RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
  • فارسی
    • العربية
    • English
    • Français
    • Deutsch
    • پښتو
    • فارسی
    • Русский
    • Español
    • Тоҷикӣ
    • Türkçe
RASCRASC
  • صفحه نخست
  • رویدادهای خبری
    • افغانستان
    • جهان
    • علمی
    • ورزش
    • گزارش ها
  • مقاله های تحلیلی
    • اندیشه
    • ادبیات
    • سیاسی
    • اقتصاد
    • جامعه
    • تاریخ
    • فرهنگ و هنر
  • بررسی و پژوهش‌های علمی
    • مطالعات صلح
    • مطالعات امنیت
    • مطالعات توسعه
    • مطالعات تاریخ
    • مطالعات فرهنگ و ادب
    • مطالعات جامعه‌شناسی
    • مطالعات فلسفه
    • مطالعات سیاست
    • مطالعات روان‌شناسی
    • مطالعات حقوق
    • مطالعات اقتصاد
    • مطالعات زنان
    • مطالعات رسانه
    • مطالعات دینی
  • عیاران
  • دیدگاه راسک
  • درباره ما
Follow US
.RASC. All Rights Reserved ©
افغانستانمقاله های تحلیلی

ضرورتِ بازبینی در عمل‌کرد جبهه‌های آزادی‌بخش افغانستان

Published ۱۴۰۲/۰۱/۲۳
SHARE

یعقوب یسنا

متاسفانه افغانستان بنابر دسیسه‌ی غنی و حکومت آمریکا به گروه طالبان تحویل داده شد. با روی‌کار آمدن گروه طالبان وضعیت حقوق بشری به‌ویژه حقوق بشری زنان به صورت گسترده نقض شد، تعصب و ستم قومی از طرف طالبان بر اقوام به صورت بی‌پیشینه جریان پیدا کرد، گرسنگی روز افزون بیش‌تر از نیم مردم کشور را عملا تهدید می‌کند و ساختار دولت‌داری ازهم پاشید. شماری برای ترس جان خود و شماری برای فقر از کشور بیرون شدند. اگرچه در این شرایط از ترس طالب همه می‌خواهند از کشور فرار کنند، اما ممکن نیست، به کجا بروند.

تعصب و ستم قومی طالبان موجب شد، جبهه‌های آزادی‌بخشی در افغانستان روی‌کار بیایند و برای آزادی کشور برزمند. با وصفی‌که این جبهه‌ها از طرف هیچ حکومت خارجی‌ای حمایت نمی‌شوند، اما وجدان اعضای این جبهه‌ها آن‌ها را واداشته تا برای عدالت در برابر یک جنگ نابرابر برزمند. ایجاد این جبهه‌ها برای آزادی‌خواهی امیدوارکننده بود و هنوز امیدوارکننده است. اما تلفاتی‌که بر فرماندهان این جبهه‌ها وارد شد از نظر امنیتی و کارکرد استخباراتی نگران‌کننده است.

سوال این است‌که استخبارات طالبان قوی است و به وسایل و ابزاری دست‌رستی دارند که می‌توانند فرماندهان جبهه‌های آزادی‌بخش را مورد تعقیب قرار دهند؟ یا این‌که خود این فرماندهان بی‌احتیاطی می‌کنند و از رسانه‌های اجتماعی و وسایل ارتباطی‌ای استفاده می‌کنند که از نظر امنیتی امن نیستند، بنابراین به آسانی مورد تعقیب و نشان‌شد قرار می‌گیرند؟ مهم‌تر از همه این جبهه‌های آزادی‌بخش چقدر باهم اطلاع‌رسانی استخباراتی و تدارکاتی دارند و آیا این اطلاع‌رسانی بین شان امن است و یک‌دیگر را افشا نمی‌کنند؟

پس از کشته‌شدن چندین فرمانده‌ی جبهه‌های آزادی‌بخش توسط طالبان به تازگی فرمانده اکمل امیر و فرمانده بصیر اندرابی با چند تن از همراهان شان که متعلق به جبهه‌ی آزادی بودند توسط طالبان کشته شدند. به نظر من مهم است در باره‌ی پرسش‌هایی‌که مطرح شدند، فکر شود تا بازبینی‌ای در عمل‌کرد جبهه‌های آزادی‌بخش افغانستان صورت بگیرد.

