معین اسلامپور
نخستین مسالهی که الگوی مسعود را بهچالش مواجه میسازد، نبودِ یکرهبر فرهمند و کاریزماتیک است که نزدیک بهچهار سال از سقوطِ حکومت، جبهاتِ مقاومت و گروههای اپوزیسیونی از نبودِ یکرهبر قدرتمند رنج میبرند، هنوز برای ایجادِ یک ساختار واحد در محوریتِ یک آدم بهتوافق نظر نرسیدهاند؛ با وجودِ ریسک مالی- معنوی، توهین و تحقیر تاریخی، کوچکترین درسی از این همه حوادث نگرفتهاند؛ جوی دشواری کنونی در تناسب بهشرایطِ زمانهی مسعود”ره” تفاوتِ فراوانی ابزاری نظامی و انگیزهیی روحی -روانی دارد که در آن روزگار او بهدشواری و چالشهای گوناگونی مواجه بود.
اما باوجودِ مخالفتها و چالشهای داخلی – خارجی بهانسجام و همبستگی “جبههی متحد ملی” دستیافت، اعضای ارشدِ جبهه او را بهعنوانِ رهبر این جریانِ سیاسی- نظامی متحدانه برگزیدهاند، وی بسیار رندانه و زیرکانه این جریان را به یک محور قدرتمند و موثرِ اپوزیسیونی در تقابل با طالبان مبدل کرد. با مانفیست مبارزاتی آنی موفق به ایجادِ سدِ محکوم و استوار علیهی تهاجم گستردهی تمام گروههای تکفیری- تروریستی شد:
نخست- نقشهی راه- استراتژی مقاومت: پس از گزینشِ مسعود بهعنوانِ رهبر قدرتمندترین گروهی اپوزیسیونی و اتحاد استراتژیک گروهها، رهبران سیاسی- نظامی، او بهتعدادِ از آگاهانِ سیاسی- نظامی دستور داد تا طرح ” استراتژی مقاومت” را آماده نمایند؛ در واقع این طرح، روایتِ مبارزاتی خطوطِ “جبه متحد ملی” بهرهبری مسعود بود، که با مهرِ تاییدِ تمام اعضای رهبری توانست منشور مبارزاتی، جنگ خود علیهی گروههای تکفیری – طالبانی را برنامهریزی کند، این مساله در امر مبارزه و مقاومت علیهی تروریسم بینالمللی خیلی موثر واقع شد.
دوم- ایجادِ زنجیرهی مقاومت: مهمترین امتیاز که بیش از همه برگِ برنده را در اخیتار مسعود قرار داد، چراغ امید و پیروزی را در سراسر جغرافیای مقاومت زنده کرد. انسجام نیروهای پراکنده، ایجادِ زنجیرههای مقاومت بهنام “جزایر مقاومت” معروف بود. با این رویکرد دشمن را در چندین جبههی جنگ و جغرافیای صعبالعبور مناطق مختلف مصروف و تقسیم کرد. اگر دشمن در یک جبهه عملیات میکرد. او حملاتِ متقابل تهاجمی- تدافعی پیشگیرانهی را در برخی جبهاتِ دیگر آغاز مینمود؛ توازن جنگ را در چندین جبهه نگه میداشت، در نهایت، دشمن شکست یا عقبنیشینی میکرد.
سوم- بسیج همگانی: باوجودیکه در آن روزگار رسانههای زیاد و همگانی نبود، فقط یکی دو رسانهی دریچهی اطلاعاتی برون مرزی همانند بیبیسی- رادیو دری بود. مسعود با این همه محدودیت از طریقِ فرماندهانِ نظامی- بزرگان قومی- و مسوولانِ عقیدتی- فرهنگی جبهه بهتمامِ مناطق جغرافیای مقاومت، خطر و تهدید جدی دشمن را در میانِ مردم تبلیغ کرد، از ماهیت و هویتِ دشمن، مردم آگاه شدهاند. چنانکه در برخی از مساجد و محلاتِ تجمعی، خود نگارنده شاهد بودم، شماری از فرماندههان و مبلغانِ مهم آن روزگار سخنرانی میکردند، ماهیتِ دشمنِ سفاک را بهمردم معرفی مینمودهاند. در واقع با این رویکرد تودههای عوام بدونِ تفکیک قوم و قبیله در خطِ حمایتِ جبههی مقاومت بسیج شدهاند، این نقطهی قوت و برجستهی مسعود (ره) بود.
