محمدایوب ایوبزاد/ بخش نخست
مقدمه
فاشیسم و ناسیونالیسم دو ایدئولوژی سیاسی هستند که در قرن بیستم تأثیر عمیقی بر تاریخ معاصر گذاشتهاند. این دو جریان، هرچند در برخی جنبهها به یکدیگر نزدیک هستند، اما در اصول و روشهای تحقق اهداف خود تفاوتهای قابل توجهی دارند. فاشیسم بهعنوان یک نظام اقتدارگرا، بر وحدت ملی تأکید میکند و برای دستیابی به این وحدت، سرکوب مخالفان و استفاده از خشونت و پروپاگاندا را به کار میگیرد. این ایدئولوژی به دنبال ایجاد یک دولت قوی و متمرکز است که همه جنبههای زندگی اجتماعی و سیاسی را تحت کنترل خود درآورد و از هرگونه انتقاد و مخالفت جلوگیری کند. در مقابل، ناسیونالیسم بیشتر بر حفظ هویت فرهنگی و منافع ملی تأکید دارد. این ایدئولوژی به دنبال تقویت احساس تعلق به یک ملت خاص و حفظ ارزشهای فرهنگی، تاریخی و زبانی آن ملت است. ناسیونالیسم میتواند در اشکال مختلفی از جمله ناسیونالیسم مدنی، فرهنگی و قومی ظهور کند و در هر یک از این اشکال، تأکید بر هویت ملی و حقوق ملتها متفاوت است.
در این مقاله، به بررسی دقیقتری از این دو ایدئولوژی خواهیم پرداخت و مفاهیمی چون وحدت ملی، نگاه به دولت، نژادپرستی، نسبت به مفهوم دولت و قدرت، و روشهای تحقق اهداف را از منظر هر دو جریان تحلیل خواهیم کرد. هدف ما این است که تفاوتهای بنیادین و نقاط اشتراک این دو ایدئولوژی را روشن کنیم و تأثیرات آنها بر جوامع مختلف را مورد بررسی قرار دهیم.
با این بررسی، امیدواریم درک بهتری از پیچیدگیهای این دو جریان سیاسی و تأثیرات آنها بر تاریخ و فرهنگهای مختلف بهدست آوریم. در دنیای امروز، که بسیاری از کشورها با چالشهای هویتی و سیاسی مواجه هستند، درک این ایدئولوژیها و تأثیرات آنها میتواند به ما کمک کند تا بهتر با مسایل معاصر روبرو شویم و از تاریخ درس بگیریم. همچنین، با توجه به ظهور مجدد ناسیونالیسم در برخی نقاط جهان، بررسی این دو ایدئولوژی میتواند به تحلیل دقیقتری از وضعیت کنونی و آینده سیاسی جوامع کمک کند.
فاشیسم: فاشیسم ایدئولوژی سیاسی – اجتماعی است که بر اساس قدرت مطلق دولت، ملیگرایی افراطی و سرکوب گروه ها و افراد مخالف به وجود آمده است. در واقع این ایدئولوژی به طور معمول به رهبری یک فرد یا یک حزب خاص متمرکز است و تأکید زیادی بر وحدت ملی، نظم و انضباط اجتماعی دارد. فاشیسم معمولاً با استفاده از خشونت، ترس و سرکوب مخالفان به حفظ قدرت خود میپردازد.این ایدئولوژی از سطح بزرگ گرفته تا سطح کوچک ریشه دوانده است در واقع کوچک آن گروههای افراطی و تفوقطلب در تلاشاند بقیه اقوام را سرکوب کرده و ارزش آنان را تضعیف کنند.
واژه فاشیسم از کلمه ایتالیایی (fascio) گرفته شده است که به معنی گروه و بسته است. در واقع این مفهوم به گروه های اشاره دارد که به دنبال قدرت ملی و وحدت ملی اند.
