ژنرال داوود در دورهی مقاومت در فرصت کوتاه بهطور معجزه آسایی به یک فرماندهی مجرب و مقتدری مبدل شد. بهنظر میرسد، سه الگوی ظرفیتی و شخصیتساز برای خود برگزیده بود:
نخست- مدت ده سال بهعنوان دستیار نزدیک مسعود «ره» بود، بدون هیچ کم وکاستی عملکرد و رویکرد مدیریتی او را الگوی خویش قرار داده بود، از مدرسهای عینی و تجربی زندگی با ایشان درس و تجربهای فراوانی حاصل کرده بود. این یکبخش از اندوخته و تجربهای بود که در فرایند فرماندهی و جنگ برایش مفید و موثر واقع شده بود. بیتردید خلاقیت و نبوغ نظامیاش در الگو قرار دادن شخصیتهای مهم نظامی، سیاسی نقش محوری داشت.
دو- مدرسهای روزگار: ژنرال داوود جدا از اینکه مدت طولانی دستیار نزدیک مسعود «ره» بود نیز از زمانهی خویش درسهایی فراوانی گرفته بود، در این ایام چنان در کورهی تجربه آبدیدهتر و در مطبخ روزگار پختهتر شده بود انگار توگویی سالیان درازی چون کمانکشی ماهری شمشیر کشده باشد. اما در واقع از مدرسهای روزگار خویش درسهای موفقانه و رندانهی آموخته بود. برخی از نظامیان مجرب و آبدیدهی همانند ژنرال باز محمد احمدی، ژنرال ولی محمد توحید، مسوول صنف توپچی مقاومت در زون تخار-بدخشان، ژنرال محبالله مسوول سوق و ادارهی جبهات زون شمالشرق، رابطهای دوستانهی داشت. بهنظر میرسید از تجارب و اندوختههایی آنان سود فراوان برده باشد. این سه ژنرال بهدلیل ادب و برخورد متعارف ایشان در تقویت دانش نظامی و مسلکیاش سهم و نقش برجسته و دوستانهیی داشتهاند.
سه- ژنرال داوود آدم خلاق و با استعداد بود با الگو قرار دادن قهرمان ملی روح مطالعه را در خودش تقویت کرده بود، اکثراً کتابهای را مسعود «ره» مطالعه میکرد یا خودش فهمیده بود فلان کتاب در حوزهی جنگ مهم است، مطالعه میکرد. شخصاً کتاب ظهور و سقوط آدولف هیتلر و کتاب توفان صحرا را در نزدش دیدم، معلوم بود مطالعهی فراوان دارد، همچنان آدم عابد و بهشدت پرهیز کار بود. این مورد در فرصت کوتاه اورا بهعنوان یک فرمانده مجرب و کار آزموده تبدیل کرد. مورد توجه و حسادت تمام گرگهای پیر حوزهی تخار -بدخشان و فراتر از زادگاهاش قرار گرفت.
او در گرما گرم جنگ و تهاجم طالبان از طرف فرماندهی کل مقاومت بهحیث فرماندهی قوای مرکز تعیین شد، امتیاز فرماندهی قوای مرکز این بود که با تمام ابزار و امکانات جدید و مدرن مجهز بود. این گزینش حسادت، حس بدبینی را در میان فرماندهان دیگر بهوجود آورده بود. عدهای بهصورت پیدا و پنهان به آمر ص از داوود خان شکایت میکردند و میگفتند یک بچهی کوچک را فرماندهی ما تعیین کردید، چنان و چنین فراوانی را خلق میکردند. اما هیچکدام سودی برایشان نداشت. او همچنان مقتدرانه بهپیش میرفت، مسعود «ره» تصمیماش را گرفته بود تا در حوزهی تخار -بدخشان او را مطرح کند، خوشبختانه چنین شد.
اما این گزینه برای مسعود درد ساز بود، برخی فرماندهان در اوج جنگ شانه خالی میکردند. در میدان نبرد همسویی و همکاری چندانی با داوودخان نداشتهاند. اما او هیچ وقتی کوتاه نیامد، باگذشت هر روز خلاقیت تاکتیکی و ابتکار خارقالعادهی از خود نمایش میداد. تقریباً همهی فرماندهان تخار و بدخشان را دور زده بود. هرچند بودند کسانیکه در حوزههای تخار -بدخشان نسبت به داوودخان تجربه و پختگی نظامی خوب داشتهاند. اما آدمهای صادق نبودند با مهمات و امکانات دولتی در عقب جبهه جنگ تجارت درون ساختاری مینمودهاند. مسعود از این راز میدانست. از اینرو داوود شهید در اولویت اعتماد و حمایت مسعود «ره» قرار گرفت. تلاش فردی و مقاومت پایدار، خلاقیت و پشتکار او را باوجود تمام تقابل و تزاحم سر آمد روزگارش قرار داد.
آزمون پزشکی بدون حضور زنان؛ سالها تلاش در آستانه فراموشی
یک مرد در هرات همسرش را به قتل رساند
کابلِ خاموش؛ جوانان زیر چکمههای بازرسی طالبان
سیاست قومیتی در پروان؛ تاکید استاندار طالبان بر خدمترسانی به پشتونها
آمریکا بخشی از تحریمهای سوریه را بهطور موقت لغو کرد
گسترش ساختوساز مدارس و مراکز دینی؛ استراتژی طالبان برای تثبیت قدرت در استانها
آزمون پزشکی بدون حضور زنان؛ سالها تلاش در آستانه فراموشی
پاکستان، هند را به راهاندازی «جنگ نیابتی» در بلوچستان متهم کرد
صندوق جمعیت ملل متحد: بیش از ۴۲ هزار زن افغانستانی گرفتار بیماری فیستول زایمانی هستند
هشدار درباره اخراج اجباری افغانستانیها؛ «گروه بینالمللی بحران» خواستار مداخله اروپا شد