پ.سروش
پارسیگرایی: بنیانی برای احیا و نوآوری
پارسیگرایی جریانی است که در چند دهه اخیر با هدف پالایش زبان و ادبسار پارسیدری و تقویت هویت فرهنگی و زبانی پارسیزبانان آغاز شده است. این روند در پی آن است که زبان پارسی بهعنوان یکی از کهنترین و غنیترین زبانهای جهان، نهتنها در حفظ اصالت خود بکوشد، بلکه به ابزاری برای نوآوری در عرصههای دانش، اندیشه و هنر تبدیل شود.
پارسیگرایی، برخلاف برخی نگرشهای محدود، نه صرفاً بازگشتی به گذشته بلکه حرکتی پیشرو است که بهدنبال بازتعریف زبان و فرهنگ پارسی در چارچوب نیازهای جهان نوین است. این جریان، با بهرهگیری از میراث ادبی و زبانی پارسی، سعی دارد توانمایهی (پتانسیل) آن را برای پاسخگویی به چالشهای عصر حاضر افزایش دهد و آن را به زبانی برای تولید علم، فلسفه و فناوری تبدیل کند.
روشنگری: خردورزی در قلب فرهنگ پارسی
ادبسار پارسیدری، در پیوند با آیین اسلام به بالندگی رسید، و ریشههای ژرفی در خردورزی، انسانمداری و اندیشهپردازی دارد. متون برجستهای چون شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان سعدی، و مثنوی معنوی مولوی، گواهی بر این واقعیت هستند که در این فرهنگ، احترام به خرد و اندیشهی مستقل جایگاهی والا دارد. این ویژگیها، فرهنگ پارسی را به بستری برای پرورش روشنگری تبدیل کردهاند؛ جریانی که میتواند در دوران نوین، الهامبخش جامعههای پارسیزبان برای بازاندیشی در مسایل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی باشد.
روشنگری در فرهنگ پارسی، برخلاف نمونههای اروپایی آن، بر پایه همزیستی خرد و معنویت استوار بوده است. این ویژگی منحصربهفرد، میتواند الهامبخش جامعههای پارسیزبان باشد تا به جای تقلید از الگوهای بیرونی، مسیرهای بومی و اصیل خود را برای پیشرفت و توسعه بیابند.
جایگاه سیاسی تاجیکها: از غفلت تا فرصتسازی
تاجیکها بهعنوان یکی از اصیلترین تیرههای پارسیزبان، همواره نقشی تاریخی در گسترش و حفظ فرهنگ پارسی داشتهاند. با این حال، در دهههای اخیر، سیاستگران تاجیک کمتر به این میراث توجه کرده و از ظرفیتهای آن برای تقویت جایگاه سیاسی و فرهنگی خود بهره بردهاند. بسیاری از سیاستمداران تاجیک، بهجای آنکه پارسیگرایی را ابزاری نیرومند برای هویتسازی و تثبیت قدرت خود بدانند، به جریانهای ملیگرایانه یا ایديولوژیک غیرمرتبط متوسل شدهاند.
این غفلت، ریشه در نوعی ترس و ضعف روانی دارد؛ ترسی که سیاستمداران تاجیک را از باور به قدرت زبان و فرهنگ پارسی بازداشته و آنان را به وابستگی به چارچوبهای بیگانه سوق داده است. در حالیکه پارسیگرایی میتواند ابزاری موثر برای اتحاد، هویتسازی و افزایش نفوذ تاجیکها در سطح منطقه و جهان باشد.
پارسیگرایی نهتنها میتواند زمینهساز رشد فرهنگی و اجتماعی شود، بلکه در عرصه سیاست نیز میتواند به تقویت جایگاه تاجیکها کمک کند. سیاستمدارانی که از این توانمایه غافل باشند، عملاً ابزار ارزشمندی را از دست میدهند که میتواند آن را در برابر چالشهای منطقهای و بینالمللی توانمند سازد.
نتیجهگیری
پارسیگرایی، اگر بهدرستی درک و پیاده شود، نه صرفاً یک حرکت فرهنگی، بلکه ابزاری برای بازسازی هویت، تقویت روشنگری و تثبیت قدرت سیاسی است. تاجیکها، بهعنوان پاسداران یکی از کهنترین میراثهای فرهنگی جهان، باید به این واقعیت واقف شوند که فرهنگ و زبان پارسی، نه باری بر دوش، بلکه گنجینهای است که میتواند آنان را به افقهای تازهای از پیشرفت و بالندگی برساند. تنها با باور به این ظرفیتها و بهکارگیری خرد و تدبیر، میتوان از غفلتهای گذشته عبور کرد و به آیندهای روشنتر دست یافت.
شکایت از رشوهستانی و فساد طالبان در سفارت افغانستان در پاکستان
انس حقانی در واکنش به سفر رهبر سوریه به عربستان، آیهی قرآن را منتشر کرد
آریانفر: کهنترین قوم باشندهی افغانستان «تاجیکها» هستند
جبههی آزادی: طالبان افراد زیادی را به دلیل تعلق داشتن به یک منطقهی خاص زندانی کردهاند
احمد مسعود: طالبان مانند شورویها در پنجشیر اردو زدهاند و به سرنوشتی یکسان مواجه میشوند