 به تازگی سخن‌گوی جبهه‌ی مقاومت استعفا داد و رهبری جبهه‌ی مقاوت را متهم به انحصار کرد. همه‌ی جبهه‌ها قابل حمایت استند، اما با استفاده از حضور این جبهه‌ها شخصیت‌سازی و امیرسازی برای این و آن شخص در این شرایط درست نیست. متاسفانه سران سیاسی جبهه‌ی مقاومت درگیر شخصیت‌سازی برای احمدمسعود شده‌اند و در این یک و نیم سال تمام نیروی خود را مصرف این کردند که احمدمسعود امیر مطلق و سراسر مخالف طالبان قلمداد شود و همه‌ی جبهه‌ها و مخالف طالبان با احمدمسعود بیعت کنند و زیرمجموعه‌ی جبهه‌ی مقاومت شوند. این روی‌کرد سران جبهه‌ی مقاومت موجب تنش بین سران جبهه‌ها و سران سیاسی مخالف طالبان شد که در حقیقت به نفع سران جبهه‌ی مقاومت و هیچ جبهه‌ی دیگری نیست.

روی‌کرد سران جبهه‌ها در این شرایط باید این باشد که یک‌دیگر را به رسمیت بشناسند و باهم از نظر سیاسی و نظامی ایتلافی را تشکیل بدهند و فعالیت‌های همه‌جانبه را آغاز کنند. فعلا چوکی ریاست‌جمهوری یا وزارتی بی‌کار نیست که برای گرفتن آن باهم رقابت کنند. اکنون نیاز این است کشور آزاد شود. کشور که آزاد شد، وقت کافی برای رقابت رسانه‌ای و دموکراتیک وجود دارد که این شخص و آن شخص برای خود تبلیغ کند، خود را محور قرار بدهد و از جانب طرف‌دارانش شخصیت‌سازی شود. اما باید فکر کنیم: حالا حق زندگی در روستا و زادگاه خود را نداریم! اصلا بحث تاج و تخت مطرح نیست که برای گرفتن آن رقابت کنیم، بحث حق حیات و زندگی ما در زادگاه و سرزمین ما مطرح است. کمی به خود بیایید! من احمدمسعود و سران سیاسی جبهه‌ی مقاومت را مثال دادم، اما منظورم متوجه همه‌ی سران سیاسی مخالف طالبان است.

سوال‌هایی را که مطرح کردم برای این بود که همه درباره‌ی آن‌ها فکر کنیم و مهم‌تر از همه اگر این یادداشت را سران سیاسی و سران جبهه‌ها می‌‌خوانند درباره‌ی این سوال‌ها بیش‌تر توجه کنند. اگر خودم بخواهم درباره‌ی این پرسش‌ها ابراز نظر کنم، به این نظر استم: استخبارات طالبان نسبتا قوی است و رسانه‌های اجتماعی را نظارت می‌کنند و بر کنترل وسایل ارتباطی تیلفون و… دست‌رسی دارند. نبیل رییس پیشین امنیت ملی گفت طالبان از چین ابزاری را دریافت کرده‌اند که می‌توانند حتا شبکه‌های اجتماعی خارجی مثل واتسپ و… را کنترل و بررسی کنند.