چهارم- تقویتِ سنگر دیپلوماسی: او با هوشمندی تام و تمام به اهمیتِ سنگر دیپلوماسی پیبرده بود، یکی از مولفهها و ابزارهای محوری، برای مهار دشمن، سنگر دیپلوماسی را میدانست. از اینرو در چندین محور برخی از چهرههای مهم را فعال کرده بود، در مناسبتهای مهم بیرونی آنان حضور مییافتند از جایگاه و نقشِ نیروهایی مقاومت سخن میگفتند. شخصاً خودش با زبانِ نرم دیپلوماسی ماهیت و هویتِ گروههای تکفیری بهویژه مداخلهی آشکارای پاکستان را بازتاب میداد و از عواقب و پیامدهای خطرناک عملکرد پاکستانیها جامعهای جهانی را هشدار میداد.
بهمهرههای درشتِ جبهه متحد تاکید و توصیه مینمود که در مناسبتهای کلانِ بینالمللی اهمیتِ زبان دیپلوماسی را درک و لحاظ نمایند. وی دیپلوماسی را بهعنوانِ یک گزینهی اساسی روی میز داشت و در این راه پیوسته تلاش کرد تا این بخش را فعال و پویا نگه دارد. چنانکه حفظِ اقتدار و مشروعیتِ سیاسی باوجود سقوطِ پایتخت، در نتیجهی دیپلوماسی فعال او، همچنان مشروعیتِ کرسی افغانستان را در سازمان ملل حفظ کند.
پنجم- اتحادِ استراتژیک: در کنارِ سایر کار شیوهها و رویکردهای مبارزاتی در برابر طالبان و عقبههای حمایتی و مداخلهگرانهی گروههای تروریستی، مسعود به این نتیجه رسیده بود که در عدمِ اتحادِ استراتژیک، دشوار خواهد بود در برابرِ دهها گروهی تروریستی کشورهای منطقه با انگیزه و بسیج عربها و پاکستانیها، علیهی او جنگ میکنند مقاومت و ایستادگی پایدار و موثری داشته باشد؛ او با انسجام و وحدت همهی گروهها و طیفهای قومی، پسا سقوط حکومت مجاهدین، در فرصت کوتاه موفق شد جبههی قدرتمندی را ایجاد کند، حتا با دشمنان آشتی ناپذیری خویش کنار آمد. تمام نزاکتها خرد و ریز پیشین را نادیده گرفت و خودش را در برابر هیولایی طالبانی و گروههای تروریستی آماده کرد.
او میدانست، بدونِ هماهنگی و انسجام اکثریتِ مردم افغانستان و گروههای قومی در عدمِ یک خطِ واحدِ مبارزاتی، جنگ و مقاومت در برابرِ گروههای تکفیری، دشوار و ناممکن است که بهتنهایی از پس چالشهای بزرگ، آنهم در مقابلِ یک گروهی وحشیکه از حمایتِ استخباراتِ منطقه و فرامنطقهیی برخوردار اند و یک پروژهی مشترک محاسبه شدهیی استخباراتی “امریکا-انگلیس- پاکستان و سعودی” بودهاند، بتواند پیروز بدر آید؛ در نهایت اتحادِ استراتژیک و رهبری خردمندانهی نظامی- سیاسی او موجبِ مقاومت و ایستادگی محکم شد. دشمن باوجودِ حملاتِ تهاجمی سنگین و سهمناک، نتواست این سدِ استوار را بشکند.
ششم- قدرتِ اطلاعاتی و استخدام دشمن: انصافاً مسعود افزون بر تمام مولفههای برشمرده دو صفات و ویژگی منحصر به فرد داشت، اگر گزافهگویی تعبیر نشود هیچ یکی از رهبرانِ سیاسی- نظامی کشور به این پایه نرسیده بودهاند و از یک چنین امتیاز برخور نبودهاند:
الف- نخست، قدرتِ اطلاعاتی- استخباراتی: داشتنِ قدرتِ اطلاعاتی چه در نظامهای حاکم و چه در سازمانهای- سیاسی- نظامی، جدا از اینکه داشتنِ چنین امتیازی بقا و حیاتِ هر ساختار را تضمین میکند؛ نیز نقطهای قوت و قدرت محسوب میشود. باتوجه بهرویکردهای پیشگیرانهی مسعود از پلانِ فاجعهبار روسها در دورانِ جهاد و آجندای هیولایی تروریسم بینالمللی، برنامههای عملیاتی طالبان و جنگهای تحمیلی داخلی و … او پیوسته بهرویتِ قدرتِ اطلاعاتی خویش، اقدامات و تدابیر پیشگیرانهی نسبت بهتمام کسانیکه در مقابل آنان جنگ داشت پیشگام بوده است. حتا اعترافاتِ هم در این زمینه از ژنرالان روس و فرماندهی لشکر چهلم ارتش روسیه وجود دارد.
