نویسنده: پدرام سروش
شود روز چون چشمه رخشان شود
جهان چون نگینِ «بدخشان» شود
«پیر توس»
استان بدخشان در شمال شرق افغانستان واقع شده و یکی از استانهای کوهستانی و سرسبز کشور است. این استان با تاجیکستان، پاکستان و چین مرز مشترک دارد و به منابع غنی طبیعی مانند معادن لعل، لاجورد، یاقوت، زمرد، بیروج، مشهور است. افزون بر این، آثار باستانی فراوان آن نشاندهندهیی قدمت تاریخی این منطقه است. بدخشان در ۴۷۰ کیلومتری کابل، پایتخت افغانستان، قرار دارد و از شمال با آمودریا و تاجیکستان، از شرق با استان سینکیانگ (استان جدید) چین، از جنوب با استانهای نورستان و پنجشیر و قسمتی از چترال پاکستان، از جنوب شرقی با چترال پاکستان و از غرب با استان تخار هممرز است.
بدخشان به دلیل موقعیت کوهستانی خود شامل رشتهکوههای بلند و برفی مانند واخان، پامیر و هندوکش است. آبوهوای این استان در تابستان گرم و در زمستان بسیار سرد است. در بسیاری از مناطق، به دلیل بارش برف سنگین، راههای مواصلاتی برای چندین ماه مسدود میماند. ارتفاع بدخشان بهطور متوسط ۱۸۰۰ متر از سطح دریاست و مرکز آن شهر فیضآباد میباشد. مساحت بدخشان حدود ۴۷۴۰۳ کیلومتر مربع بوده و جمعیتی بالغ بر یک میلیون و چهارصد هزار نفر دارد.
بدخشان: گنجینهی تمدن آریایی
بدخشان badaxšān با پیشینهای کهن و موقعیت راهبردی، همواره یکی از کانونهای تمدّنی آریایی بوده است. در آفرینههای باستانی، این سرزمین با نامهایی چون خوانیرث، پدشخوارگر، تاهیا (خاستگاه تباری تاجیکان) و تخارستان یاد شده و در اوستا، از شانزده سرزمین برگزیدهی اهورهمزدا (سَرور دانا) شمرده شده است.
شایان یادآوری است که نام بدخشان در سرچشمههای تاریخی دارای معانی گوناگونی دانسته شده است. دکتر صاحبنظر مرادی در کتاب «بدخشان در تاریخ» بدخشان را «بخشش آفریدگار» معنا کرده است. مارکورت عقیده دارد که لفظ بدخشان از بلخش، نوعی از لعل، گرفته شده که فقط در همین سرزمین وجود دارد.
برخی گمان میکنند که این از عنوان رسمی ساسانی «بدخش» گرفته شده که معنی «بازرس یا مفتش» را دارد و پسوند «ان» اشاره به دارنده یا کسی میکند که در سرزمینی این مقام یعنی «بدخش» را داشته است یا به او واگذار میشود.
در کتاب «نامهای آریایی» اینجانب پدرام سروش در زیر نام بدخشان چنین توضیح داده شده است: «به گفتهی جیلانی داوری ـ استاد زبان و ادبیات پارسیدری در دانشگاه هایدلبرگ، بدخشان به معنای «توانا و نیرومند» است … جایی که پادشاهان توانا بر تخت نشستهاند.»
۱. بدخشان؛ زادگاه فریدون پیشدادی
فریدون، شاهنشاه استورهای آریاییان، در وَرِنه (بهارک امروزی) زاده شد. شاهنامهی فردوسی و اوستا، ورنه را زادگاه او میدانند. این منطقه با قلعهی تاریخی ورنه (قلعهی ورم در شمال بهارک)، همچنان میراثدار آن دوران است.