اصول فاشیسم: اصول بنیادی فاشیسم که موسولینی در سال ۱۹۳۲ در دانشنامه ایتالیا مطرح کرده است، به شرح زیر است:
۱) باور نداشتن به مزایای صلح؛
۲) مخالفت با ایدههای سوسیالیستی؛
۳) رد لیبرالیسم؛
۴) وابستگی کامل زندگی گروهها به دولت (تمامیتخواهی)؛
۵) تقدس پیشوا به حداکثر؛
۶) مخالفت با دموکراسی (توصیف دموکراسی به عنوان بوالهوسی و خودپرستی)؛
۷) اعتقاد عمیق به قهرمانپرستی؛
۸) ترویج روحیه رزمجویی؛
۹) وجود نظام تکحزبی؛
ناسیونالیسم: ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی، به مفهوم تعلق و وابستگی به یک ملت یا قوم خاص اشاره دارد. این ایدئولوژی بر این باور است که هر ملت باید حق خودمختاری و استقلال داشته باشد و به دنبال تقویت هویت ملی، فرهنگ، زبان و تاریخ مشترک اعضای آن ملت است. ناسیونالیسم میتواند به عنوان یک نیروی متحدکننده عمل کند، اما در عین حال میتواند منجر به جدایی و تنشهای قومی و ملی نیز شود.
ریشههای ناسیونالیسم: ریشههای ناسیونالیسم به قرن نوزدهم و دوران انقلاب صنعتی برمیگردد. در این دوران، تغییرات اجتماعی و اقتصادی گستردهای در اروپا رخ داد که منجر به شکلگیری هویتهای ملی و احساس تعلق به یک ملت خاص شد. به عنوان مثال، در فرانسه، انقلاب ۱۷۸۹ موجب شد تا مردم به هویت ملی خود بیشتر توجه کنند و مفهوم ملت به عنوان یک واحد سیاسی و اجتماعی تقویت شود.
مفهوم ناسیونالیسم: ناسیونالیسم بر چند مفهوم کلیدی تأکید دارد:
۱) هویت ملی: ناسیونالیسم به دنبال تقویت هویت ملی و فرهنگ مشترک اعضای یک ملت است. این هویت میتواند شامل زبان، دین، آداب و رسوم و تاریخ مشترک باشد. به عنوان مثال، در ایتالیا، ناسیونالیسم در قرن نوزدهم به شکلگیری یک کشور واحد و متحد کمک کرد و احساس تعلق به یک ملت ایتالیایی را تقویت نمود.
۲) حق خودمختاری: ناسیونالیسم بر این باور است که هر ملت باید حق خودمختاری و استقلال داشته باشد. این مفهوم در قرن بیستم به ویژه در کشورهای مستعمره و تحت سلطه، به عنوان یک نیروی محرکه برای استقلال و آزادی عمل کرد. به عنوان مثال، جنبشهای استقلال در هند و آفریقا به شدت تحت تأثیر ناسیونالیسم قرار داشتند.
۳) وحدت ملی: ناسیونالیسم به دنبال ایجاد وحدت و همبستگی بین اعضای یک ملت است. این وحدت میتواند از طریق نمادها، سرودها، و جشنهای ملی تقویت شود. به عنوان مثال، روز ملی در بسیاری از کشورها به عنوان یک فرصت برای تجلیل از هویت ملی و تقویت احساس تعلق به ملت برگزار میشود.
انواع ناسیونالیسم: ناسیونالیسم به اشکال مختلفی وجود دارد، از جمله ناسیونالیسم فرهنگی، ناسیونالیسم سیاسی و ناسیونالیسم اقتصادی. هر یک از این اشکال، رویکردهای متفاوتی به مسائل ملی و اجتماعی دارند و بر اساس شرایط خاص تاریخی و فرهنگی هر کشور شکل گرفتهاند
تفاوتهای کلیدی:
وحدت ملی: فاشیسم به شدت بر وحدت ملی تأکید دارد و این وحدت را به عنوان یک اصل اساسی برای حفظ قدرت و کنترل جامعه میداند. در فاشیسم، وحدت ملی معمولاً به معنای ایجاد یک هویت یکنواخت و یکپارچه است که در آن هرگونه تفاوت یا تنوع فرهنگی، قومی یا سیاسی نادیده گرفته میشود. فاشیسم به دنبال سرکوب هرگونه مخالف و ایجاد یک جامعهای است که در آن همه افراد به یک ایدئولوژی خاص وفادار باشند.