اقداماتِ حملات تروریستیکه شبکههای استخباراتی و رژیم دوکتور نجیب و برخی از حلقاتِ حزبی – سازمانی دیگریکه برای ترور و حذف مسعود برنامهریزی کردهاند، دهها مورد طرح ترور ایشان را ریختهاند توسطِ شخص مسعود خنثی و مهار شد که این اوج قدرتِ اطلاعاتی- استخباراتی او را نشان میدهد او در طول مبارزاتش فقط یک مورد غافل ماند آنهم طرح ترور خودش.
ب- استخدام دشمن: در رویکرد قدرتِ اطلاعاتی- استخباراتی مسعود چیزیکه بیش از همه مهم و قابل تأمل است؛ استخدام دشمن در خطِ حمایت و منافع خویش است، کمتر رهبریست که تا هنوز یک چنین موفقیت چشمگیری را بهسانِ مسعود داشته باشد. او در دو سطح نفوذ درون ساختاری و پس از اسارت کسانیکه علیهی او جنگ میکردند استخدامشان مینمود.
نخست، در ساختارهای مخالفش اطلاعات را برایش میدادهاند از تصامیم دشمن آگاهاش میساختند. دوم، برخی از اسرای دشمن بعد از اسارت شفته و عاشق مسعود شدهاند. چنانکه اسیرهای روسی تا فرجام زندگی خویش در کنار مسعود ماندهاند، حتا محافظاش شدهاند. او بارها دشمنش را در خطِ حمایت خودش استخدام کرد، جاذبه و نفوذ معنوی و صلابت مسعود موجب میشد که دشمنانش استخدام شوند؛ اطلاعات را در اختیار ایشان قرار دهند. نمونههای فراوانی وجود دارد، کسانیکه به لحاظِ سازمانی و ایدیولوژیک با او در تقابل و جنگ بودهاند، بعدها بهحامیان درجه یک ایشان مبدل شدهاند.
هفتم- قدرتِ مانور نظامی- سیاسی: هنرنمایی و قدرتِ مانور از محوریترین مولفههای نظامی است که در سطوحِ مختلف کاربرد دارد. مسعود از قدرتِ مانور بازداندهی تدافعی_ توهمی برخوردار بود که آگاهان نظامی- سیاسی بهویژه کسانیکه شناختِ نزدیک از ایشان داشتهاند، این مهم را خوب میدانند که او چهگونه قدرت مانور داشت و در چه شرایط و حالاتِ دشوار بهدور از تصور مانور اجرا میکرد.
چنانکه بهمنابع معتبر دورهی مقاومت مراجعه شود ردپای قدرت مانور مسعود را خواهید یافت. منابع قابل اعتماد که میشود ردپای قدرتِ مانور و حملاتِ پیشدستانهی مسعود را در یابید کتاب” سالهای تجاوز و مقامت” اکرام اندیشمند است. هرچند در این کتاب مشخصاً پیرامون قدرتِ مانور چیزی واضیح نوشته نشدهاست. اما رویکرد حملات وی نشانی از قدرتِ مانور و اقداماتِ مانوری و تدافعی است که بهوضوح در آن کتاب شرح و بسط یافته است. حملاتِ تهاجمی بهمنظور باز پسگیری مناطقِ از دست رفته و حملاتِ تهاجمی- تدافعی خود یک رویکرد مانوری برای برهم زدن و خنثا سازی پلانهای بود که دشمن، حداقل شش ماه- یکسال پیرامون آن با دکترینِ خویش کار کرده بود. اما فرماندۀ کل مقاومت در فرصت کوتاه، در یک تهاجم برقآسا و پیشگیرانه پلان یکسالهی دشمن را نقش برآب مینمود.
حال با توجه بهموارد برشمرده، گروههای اپوزیسیونی، جبهاتِ نظامی تا زمانیکه الگوی کاربردی- تجربی مقاومت قهرمان ملی را آینهی قدنمای مبارزاتی خویش قرار ندهند، بهمولفههای فوق تمکین و تأمل نکنند، انسجام و همسویی میانِ تمام طیفها و طرفها بهمیان نیاید. همچنان اتحادِ استراتژیک با حضورِ همهی طیفها و گروههای قومی در برابرِ مبارزه و مقاومت علیهی استبدادِ طالبانی شکل نگیرد، روایت و خطوطِ مبارزاتی مشروعیتبخش جنگی علیهی هیولایی طالبانی ترسیم نشود. دست یافتند بهپیروزی زود هنگام دشوار بهنظر میرسد.
منابع: بازرگانان هندی با طالبان در تاراج معادن پنجشیر همکاری میکنند
باشندگان کشور از طالبان شکایت دارند
توزیع زمینهای خوست به طالبان پاکستان؛ مردم محلات در برابر تصمیم طالبان ایستاد شدند
طالبان، زنان را در هرات و قندهار از خواندن نماز تراویح منع کردند