نویسنده: شیون شرق
عزیز نسین* میگفت: از عجایب روزگار یکی این است، فردیکه خود را «رهبر» میخواند، در حقیقت سخنگوی رهبری دیگری است. مصداق این مقوله در تاریخ بسیاری بوده و است. هستند کسان ادعای رهبری میکنند اما خود بهنوع بردهی رهبر دیگری استند یا خود را «رهبر» میشمارند و اما برای بدستآوردن نان و غذا دلربایی رهبر از خود غولتر را میکنند. گاهی در جای سخنگوی، موارد از کارهای آن را پیش میبرند، در حالیکه خود را مستقل و رهبر بزرگ میدانند.
در روزگار کنونی افغانستان رهبران پیدا میشود پشیزی تفاوت از گفتهای عزیز نسین ندارند؛ یعنی رهبراند و اما سخنگوی رهبر دیگر یا لاف رهبری در سر دارند و اما پای رهبری را میبوسند. اما آنچه که مربوط پشت پردهها میشود ما نمیدانیم و قضاوتها به اساس چیزی صورت میگیرد که ظاهرا دیده و شنیده میشود. امروزه وقتی بهسوی رهبران و کارهای که در این زمانه انجام میدهند دیده شود به آسانی پیدا میشود که در کجا بسته است و که از کجا آب مینوشد.
برای همین اگر دقیق شود دیده میشود که تعدادی از رهبران افغانستان بهنوع پیشبرندهی کارهای رهبری از خود بزرگتر استند. یا کارهای فرهنگی یا گفتههای ذهنی یا هم برخوردها و نگاهای شان. من فکر میکنم لطیف پدرام، رهبر کنگرهی ملی افغانستان از چنین کسان است؛ کسی که خود میگوید رهبر است اما عملاش میگوید، سخنگوی رهبر است. در دوسال پسین اقای پدرام نقش سخنگوی عطامحمد نور را بازی کرده است، گاهی از ایدههای او گفته، گاهی برای او دلبری خوانده و گاهی هم چیزهای نوشته است تا دل او را بدست بیاورد و آب، نمک و غذا کمایی کند. البته هیچگاه نگفته استکه جناب نور چنین میگویند، بلکه از زبان خود در حالی خود را رهبر دانسته، چنین گفته است.
من مطالبی بیشتری از پایگاه خبری-تحلیلی روایت، رسانهای که پس از سقوط کشور توسط افراد وابسته به عطامحمد نور (بهدستور او) ساخته شد، میخوانم و با نگاه به آن میشود دانست که آقای پدرام چهقدر وابسته بهعطامحمد است. در مدت یک سال پسین آقای پدرام دو سه مطلب برای تشکری از این رسانه نوشت و از کارکرد و فعالیتاش ستایش کرد و مطالب نیز از این آدرس نشر کرد و بهتازگی یکتعداد از مطالب خود را سلسهوار قول دادهاستکه از این دریچه نشر میدهد.فکر میکنم چند مطلب این این مطالب زیر نام «» نشر شده است.
آقای پدرام در حالی برای «روایت» مطلب مینویسد دست باز دارد تا مطالب خود را از آدرس رسانههای میلیونی(که میلیون… دنبالکننده دارند) نشر کند، اما اینکار را نمیکند و بلکه رفته از برگهای روایت نشر میکند. اینکنش نوع دلبری کردن و دلربایی است، بهقول مولوی: راهی دل بدستآوری زیاد است، کار پدرام یک راه دلبدستآوری است. میشود گفت: پدرام با اینکار پیش آقای نور خود را شیرین میکند. بسیاری از هواداران درجه اول پدرام، از آقای دور، نان و نمک میگیرند و طبله را بهنفع او میکوبند. این چسان معلوم استکه از هر جوانیکه در شبکههای مجازی فعالیت دارد پرسیده شود فلان افراد(هواداران درجه اول پدرام) کدام طرف طبله میزنند؟ میشنوی که میگویند: طرف عطا محمد نور. این مسئله لااقل برای بسیاری پیدا شده است.
آقای پدرام با زبان صریح و گاهی کنایه سیاستمداران و رهبران جبهههای دیگر را نکوهش میکند، متهم میکند، بدون برنامهی وسیع و گسترده میخواند و اما از دریچهی «روایت» مطلب نشر میدهد و در مورد آقای نور چیزی بهگفتن ندارد و گاهی ظاهرا از او دفاع میکند. بسیاری وقت از افراد درجه اول آقای نور میگوید و مینویسد و کار آنها را میستاید(البته اینکارش بد نیست اگر خلاصه به آن فرد شود که چنین نیست.) جالب اینکه در مطالباش پیوسته از شبکهی «روایت» ستایش کرده، بهجوانان تاکید کرده تا روایت را دنبال کنند و برای مسولین این شبکه گفته استکه قویتر پیش بروند. در یادداشتهای که برای روایت فرستاده است این موارد را میبیند!
آنچه دیده و شنیده میشود آشکار میکند که آقای پدرام باتیماش وابستهای عطامحمد نور استند. بسیاریاش از لحاظ مالی از طرف ایشان کمک میشوند، تعدادش تشویق و تعدادی نیز بههمینسو راه میروند. *عزیز نسین طنزنویس مشهور ترک است و گفتههای سیاسی او نیز جالب است.