مثال: یکی از نمونههای بارز فاشیسم در تاریخ، رژیم نازی در آلمان تحت رهبری آدولف هیتلر است. هیتلر با استفاده از تبلیغات و سرکوب مخالفان، به دنبال ایجاد یک وحدت ملی قوی بر اساس نژاد آریایی بود. او هرگونه تفاوت قومی و فرهنگی را تهدیدی برای وحدت ملی میدانست و به همین دلیل به سرکوب یهودیان و دیگر اقلیتها پرداخت. این سرکوبها به نسلکشی و جنگ جهانی دوم منجر شد
ناسیونالیسم: ناسیونالیسم نیز بر وحدت ملی تأکید دارد، اما این تأکید معمولاً به معنای احترام به تنوع فرهنگی و قومی درون یک ملت است. ناسیونالیسم به دنبال تقویت هویت ملی و ایجاد احساس تعلق به یک ملت خاص است، اما این کار را با پذیرش و احترام به تفاوتها انجام میدهد. ناسیونالیسم میتواند به شکلهای مثبت و منفی بروز کند و در برخی موارد به تقویت همبستگی ملی بدون سرکوب مخالفان منجر شود.
مثال: یک نمونه از ناسیونالیسم مثبت، جنبش استقلال هند تحت رهبری مهاتما گاندی است. گاندی با تأکید بر وحدت ملی، به دنبال ایجاد یک جامعهای بود که در آن همه اقوام و مذاهب هندی در کنار هم زندگی کنند. او بر اهمیت احترام فرهنگی و دینی در هند تأکید داشت و به همین دلیل از روشهای مسالمتآمیز برای دستیابی به استقلال استفاده کرد. این رویکرد به ایجاد یک ملت متحد و متنوع منجر شد که در آن همه افراد احساس تعلق و هویت ملی داشتند.
نگاه به ملت: فاشیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، نگاهی خاص به ملت و هویت ملی دارد که در آن تأکید بر وحدت، قدرت و برتری ملی به وضوح مشهود است. این ایدئولوژی به دنبال ایجاد یک جامعه یکپارچه و همبسته است که در آن فردیت به نفع منافع جمعی و ملی فدای میشود. فاشیسم ملت را به عنوان یک موجود زنده و ارگانیک میبیند که باید تحت رهبری یک رهبر قوی و کارآمد هدایت شود. این ایدئولوژی بر این باور است که ملتها باید به عنوان یک واحد واحد و همگن عمل کنند و هرگونه تنوع فرهنگی، قومی یا اجتماعی باید سرکوب شود تا وحدت ملی حفظ گردد.
از دیگر جنبههای کلیدی فاشیسم، تأکید بر برتری نژادی و ملی است. این ایدئولوژی معمولاً به دنبال ترویج ایدههای نژادپرستانه است و بر این باور است که برخی از نژادها یا ملیتها از دیگران برتر هستند. این نگرش میتواند به تبعیض، سرکوب و حتی نسلکشی اقلیتها منجر شود.
فاشیسم همچنین بر اهمیت قدرت و اقتدار تأکید دارد. این ایدئولوژی به دنبال ایجاد یک دولت قوی و متمرکز است که بتواند به طور مؤثر بر ملت حاکمیت کند. رهبران فاشیستی معمولاً خود را به عنوان نمایندگان اراده ملی معرفی میکنند و از هرگونه انتقاد یا مخالفت سرکوب میکنند. احساس تعلق به ملت نیز در فاشیسم اهمیت ویژهای دارد. این احساس تعلق باید از طریق آموزش، تبلیغات و نمادهای ملی تقویت شود. فاشیسم به دنبال ایجاد یک حس همبستگی و اتحاد در میان اعضای ملت است تا آنها به یکدیگر نزدیکتر شوند و برای منافع ملی تلاش کنند.