به نظر من خود فرماندهان و اعضای جبهه‌های آزادی‌بخش نسبتا بی‌احتیاطی می‌کنند، گاهی از خود عکس و ویدیو نشر می‌کنند و از رسانه‌های اجتماعی با افراد زیادی در ارتباط اند که نشر عکس، ویدیو و این گونه ارتباطات غیر شبکه‌ای با افراد آزاد از نظر امنیتی و استخباراتی درست نیست. ممکن یک فرد آزاد که عضوی رسمی جبهه‌ای نیست، جای و موقعیت فرماندهی را که با او ارتباط گرفته افشا نکند، اما خود این گونه ارتباط، امن نیست. فرمانده خیرخواه اندرابی یک روز پیش از کشته‌شدنش از خود و همراهانش ویدیویی نشر کرد که نشر این ویدیو از نظر امنیتی، درست نبود. شماری در رسانه‌های اجتماعی از فرمانده اکمل امیری عکس و صدا نشر کرده و گفته‌ که این عکس و صدا را فرمانده امیری سه روز پیش به من فرستاد. اصولا چنین ارتباطی نه امن است و نه درست.

من نمی‌دانم که جبهه‌های آزادی‌بخش از نظر تدارکاتی، مبارزاتی، استخباراتی و اطلاعاتی چقدر باهم هم‌کاری دارند و این هم‌کاری‌ها چقدر صادقانه، قابل اعتماد و مطمین استند و مهم‌تر از همه از وسایل ارتباطی و مجراهای ارتباطی‌ای‌که استفاده می‌کنند این وسایل و مجراها تا چه اندازه‌ای امن و غیرقابل تعقیب و نشان‌شد استند.

درهرصورت این کشته‌شدن فرماندهان بیان‌گر این است‌که یک‌جای کار می‌لنگد و به صورت بی‌رویه از فرماندهان قربانی می‌گیرد. اگر سران جبهه‌ها و سران سیاسی مخالف طالبان بخواهند به مبارزه‌ی خود ادامه بدهند، بایستی درکلیات و جزییات، عمل‌کرد خود را مورد بازبینی همه‌جانبه قرار بدهند، اگر نتوانند یا نخواهند عمل‌کرد و تصمیم‌گیرهای خود را مورد بازبینی‌ای جدی قرار بدهند، آسیب بیش‌تر می‌بینند و دچار فرسایش و فروپاشی می‌شوند. همه‌ی این جبهه‌ها هدف مشخص و واحدی دارند که مخالف طالبان اند و برای آزادی می‌رزمند، اما شیوه، روش و عمل‌کرد شان هم‌سو، سازمان‌یافته و مدیریت‌شده نیست. روش و عمل‌کرد تا درست نباشد، رسیدن به هدف ممکن نیست. طبعا شیوه و روش را بایستی سران سیاسی جبهه‌ها سازمان‌دهی و مدیریت کنند. اگر سران سیاسی جبهه‌ها درگیر مخالفت‌های شخصیت‌سازی و کیش شخصیتی برای خود باشند، شیوه و روش و عمل‌کرد مبارزاتی درست نمی‌شود و این امر موجب می‌شود سرباز و فرماندهان آسیب ببینند و قربانی شوند.

Shams Feruten ۱۴۰۲/۰۱/۲۳

ما را دنبال کنید

Facebook Like
Twitter Follow
Instagram Follow
Youtube Subscribe
مطالب مرتبط
رویدادهای خبریگزارش ها

ازبکستان می‌گوید ساخت خط‌آهن ترانس-افغانستان حداقل پنج‌سال زمان می‌برد

Shams Feruten Shams Feruten ۱۴۰۳/۰۷/۲۹
مصرف چاکلت منجر به‌کاهش خطر ابتلا به‌بیماری قلبی می‌شود
طالبان: داعش در پاکستان حضور دارد و تجهیز می‌شود
سیاف: مخالفان آموزش دختران از شریعت و دانش چیزی نمی‌دانند
احمد مسعود تاکید به اتحاد در راه مقاومت کرد
- تبلیغات -
Ad imageAd image
فارسی | پښتو | العربية | English | Deutsch | Français | Español | Русский | Тоҷикӣ

مارا دنبال کنید

.RASC. All Rights Reserved ©

Removed from reading list

Undo
به نسخه موبایل بروید
خوش آمدید

ورود به حساب

Lost your password?