ظریف یزدان پرست
هویت تاجیکان در کنار زبان پارسی و فرهنگ خراسان، پیوندی ناگسستنی با تاریخ و تمدن اسلامی دارد. تاجیکان از آغاز ورود اسلام به خراسان و بخشهای شرقی سرزمینهای پارسیزبان، به عنوان یکی از حاملان فرهنگ، هنر، و علم در این حوزه نقش ویژهای ایفا کرده اند. شخصیتهای برجستهای چون ابوشکور بلخی، که از شاعران و دانشمندان برجسته خراسان بود، نمونههای آشکاری از این پیوند عمیق هستند. خراسان که به عنوان خاستگاه بزرگترین متفکران و شاعران اسلامی شناخته میشود، تاجیکان را به عنوان یکی از ستونهای هویت خود معرفی کرده و این هویت، با تمام جنبههای اسلامی و فرهنگی پارسی درآمیخته است (نیشابوری، تاریخ علمای خراسان).
ابوشکور بلخی به عنوان یکی از پیشگامان زبان پارسی در دوره اسلامی، شعر و ادب پارسی را در دل فرهنگ اسلامی جای داد و یکی از ستونهای مهم هویت تاجیکان را بنیان گذاشت. آثار او که با زبانی ساده و در عین حال غنی از مضامین دینی و فلسفی نگاشته شده، بازتابی از تلاش تاجیکان برای حفظ زبان و هویت پارسی در فضایی بود که زبان عربی به عنوان زبان رسمی و علمی به شدت ترویج میشد. در واقع، تاجیکان و شاعرانی چون ابوشکور بلخی با آثار خود ثابت کردند که زبان پارسی میتواند زبان علم و دانش در کنار زبان دینی باشد (جوادعلی، شعر و شاعری در خراسان).
هویت تاجیکان و خراسانیها در دورههای مختلف تاریخ، از جمله در دورههای حملات خارجی و به ویژه حمله مغولان ، دچار بحرانهای متعددی شد. این بحرانها و حملات، همواره با تلاش برای نابودی فرهنگ و زبان پارسی همراه بود. با این وجود، مردم خراسان و تاجیکان، با حفظ پیوند خود با آموزههای اسلامی و حمایت از علم و ادب پارسی، توانستند هویت و فرهنگ خود را حفظ کنند. ابوشکور بلخی و همعصران او با آثار ماندگار خود در برابر این هجمهها ایستادند و خراسان را به عنوان یکی از مراکز اصلی علم و اندیشه اسلامی و پارسی نگه داشتند (باکر، حمله مغول و نقش فرهنگ خراسان).
در دوره اسلامی، زبان پارسی یکی از زبانهای رسمی علم و ادب در خراسان بود. تاجیکان و دیگر اندیشمندان خراسانی با استفاده از زبان پارسی آثار علمی و ادبی خود را گسترش دادند و در ترویج علوم اسلامی نقش بسزایی ایفا کردند. اگرچه زبان عربی به عنوان زبان رسمی و دینی غالب بود، اما تلاشهای افرادی چون ابوشکور بلخی نشاندهنده این بود که زبان پارسی هم میتواند زبان علم، فلسفه و ادب باشد و به موازات زبان عربی رشد کند. این همزیستی زبانی، فرهنگ اسلامی خراسان را تقویت کرد و پایههای هویت تاجیکان را در آن دوران تثبیت نمود (محقق، زبان و ادبیات پارسی در خراسان).
پیوند اسلام و هویت تاجیکان را نمیتوان تنها به زبان و ادبیات محدود کرد. دانشمندان خراسانی چون ابوشکور بلخی در حوزههای مختلف علمی از جمله فلسفه، کلام و علوم دینی نیز فعالیتهای گستردهای داشتند. آثار این دانشمندان نشان میدهد که چگونه هویت تاجیکان در عمق اندیشه و فرهنگ اسلامی نفوذ داشته و به عنوان یکی از سرچشمههای فرهنگ و علم اسلامی شناخته میشود. این فعالیتها هویتی ترکیبی را شکل دادند که هم پارسی و هم اسلامی بود و به مرور زمان در خراسان و سراسر جهان اسلام تأثیرگذاری عمیقی یافت (هدایت، فلسفه و کلام در دوره اسلامی).
خراسان، به عنوان خاستگاه اصلی تاجیکان و فرهنگ پارسی، در تاریخ اسلامی جایگاه ویژهای دارد. هویت تاجیکان که از این خطه برخاستهاند، نه تنها در ایران بزرگ بلکه در سراسر جهان اسلام شناخته شده است. این هویت، پیوندی ناگسستنی با زبان پارسی و آموزههای اسلامی دارد که شخصیتهایی چون ابوشکور بلخی آن را تداوم بخشیدهاند. دستاوردهای علمی و ادبی تاجیکان خراسانی، نمادی از پیوند عمیق و دیرینه فرهنگ پارسی و اسلام است که در طول تاریخ به واسطه مقاومت فرهنگی و تلاشهای علمی حفظ و گسترش یافته است (رضوی، خراسان در تاریخ اسلام). امروز کسانی که دست و آستین بر زده اند برای جهل تاریخی و فرهنگی این قوم ریشهدار و با عظمت؛ اما نمیدانند که ریشههای این قوم(تاجیک) و این زبان(فارسی) چنان در این مرزبوم عمیق است که از هیچ باد و بارانی نمیلرزد. اگر این قوم و زبان را از این سرزمین بردارید، اینجا جز جهل، فقر و تبهکاری، هیچ چیزی دیگری نمیماند که بشود به آن افتخار کرد.