سرکوب مخالفان یکی دیگر از ویژگیهای بارز فاشیسم است. هرگونه انتقاد یا مخالفت با ایدئولوژی فاشیستی به شدت مجازات میشود. این سرکوب میتواند شامل زندانی کردن، شکنجه و حتی قتل مخالفان باشد. فاشیسم بر این باور است که برای حفظ وحدت و قدرت ملی، باید هرگونه تهدیدی از بین برود. در واقع، فاشیسم به جنگ و تهاجم به عنوان ابزاری برای تقویت ملت و گسترش نفوذ ملی نگاه میکند. این ایدئولوژی معمولاً به دنبال گسترش سرزمین و منابع ملی از طریق جنگ است و بر این باور است که جنگ میتواند ملت را متحد کند و قدرت آن را افزایش دهد.
ناسیونالیسم: به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی-اجتماعی، بر اهمیت ملت و هویت ملی تأکید دارد. این ایدئولوژی به دنبال تقویت احساس تعلق به یک ملت خاص و حفظ فرهنگ، تاریخ و زبان آن ملت است. ناسیونالیسم میتواند به شکلهای مختلفی بروز کند که در زیر به برخی از جنبههای کلیدی نگاه ناسیونالیسم به ملت را بررسی می ومی کنیم. اولین جنبه، تعریف ملت است. ناسیونالیسم ملت را به عنوان یک گروه اجتماعی تعریف میکند که بر اساس ویژگیهای مشترکی مانند زبان، فرهنگ، تاریخ و دین شکل گرفته است. این ویژگیها باعث ایجاد یک هویت مشترک میشود که افراد را به هم مرتبط میکند. ناسیونالیسم بر این باور است که ملتها باید خود را به عنوان یک واحد سیاسی و اجتماعی مستقل بشناسند.
دومین جنبه، احساس تعلق است. ناسیونالیسم بر اهمیت احساس تعلق به ملت تأکید دارد. این احساس تعلق میتواند از طریق آموزش، فرهنگ، تاریخ و نمادهای ملی تقویت شود. ناسیونالیسم به دنبال ایجاد یک حس همبستگی و اتحاد در میان اعضای ملت است تا آنها به یکدیگر نزدیکتر شوند و برای منافع مشترک خود تلاش کنند. سومین جنبه، حفظ فرهنگ و زبان است. ناسیونالیسم به حفظ و ترویج فرهنگ و زبان ملی اهمیت میدهد. این ایدئولوژی بر این باور است که فرهنگ و زبان ملی باید در برابر تأثیرات خارجی و جهانی شدن محافظت شوند. ناسیونالیسم به دنبال تقویت هویت فرهنگی و زبانی ملت است و از این طریق سعی در ایجاد یک جامعه یکپارچه و همبسته دارد.
چهارمین جنبه، حق خودمختاری است. ناسیونالیسم به حق خودمختاری ملتها تأکید دارد. این ایدئولوژی بر این باور است که ملتها باید حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشند و بتوانند به طور مستقل به اداره امور خود بپردازند. ناسیونالیسم میتواند به جنبشهای استقلال و خودمختاری در کشورهای مختلف منجر شود.
پنجمین جنبه، تنوع در ناسیونالیسم است. ناسیونالیسم میتواند به شکلهای مختلفی بروز کند. برخی از اشکال ناسیونالیسم به دنبال تقویت هویت ملی در کنار احترام به تنوع فرهنگی و قومی هستند. این نوع ناسیونالیسم میتواند به ایجاد جوامع چندفرهنگی و همزیستی مسالمتآمیز کمک کند. در مقابل، ناسیونالیسم افراطی ممکن است به سرکوب اقلیتها و ایجاد تنشهای قومی منجر شود.
نژادپرستی: ناسیونالیسم: در برخی اشکال خود، ناسیونالیسم میتواند شامل تمایلات نژادپرستانه باشد، اما به طور کلی بر اساس هویت ملی و فرهنگی بنا شده است و به نژاد به عنوان یک عامل اساسی برای وحدت ملی نگاه نمیکند. فاشیسم: به شدت بر نژادپرستی تأکید دارد و نژاد را به عنوان عامل اصلی تعریف هویت و قدرت سیاسی میبیند. فاشیسم به دنبال برتری نژادی و تبعیض علیه دیگر نژادها و اقلیتها است.
