان پس از تسلط گروه طالبان، انتظار میرود که جمعیت در زندانها و بازداشتگاههای تحت کنترل گروه طالبان افغانستان افزایش یابد.