نویسنده: یعقوب یسنا
جشن نوروز که از آن بنام جشن جمشیدی نیز یاد میشود، یکی از باستانیترین جشنهای افغانستان و کشورهای منظقه است. گرچه این جشن یک جشن فرهنگی و مردمی استکه برای آغاز سال که همزمان با پایان زمستان و آغاز فصل بهار است، برگزار میشود و مردم برای اینکه زمستان گذشته است و بهار و سال نو آغاز شده، خرسندی، خوشحالی و شکرگزاری میکنند، اما شماری هستند که مخالف خرسندی و شکرگزاری مردم در جشن نوروز اند.
دشمنی با جشن نوروز در سلطهی قبلی طالبان بر افغانستان اوج گرفت و طالبان جشن نوروز را ممنوع کردند و در سراسر کشور با برگزارکنندگان جشن نوروز برخورد خشن میکردند و علیه جشن نوروز با سوءاستفاده از دین تبلیغ منفی مینمودند. دیدگاههای افراطی نوروزستیزانه، قبل از طالبان نیز وجود داشت، اما با حضور طالبان بیشتر شد و تفکر نوروزستیزانهی طالبانی پس از سقوط طالبان همچنان ادامه یافت و برخی از ملاهای تندرو در بیست سال گذشته با سوءاستفاده از نام دین و با استفاده از منبر مسجدها علیه نوروز نفرتپراکنی میکردند.
با وصف این نفرتپراکنیها علیه نوروز، خوشبختانه عطامحمد نور رهبر جمعیت فعلی افغانستان، والی ولایت بلخ شد. ایشان به فرهنگ گذشتهی کشور و فرهنگ و ادبیات فارسی علاقه داشت و دارد و حمایت از فرهنگ گذشتهی کشور و فرهنگ و ادبیات فارسی را مسوولیت خود میدانست. بنابراین از جشن نوروز در بیست سال گذشته از نظر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حمایت کرد و نگذاشت نفرتپراکنی نوروزستیزان جایی را بگیرد.
عطامحمد نور حمایت از نوروز را از بلخ آغاز کرد. زیرا بلخ خاستگاه نوروز است. در شاهنامهی فردوسی آمده است، نوروز مصادف است با تختنشینی جمشید: «به جمشید بر گوهر افشاندند// مران روز را روز نو خواندند» پیش از اینکه جمشید در بلخ پادشاه شود، جشن نوروز رواج داشته است، اما با پادشاهی جمشید، جشن نوروز رونقی بیشتر یافته است. اگر از حقیقت نگذریم، عطامحمد نور در بلخ، جمشیدی دیگر برای رواج و رونق نوروز شد.
جشن نوروز در دورهی ولایت عطامحمد نور در بلخ بسیار باشکوه برگزار میشد. برگزاری جشن نوروز در سال ۲۰۰۷ در بلخ چنان باشکوه بوده که در تاریخ معاصر افغانستان، برگزاری جشن نوروز با آن شکوه پیشینه نداشته است. دکتر سپنتا در کتاب سیاست افغانستان روایتی از درون از شکوه برگزاری جشن نوروز سال ۲۰۰۷ یاد کرده است. در آن جشن وزیران خارجهی ایران و تاجیکستان و نمایندگان کشورهای حوزهی نوروز و کشورهای جهان شرکت ورزیده بودند.
حمایت از فرهنگ در هر کجای جهان هزینه دارد که باید دولتها برای حمایت از فرهنگ هزینه کنند. متاسفانه رویکرد سیاست فرهنگی حکومتها در افغانستان برای حمایت از فرهنگ، قومی و تنگنظرانه بوده است. رویدادهای فرهنگیایکه متعلق به زبان فارسی و مردم فارسی زبان کشور میشوند، حکومتهای افغانستان از آن رویدادهای فرهنگی چندان حمایت نمیکنند. جشن نوروز نیز یکی از رویدادهای فرهنگیای بود که حکومتهای افغانستان دربارهی این جشن پیشفرض قومی داشت و از این جشن آنچنان که لازم بود، حمایت نمیکرد.
اما عطامحمد نور به اندازهی لازم از جشن نوروز و فرهنگ مرتبط با نوروز حمایت کرد که به رونق و رواج جشن نوروز در بلخ و سراسر کشور انجامید. در جشنهای نوروز هزاران تن از سراسر کشور به بلخ میرفتند و در برگزاری جشن نوروز شرکت میکردند. امنیت در دورهی ولایت عطامحمد نور در بلخ تامین بود و مهمانانیکه از سراسر کشور به در جشن نوروز به بلخ میرفتند با خاطری آرام در بلخ (مزار) گشت وگذار میکردند. حضور مردم در جشن نوروز در بلخ از یکطرف، فرهنگ رواداری را بین مردم تقویت میکرد و از طرفی دیگر در بلخ خرید و فروش صورت میگرفت و چرخهی اقتصادی به حرکت میافتاد.
وقتیکه عطامحمد نور از مقام ولایت کنار رفت، همچنان از جشن نوروز و فرهنگ نوروزی به عنوان یک شخصیت سیاسی حمایت میکرد. حقیقت این بود ایشان تنها شخصیت سیاسیای بود که برای جشن نوروز و فرهنگ هزینه کرد و بازرگانان و… را تشویق میکرد که برای فرهنگ هزینه کنند تا حمایت گستردهای از فرهنگ صورت بگیرد. این برنامهریزی فرهنگی ایشان در بلخ خوب نتیجه داده بود و شبکهای برای حمایت فرهنگ راه افتاده بود. با تاسف پس از سقوط و با رویکار آمدن طالبان، آنهمه فرهنگسازیای که در بلخ صورت گرفته بود، متوقف شد.
این یادداشت را برای این نوشتم که حداقل در این سال نو، یادی از فعالیت فرهنگی در دورهی ولایت عطامحمد نور شود و آن روزگار با روزگار فعلی طالبانی در بلخ مقایسه شود که در آن روزگار به فرهنگ چقدر اهمیت داده میشد و در این روزگار چقدر فرهنگسوزی و مخالفت با فرهنگ صورت میگیرد.