نسبت به دولت مفهوم قدرت از نظر ناسیونالیسم
به تأکید بر هویت ملی، استقلال و خودمختاری ملتها اشاره دارد. ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، بر اساس احساس تعلق به یک ملت خاص و ارزشهای فرهنگی، تاریخی و زبانی آن ملت شکل میگیرد و دارای جنبه های ذیل اند:
قدرت ملی و خودمختاری یکی از جنبههای کلیدی ناسیونالیسم است. این ایدئولوژی بر حق ملتها برای تعیین سرنوشت خود تأکید دارد و به دنبال ایجاد دولتهای مستقل و خودمختار برای ملتها است. ناسیونالیسم معتقد است که هر ملت باید بتواند بر اساس خواستهها و نیازهای خود عمل کند و این مفهوم میتواند به مبارزات استقلالطلبانه و جداییطلبانه منجر شود.
هویت ملی نیز در ناسیونالیسم از اهمیت ویژهای برخوردار است. ناسیونالیستها بر این باورند که هویت ملی باید در مرکز سیاستها و تصمیمگیریها قرار گیرد. این هویت شامل زبان، فرهنگ، تاریخ و ارزشهای مشترک ملت است و ناسیونالیسم به دنبال تقویت و حفظ این هویت در برابر تهدیدات خارجی و داخلی است.
-وحدت و همبستگی از دیگر جنبههای مهم ناسیونالیسم است. این ایدئولوژی بر وحدت و همبستگی ملت تأکید دارد و به دنبال ایجاد یک حس مشترک از تعلق و همبستگی بین اعضای ملت است. ناسیونالیستها معتقدند که برای دستیابی به قدرت و تأثیرگذاری، ملتها باید متحد و همبسته باشند و اختلافات داخلی باید کاهش یابد.
مقابله با تهدیدات خارجی نیز یکی دیگر از ابعاد قدرت در ناسیونالیسم است. ناسیونالیستها معمولاً به دنبال حفظ منافع ملی و دفاع از سرزمین و فرهنگ خود در برابر نفوذ و تهدیدات خارجی هستند. این امر میتواند به سیاستهای تهاجمی و جنگهای ملی منجر شود. در واقع، مفهوم قدرت از نظر ناسیونالیسم به تأکید بر حق ملتها برای خودمختاری، حفظ هویت ملی، وحدت و همبستگی، مقابله با تهدیدات خارجی و توسعه اقتصادی و اجتماعی اشاره دارد. ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی، تأثیرات عمیقی بر سیاستها و تحولات جهانی داشته و میتواند به ایجاد حس تعلق و هویت ملی در میان مردم کمک کند.
ناسیونالیسم: به دولت به عنوان نماینده ملت و محافظ منافع ملی نگاه میکند. ناسیونالیسم معمولاً به دنبال تقویت دموکراسی و مشارکت مردم در سیاست است.
فاشیسم: دولت را به عنوان ابزاری برای حفظ قدرت و کنترل جامعه میبیند. فاشیسم به دموکراسی و حقوق بشر توجهی ندارد و بر اساس اقتدارگرایی و سرکوب عمل میکند. نسبت دولت از منظر فاشیسم بهعنوان یک ایدئولوژی سیاسی، تأکید عمیق بر تمرکز قدرت در دستان دولت مرکزی، اقتدارگرایی شدید، ملیگرایی افراطی و نظارت همهجانبه بر جامعه و اقتصاد دارد. در این نظام، دولت بهعنوان نهاد مطلقگرا و قدرتمند در رأس تمامی فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرد.
