معین اسلامپور
جبهات مقاومت پس از سقوط حکومت در فاصلههای زمانی ایجاد و آغاز به فعالیت کردهاند در نزدیک به چهار سال هر کدام به نحوی تلفات سنگینی نیروی انسانی را متحمل شدهاند، فرماندهان مقتدر هردو جبهه در میدان نبرد شهید و اسیر شدهاند. خط مبارزاتی هردو، براندازی رژیم خودکامهای طالبانی است.
با این وجود جبهات مقاومت عملاً نتوانستند یک جغرافیای نظامی را بهطور ثابت و استوار تسخیر و نگهدارند. اما مبارزه و مقاومت خستگیناپذیری را علیهای استبداد طالبانی انجام دادهاند، پیوسته حملات چریکی شهری را همچنان با انرژی تام و تمام انجام میدهند. پس از تلنگرهای بهدور از تصور و خیال طالبان همانند تعلیق کمکها توسط ترامپ، تهدید و هشدار تند وزیر خارجۀ امریکا و تعیین جایزه مشابۀ بنلادن بهسر رهبران آنان، صدور حکم بازداشت دادگاه کیفری بینالمللی علیۀ رهبر و قاضی القضات امارت قومی، قطع معاشات نیرویهای نظامی- ملکی، فرار برخی از چهرههایی درشت طالبان بهخارج از کشور مانند عباس استانکزی معین سیاسی وزارت خارجه، فرار نیروی انسانی از بدنۀ ارتش و… اینها شوک ویرانگری برای طالبان بود.
از سوی دیگر اختلافات درونی مهار ناپذیر میان شبکه حقانی و درانیها با گذشت هر روز برجسته شده است. بهنظر میرسد هردو جریان قندهاریها و حقانیها در مبارزهای درون ساختاری خویش خطوط قرمزی را نسبت به یکدیگر خط و نشان کردهاند؛
به اساس یک گزارش همین اکنون درانیها سلاحهای سبک و سنگین خویش را در تپه مرنجان کابل جابهجا کردهاند این خود از حادثهای قریبالوقوع خبر میدهد؛ در نهایت دیر یا زود جویباری از احساسات خفته و پنهان لبریز میشود و خودش را عنقریب نشان میدهد. موارد برشمرده مینمایاند که دلایل و عوامل قوی برای براندازی و سقوط رژیم حاکم موجود و مساعد است.
باتوجه بهفرضیهها و عوامل برشمرده این یک فرصت طلایی در اختیار جبهات مقاومت است. حال اینها چهقدر میتوانند در سطح ملی نقش محوری ایفا کنند؛ همچنان مورد حمایت و اعتماد تمام گروهها و طیفهایی قومی، حزبی و مذهبی واقع شوند. هم در سطح منطقهای و بینالمللی طرف توجه و محاسبهای جامعهای جهانی قرار گیرند. آیا میتوانند به لحاظ محاسبات نظامی و نفوذ اجتماعی خویش در کنار عوامل داخلی – بیرونی در براندازی رژیم طالبانی یا حداقل بهچالش کشیدن آن نقش و سهم موثری ادا کنند؟!
آنچه دشوار مینمایاند نبود یک جغرافیای نظامی چشمگیری و حضور قدرتمند و مسلحانهای چریکهای جبهات که در اوج اختلافات، بحران درون ساختاری و نیز با اقدامات عندالموقع از این وضعیت آشفته ماهی مراد را صید کنند؛
اگر جبهات از وضعیت جاری نتوانند رندانه و موفقانه بهنفع خود بهرهبرداری کنند و فعالیتهای اوپراسیونی خویش را انکشاف و تقویت نکنند، بعید میدانم چانش و فرصت طلاییتر دیگر از این برایشان دست یابد.
اگر در این بازه غفلت کنند احتمالاً در آیندهای پسا امارت نقش و سهمی کمرنگ داشته باشند و شاید حاصل همۀ زحمات، تلفات نیروهای انسانی آنان را کسانی دیگری با تأسی از تجارب تلخی گذاشته دیگر باره همانند کرزی- غنی احمدزی سود برند.
بنابراین جبهات مقاومت باید بدون هیچ تعلل و تأخیری وارد میدان شوند در حاشیه و انزوا نمانند؛ مانورهای قدرتمندی نظامی خویش را اجرا و انجام دهند تا دیر نشود.
نقش جبهات مقاومت در آستانۀ فروپاشی رژیم طالبان