۲. بدخشان؛ زادگاه اشو زرتشت اسپنتمان (سپندمنش)
زرتشت یا زردشت، پیامآور آریایی، در شهرستان کوفاب درواز بدخشان، بهویژه روستای دراج، زاده شد. فلسفهی گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک او، پایهگذار یکی از نخستین نظامهای اخلاقی جهان شد. همچنین، در زند اوستا (جلد چهارم، رویهی ۱۵۱) نام مادر زرتشت «دغدو» یا «دغدوغه» و از منطقهی راغ بدخشان خوانده شده است.
۳. بدخشان؛ زادگاه انوشیروان ساسانی
انوشیروان دادگر، در روستای ریمان راغ بدخشان زاده شد. شاه قباد، پدرش، در این منطقه پناه گرفت و با دختری از دهقانان ازدواج کرد که مادر انوشیروان شد.
ترکیب جمعیتی و فرهنگی
بدخشان، نهتنها سرزمین کوهها، بلکه سرزمین مردمانی نستوه و ریشهدار است. اکثریت ساکنان بدخشان تاجیک هستند و اقلیت دیگری قومی دیگری در این استان چون گلهای رنگارنگ در کنار هم زندگی میکنند. زبان فارسی، که زبان دل و اندیشهی مردمان این دیار است، در کنار زبانهای ازبکی، شغنی و وخی طنینانداز میشود و روایتگر تاریخ پرشکوه این سرزمین است. از منظر باورهای مذهبی نیز، بدخشان همواره مهد تنوع و همزیستی بوده است. بیشتر مردم بدخشان پیرو مذهب حنفی هستند، اما اقلیّتی از شیعیان اسماعیلی نیز در این استان زندگی میکنند.
تقسیمات اداری
استان بدخشان به ۲۹ واحد اداری تقسیم شده است که هرکدام ویژگیها و جاذبههای خاص خود را دارند. این مناطق دارای طبیعت کوهستانی، سرسبز و رودخانههای پرآب هستند که به شکل ویژهای با تاریخ، فرهنگ منطقه پیوند دارند. شهر و شهرستانهای بدخشان به شرح زیر هستند:
شهر فیضآباد /faizābād/، شغنان /eγnān/š/، واخان /wāxān/، کشم /kišm/، بهارک /bahārak/، جرم /jurm/، یفتل /yaftal/، راغستان /rāγestān/، ارگو /argo/، درایم /darāyim/، ارغنجخواه /arγanjxāh/، نِسَی /nesay/، شِکَی /ekay/š/، مایمی /māymay/، اشکاشِم /iškāšem/، خاش /xāš/، خواهان /xāhān/، کوفاب /kofāb/، کوهستان /kohestān/، کران و منجان /kurān wa munjān/، شهر بزرگ /ahrebuzurg/š/، شهدا /uhadā/š/، تگاب /tagāb/، تیشکان /tiškān/، وردوج /wardoj/، یمگان (یُمگان/yumgān/) /yamgān/، یاوان /yāwān/ ، زیباک /zēbāk/ و پامیر /pāmir/.
این مناطق در کنار زیباییهای طبیعی و تنوع جغرافیایی که دارند، نقش مهمی در تاریخ، فرهنگ و جامعه بدخشان ایفا میکنند. این سرزمین، با گذشتهای آمیخته به حماسه و افسانه، امروز نیز همچنان استوار و پرغرور ایستاده است. از بزکشی در دشتهای فیضآباد تا بازارهای کهن که عطر لاجورد در آن پیچیده است، از افسانههای شاهنامهای تا واقعیتهای پرچالش امروز، بدخشان همچنان در قلب تاریخ و فرهنگ خراسان میتپد. بدخشان، تنها یک استان نیست؛ روایتی زنده از کوهها، رودها، تیرهها و سرنوشتهاست. سرزمینی که تاریخ در آن، نه بر کاغذ، بلکه بر سینهی سنگها و در جان مردمانش نوشته شده است. ابوالقاسم لاهوتی (۱۸۸۷-۱۹۵۷م) در مورد بدخشان چنین گفته است:
بدخشان چتر سیمین زمین است
طبیعت را در انگشتر، نگین است