رابطه دولت با فاشیسم بر چند اصل کلیدی استوار است:
اولین اصل، اقتدارگرایی و تمرکز قدرت است. در نظامهای فاشیستی، تمامی قدرت در دستان دولت متمرکز میشود و آزادیهای فردی و نهادهای مستقل به شدت محدود میگردند. رهبران فاشیستی با اتکا به رهبری کاریزماتیک و پروپاگاندا، کنترل کاملی بر جامعه اعمال کرده و مخالفان سیاسی را سرکوب میکنند.
دومین اصل، ملیگرایی افراطی و نژادپرستی است. دولتهای فاشیستی بر برتری هویت ملی و گاهی نژادی تأکید میکنند. در این دیدگاه، ملت باید متحد و خالص باشد و هرگونه تفاوت یا تهدید به وحدت ملی، غیرقابلپذیرش تلقی میشود. این طرز فکر ممکن است به بیگانهستیزی و حذف اقلیتها منجر شود.
سومین اصل، کنترل اقتصادی و اجتماعی است. اگرچه مالکیت خصوصی بهطور کامل لغو نمیشود، اما دولت نظارت شدیدی بر فعالیتهای اقتصادی دارد و از آن بهعنوان ابزاری برای تأمین اهداف ملی استفاده میکند. اقتصاد دستوری و همکاری نزدیک بین دولت و شرکتهای بزرگ معمولاً با هدف تقویت منافع ملی و قدرت نظامی و سیاسی هدایت میشود.
چهارمین اصل، نظامیگری و خشونتگرایی است. یکی از ویژگیهای بارز دولتهای فاشیستی، ترویج نظامیگری و استفاده از خشونت سازمانیافته برای حفظ نظم و سرکوب مخالفان است. این دولتها از جنگ و توسعهطلبی بهعنوان ابزاری برای تقویت هویت ملی و دستیابی به عظمت استفاده میکنند.
پنجمین اصل، تضعیف آزادیهای فردی است. در فاشیسم، منافع فردی بهطور کامل در خدمت اهداف دولت و ملت قرار میگیرد. شهروندان موظفاند در چارچوب ارزشهای ملی و دستورات دولت عمل کنند و آزادیهای فردی و حقوق شهروندی بهشدت محدود میشوند. رسانهها و نهادهای فرهنگی تحت نظارت شدید دولت قرار دارند تا پروپاگاندا و ایدئولوژی رسمی را ترویج دهند.بهطور کلی، در نظامهای فاشیستی، دولت بهعنوان مظهر اراده ملت و تنها نهاد مشروع قدرت شناخته میشود. این نوع حکومت با سرکوب آزادیها، تمرکز قدرت و ترویج خشونت، راه را برای دیکتاتوری و انحصار کامل قدرت هموار میکند. نمونههای تاریخی چنین دولتهایی را میتوان در آلمان نازی و ایتالیای موسولینی مشاهده کرد.
مفهوم قدرت
فاشیسم: فاشیسم به دنبال ایجاد یک دولت قوی و متمرکز است که قدرت خود را از طریق سرکوب مخالفان و کنترل جامعه به دست میآورد. در این ایدئولوژی، فردیت و حقوق بشر معمولاً نادیده گرفته میشو. فاشیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، مفهوم خاصی از قدرت و نحوه اعمال آن را معرفی میکند. این ایدئولوژی که در اوایل قرن بیستم در اروپا، به ویژه در ایتالیا و آلمان، شکل گرفت، به دنبال ایجاد یک دولت قوی و متمرکز است. در این راستا، فاشیسم بر چندین جنبه کلیدی تأکید دارد.
اولین جنبه، قدرت متمرکز است. فاشیسم به شدت بر متمرکز کردن قدرت تأکید دارد و دولت باید تمام قدرت را در دست داشته باشد. در این نظام، هیچ گونه تقسیم قدرتی بین نهادهای مختلف وجود ندارد و نهادهای مستقل مانند رسانهها، احزاب سیاسی و سازمانهای اجتماعی به شدت تضعیف میشوند. به عنوان مثال، در ایتالیا تحت رهبری بنیتو موسولینی، دولت کنترل کاملی بر رسانهها و فعالیتهای سیاسی داشت و هرگونه انتقاد سرکوب میشد.
