نویسنده: کیخسرو باختریان
نشست سمرقند را باید بنابر سند راهبردی سیاست خارجی روسیه مورد بررسی قرار داد که پوتین آن را برای محدود کردن سلطهی غرب در جهان ارایه داده است. اگر از تشریح جزییات این سند بگذریم، هدف محوری سند این استکه روسیه در نزدیکی با چین، هند و ایران در آسیای میانه، خاورمیانه، آمریکای لاتین و… میخواهد سلطهی غرب را دچار چالش و محدود کند تا نظمی جدید جهانی رویکار بیاید. اینکه این سیاست چقدر عملی خواهد شد، منتظر باید بود. اما روسیه تلاش دارد کامهای عملی را در این راستا بردارد که منجر به محدودیت سلطهی غرب شود.
سوال به وجود میآید که نشست سمرقند چه ارتباطی به سیاست خارجی راهبردی پوتین و محدودیت سلطهی غرب دارد؛ درحالیکه این نشست از طرف روسیه و کشورهای همسایهی افغانستان برای بررسی سلطهی گروه طالبان برگزار شده است. اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که طالبان کیست؛ این سوال که نشست سمرقند چه ارتباطی به سیاست خارجی راهبردی پوتین دارد، حل میشود.
به یاد دارید که هلاری کلنتون در صحبتی میگوید القاعده و طالبان را چه کسی به وجود آورد. خودش پاسخ میدهد ما به وجود آوردیم برای جلوگیری از پیشروی قدرت شوروی سابق.
روسیه و شخص پوتین و کشورهای چین و ایران نگران این اند که طالبان و سایر گروههای تروریستی هنوز بهعنوان گروههای نیابتی میتوانند برای آمریکا در جنگهای استخباراتی و نیابتی قابل استفاده باشند. اگر کمی دقت کنیم پی میبریم که طالبان هنوز از جملهی نیروهای نیابتی آمریکا در منطقه است. آمریکا با خروج خود میلیونها دالر اسلحه را به طالبان سپرد. چهل میلیون دالر هر ماه به طالبان پول میدهد و مهمتر از توماس وست نمایندهی آمریکا در امور افغانستان برای طالبان در منطقه و جهان لابی میکند تا سلطهی گروه طالبان بر افغانستان را از نظر سیاسی تثبیت کند. بنابراین روسیه، چین و ایران نگران و مترصد ارتباط طالبان و آمریکا استند.
نشست سمرقند بنابر این نگرانی برگزار شد تا روسیه در همآهنگی با چین و ایران، از یکطرف به طالبان هُشدار بدهد که متوجه ارتباط خود با آمریکا باشند و از طرف دیگر به آمریکا هُشدار بدهد که دست از سر طالبان بردارد، زیرا گروه طالبان در حوزهی هژمونیک و امنیتی روسیه، چین و ایران قرار دارد.
آمریکا با وصف هُشدار روسیه، چین و ایران دست از سر طالبان برنمیدارد و طالبان نیز به سادگی از همکاری استخباراتی و نیابتی تاریخی خود با آمریکا چشم نمیپوشند. طالبان میدانند که این گروه را در گذشته آمریکا به وجود آورده و فعلا نیز این گروه را آمریکا بنابر تفاهمنامهی دوحه، رویکار آورده است تا این گروه از منافع استخباراتی آمریکا در منطقه حمایت کنند.
طالبان بنابر رفتار پرکماتیک و عملگرایانه میخواهند از تقابل چین، روسیه و ایران با آمریکا منفعت خود را به دست آورند و با هر دو طرف بازی کنند. بنابراین پول خود را از آمریکا میگیرند و سر با روسیه، چین و ایران میجنبانند و منتظر فرصتسازی برای سلطهی بیشتر خود در افغانستان اند.
اما آنچه قابل پیشبینی است، این استکه افغانستان همچنان در محور جنگهای استخباراتی و نیابتی آمریکا قرار دارد که آمریکا میخواهد از گروه طالبان و سایر گروههای تروریستی برای ناامنسازی منطقه از جمله آسیای میانه استفاده کند. ناامنسازی آسیای میانه در حقیقت دردسری برای چین و روسیه است. بنابراین دیده میشود آمریکا هنوز در بیخ گوش چین، روسیه و ایران قرار دارد.