RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
  • فارسی
    • العربية
    • English
    • Français
    • Deutsch
    • پښتو
    • فارسی
    • Русский
    • Español
    • Тоҷикӣ
    • Türkçe
RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
Follow US
.RASC. All Rights Reserved ©
ادبیاتمقاله های تحلیلی

از ایدیولوژی تا بیهودگی

Published ۱۴۰۳/۰۵/۱۴
SHARE

نویسنده: رادوین راد

این اولین اثری است که از یعقوب یسنا خواندم، شروع رمان با بیزاری از زندگی، پوچ‌انگاری و تصمیم به خودکشی شخصیت داستان که غلام‌حسین نام دارد، شروع می‌شود. بعد کمی که پیش‌تر می‌رود، گذشته زندگی غلام‌حسین را از کودکی‌اش در ولایت بغلان، این‌که چطور پدرش را سربازان روسی می‌کشند و خودش را می‌برند کابل تا در پرورش‌گاهی که آنجا از سوی دولت ببرک کارمل تمویل می‌شد، با ایدئولوژی مارکسیستی بزرگش کنند و بعد رفتنش به روسیه برای ادامه تحصیل و پس برگشتن‌اش در خانه و قریه پدری‌اش را به تصویر می‌کشد. رمان از همان اولش برمحور بیزاری، یک‌نواختی، خسته‌گی از زندگی و مرگ می‌چرخد، در داستان دو چیز بسیار نقش دارد، یکی مرگ و یکی هم شراب. وقتی داستان را بخوانیم با مرگ اشخاصی زیادی چون: پدر و تمام خانواده غلام‌حسین، گل‌خمار، شکیبا، بندعلی و آخر هم خود غلام‌حسین روبرو می‌شویم. یسنا در رمانش با ظرافت خاصی، به نقد لایه‌های زیرین و تاریک جامعه می‌پردازد. محرومیت اکثریت مردم، خصوصا هزاره‌ها را در تمام عرصه‌ها از سیاست و حکومت گرفته تا زندگی در قریه و روستا به تصویر می‌کشد. در لابلای داستانش تبعیض سیستماتیک و جدا کردن مردم یک ملت را به نام دین، قوم و زبان حتا در دوران حکومت‌های دموکراتیک و شکاف بزرگی که از چنین چیزهای در یک جامعه، میان مردم ایجاد می‌شود را فریاد می‌زند. به نقد ایدئولوژی‌های مخرب، جنگ‌افروز و عقب‌گرا، به نقد ملاهای دروغ‌گو، کسانی‌که یک مشت چرندیات و خرافات را به حلق مردم فرو می‌کنند، به نقد کسانی‌که از طریق دین سر گرده مردم بی‌سواد و خرافاتی سوار می‌شوند و به نقد فرهنگ زن‌ستیز و علم‌ستیز کشورمان می‌پردازد. در یک قسمت داستان از زبان غلام‌حسین که او نیز این جمله را از ملاها شنیده، روایت می‌کند که: « هر کسی درس دانشگاهی یعنی درس غیر حوزه‌وی بخواند، کافر می‌شود». شخصیت رمان دنبال حقیقت و چیستی زندگی می‌گردد، در یکی از مونولوگ‌هایش می‌گوید:« حقیقت در واقع حفره‌ای است که سرپوش دارد، برای درک آن باید سرپوش را برداشت. اما سرپوش برداشتن از حقیقت همیشه کاری شیطانی دانسته شده است، طوری‌که نمی‌شد سرپوش حقیقت ادیان را برداشت». اما در آخر به یک نتیجه می‌رسد و آن هم این‌که می‌گوید: «حقیقت جز رنج و بازندگی چیزی نیست». یسنا در رمانش با یک جمله بسیار ساده، واقعیت خنده‌آور تمام کسانی‌ را که سنگ ائدیولوژی مارکسیستی، یا کمونیست را به سینه‌شان می‌زدند، نشان می‌دهد؛ افغان مسلمان مارکسیست خلقی. او دوره خفقان حکومت‌های به نام دموکراتیک و کشتار بی‌گناهانی را حتا با کم‌ترین چیز یعنی بدگویی نورمحمد تره‌کی یا ببرک کارمل به تصویر می‌کشد. همچنان در مقابل از مجاهدین را. یسنا اوج فقر فرهنگی مردم ما را روایت می‌کند و در بخشی از داستانش می‌گوید:« اینجا اگر از دیگر جهت پیش‌رفت نکرده‌، از این جهت( فاحشه‌گری، تن‌فروشی) پیش رفته». من وقتی این رمان را خواندم، شباهت‌های زیادی بین غلام‌حسین و مرسو که در بیگانه آلبر کامو بود، یافتم. هردو نسبت به مرگ عزیزان‌شان بی‌تفاوت، خسته از زندگی، پوچ انگاشتن و ملال‌آور بودن زندگی. کشتن یک نفر، بدون‌ این‌که حتا احساس پیشمانی و اندوه کنند. شراب و سکس و در آخر هم مرگ.

Shams Feruten ۱۴۰۳/۰۵/۱۴

ما را دنبال کنید

Facebook Like
Twitter Follow
Instagram Follow
Youtube Subscribe
مطالب مرتبط
جهان

صدور حکم بازداشت هتاک به قرآن از سوی دولت سویدن

Shams Feruten Shams Feruten ۱۴۰۲/۰۲/۱۶
تیم ملی فوتسال افغانستان در رقابت‌های جام بین قاره‌ای در جای‌گاه سوم ایستاد
نمایندۀ کانگرس امریکا خواهان توقف کمک‌های مالی واشنگتن به طالبان شد
طالبان گلبدین حکمتیار را دوباره از منبر منع کرده‌اند
یون: وابستگی رهبران گروه طالبان به پاکستان به زیان افغانستان است
- تبلیغات -
Ad imageAd image
فارسی | پښتو | العربية | English | Deutsch | Français | Español | Русский | Тоҷикӣ

مارا دنبال کنید

.RASC. All Rights Reserved ©

Removed from reading list

Undo
به نسخه موبایل بروید
خوش آمدید

ورود به حساب

Lost your password?