دومین جنبه، رهبری قوی است. فاشیسم به وجود یک رهبر کاریزماتیک و قوی اعتقاد دارد که باید به عنوان نماد وحدت و قدرت ملی عمل کند. این رهبر، که معمولاً به عنوان “رهبر بزرگ” شناخته میشود، باید قدرت مطلق داشته باشد و تصمیمات کلیدی را بدون مشورت با دیگران اتخاذ کند. در آلمان نازی، آدولف هیتلر به عنوان این نوع رهبر عمل کرد و تمام قدرت را در دست گرفت.
سومین جنبه، استفاده از خشونت و ترس است. فاشیسم برای حفظ قدرت خود از خشونت و ترس به عنوان ابزارهایی مؤثر استفاده میکند. این ایدئولوژی به شدت مخالف هرگونه انتقاد و مخالفت است و برای سرکوب مخالفان از روشهای خشونتآمیز و تروریستی بهره میبرد. سازمانهای شبهنظامی مانند “اساس” و “سازمانهای فاشیستی” در آلمان و ایتالیا به عنوان ابزارهایی برای سرکوب مخالفان عمل کردند. در نهایت، ملیگرایی افراطی نیز یکی از ویژگیهای بارز فاشیسم است. این ایدئولوژی به شدت بر ملیگرایی تأکید دارد و قدرت را به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف ملی میبیند. فاشیستها معتقدند که قدرت باید به نفع ملت و نژاد خاصی استفاده شود و این امر میتواند منجر به جنگها و درگیریهای بینالمللی شود.
به صورت کل، مفهوم قدرت از نظر فاشیسم به شدت متمرکز، سرکوبگر و ملیگرا است. این ایدئولوژی به دنبال ایجاد یک دولت قوی و متمرکز است که تمام جنبههای زندگی اجتماعی و سیاسی را کنترل کند و از خشونت و ترس برای حفظ قدرت خود استفاده کند. فاشیسم به عنوان یک جنبش سیاسی، تأثیرات ژرف بر تاریخ معاصر داشته و نمونههای آن در جنگ جهانی دوم و دیگر درگیریهای سیاسی قابل مشاهده است.
مفهوم قدرت از نظر ناسیونالیسم:
ناسیونالیسم به تأکید بر هویت ملی، استقلال و خودمختاری ملتها اشاره دارد. ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، بر اساس احساس تعلق به یک ملت خاص و ارزشهای فرهنگی، تاریخی و زبانی آن ملت شکل میگیرد و دارای ابعاد مختلف است:
درت ملی و خودمختاری یکی از جنبههای کلیدی ناسیونالیسم است. این ایدئولوژی بر حق ملتها برای تعیین سرنوشت خود تأکید دارد و به دنبال ایجاد دولتهای مستقل و خودمختار برای ملتها است. ناسیونالیسم معتقد است که هر ملت باید بتواند بر اساس خواستهها و نیازهای خود عمل کند و این مفهوم میتواند به مبارزات استقلالطلبانه و جداییطلبانه منجر شود.
هویت ملی نیز در ناسیونالیسم از اهمیت ویژهای برخوردار است. ناسیونالیستها بر این باورند که هویت ملی باید در مرکز سیاستها و تصمیمگیریها قرار گیرد. این هویت شامل زبان، فرهنگ، تاریخ و ارزشهای مشترک ملت است و ناسیونالیسم به دنبال تقویت و حفظ این هویت در برابر تهدیدات خارجی و داخلی است.
وحدت و همبستگی از دیگر جنبههای مهم ناسیونالیسم است. این ایدئولوژی بر وحدت و همبستگی ملت تأکید دارد و به دنبال ایجاد یک حس مشترک از تعلق و همبستگی بین اعضای ملت است. ناسیونالیستها معتقدند که برای دستیابی به قدرت و تأثیرگذاری، ملتها باید متحد و همبسته باشند و اختلافات داخلی باید کاهش یابد.
مقابله با تهدیدات خارجی نیز یکی دیگر از ابعاد قدرت در ناسیونالیسم است. ناسیونالیستها معمولاً به دنبال حفظ منافع ملی و دفاع از سرزمین و فرهنگ خود در برابر نفوذ و تهدیدات خارجی هستند. این امر میتواند به سیاستهای تهاجمی و جنگهای ملی منجر شود.
به طور خلاصه گفته می توانیم که مفهوم قدرت از نظر ناسیونالیسم به تأکید بر حق ملتها برای خودمختاری، حفظ هویت ملی، وحدت و همبستگی، مقابله با تهدیدات خارجی و توسعه اقتصادی و اجتماعی اشاره دارد. ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی، تأثیرات عمیقی بر سیاستها و تحولات جهانی داشته و میتواند به ایجاد حس تعلق و هویت ملی در میان مردم کمک کند.
روشهای تحقق اهداف فاشیسم: فاشیسم معمولاً از روشهای خشونتآمیز و سرکوبگرانه برای تحقق اهداف خود استفاده میکند. این ایدئولوژی به طور معمول به جنگ و درگیریهای نظامی به عنوان وسیلهای برای گسترش قدرت خود نگاه میکند.
ناسیونالیسم: ناسیونالیسم میتواند از روشهای مسالمتآمیز و دموکراتیک برای تحقق اهداف خود استفاده کند. این ایدئولوژی ممکن است به دنبال استقلال، خودمختاری یا تقویت حقوق ملی باشد.
تأکید بر هویت
فاشیسم: فاشیسم بر هویت ملی به عنوان یک مفهوم یکنواخت و غیرقابل تغییر تأکید دارد و معمولاً به دنبال حذف هرگونه تفاوت یا تنوع است. ناسیونالیسم: ناسیونالیسم میتواند به شکلهای مختلفی از جمله ناسیونالیسم فرهنگی و قومی بروز کند و به دنبال تقویت هویت ملی در کنار احترام به تفاوتها باشد.
ادامه دارد…
برخی منابع :
- شریعتی، علی (۱۳۸۹). “فاشیسم و ناسیونالیسم”. انتشارات علمی و فرهنگی.
- محمودی، محمد (۱۳۹۵). “تحلیل ناسیونالیسم و فاشیسم در تاریخ معاصر”. انتشارات سمت.
- حسینی، علی (۱۳۹۸). “ناسیونالیسم و فاشیسم: مقایسهای از دو ایدئولوژی”. انتشارات دانشگاه تهران.
۴-شریعتی، علی(۱۳۸۹). “فاشیسم و ناسیونالیسم”. انتشارات علمی و فرهنگی.
۵-محمودی، محمد(۱۳۹۵). “تحلیل ناسیونالیسم و فاشیسم در تاریخ معاصر”. انتشارات سمت.
۶- سحابی، مهدی. فاشیسم: تاریخ و نظریه. تهران: انتشارات نی، ۱۳۹۵.
۷-یوسفی اشکوری، حسن. فاشیسم و نازیسم. تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۹۲.
۸-فاشیسم و تأثیر آن بر سیاستهای جهانی. (مقاله). مجله علوم سیاسی، سال ۱۴۰۰، شماره ۲، صفحات ۱۵-۳۰.
۹- سیاسی، علی اکبر. ناسیونالیسم: نظریه و تاریخ. تهران: انتشارات سمت، ۱۳۹۴.
۱۰- نیکفر، محمدرضا. ناسیونالیسم و هویت ملی. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۶.
۱۱-تحلیل ناسیونالیسم در ایران معاصر. (مقاله). مجله پژوهشهای اجتماعی، سال ۱۳۹۹، شماره ۳، صفحات ۴۵-۶۰.
۱۲- مقاله “فاشیسم و تأثیر آن بر سیاستهای جهانی” – منتشر شده در مجلههای علمی-پژوهشی
۱۳- مقاله “تحلیل ناسیونالیسم در ایران معاصر” – منتشر شده در مجلههای علمی-پژوهشی.
اعضای طالبان غیرافغان/پشتون یا صف خود را جدا کنند یا تا آخر عمر غلامی