خبرگزاری راسک: در بحبوحۀ منازعه تازه میان اسرائیل و ایران، حمایت آشکار و بیقید و شرط کشورهای غربی از عملیات نظامی اسرائیل، برای بسیاری از کشورهای جنوب جهانی نشانهای از دوگانگی، ریاکاری و فروپاشی نظم جهانی لیبرال شمرده میشود. در حالیکه سران کشورهای گروه هفت (G7) نشست سالانۀ خود را در فضای پرتنش خاورمیانه به پایان رساندند، پرسش اصلی برای تحلیلگران این است که چنین جانبداری صریح از اسرائیل، چگونه در میان کشورهای نوظهور آسیا، افریقا و امریکای لاتین درک میشود و چه پیامی برای آنان دارد. چین و روسیه نیز با زیرکی خاص، در تلاشاند تا از تضادها و معیارهای دوگانه غرب، به سود منافع ژئوپولیتیکی خود استفاده کنند.
رهبران غربی اگر واقعاً خواهان دفاع از نظم جهانی بر مبنای حقوق بینالمللاند، باید در برابر هرگونه اقدام نظامی، شفافیت و مدرک طلب کنند. ادعای اسرائیل مبنی بر آغاز برنامه تسلیحات اتمی توسط ایران، مورد تردید جدی کارشناسان قرار گرفته است. حتی اگر ایران بتواند مواد شکافتپذیر برای چند بمب را تولید کند، بنا به تحلیل متخصصین نقلشده در فایننشل تایمز، ساخت یک بمب تحویلی ماهها وقت خواهد گرفت. از اینرو، چگونه ممکن است اسرائیلی که خود دارای زرادخانۀ هستهای گسترده است، از کشوری که هنوز حتی یک بمب اتمی ندارد، برای بقاء خود احساس خطر کند؟ این پرسش نزد افکار عمومی جهانی بیپاسخ مانده و اعتبار ادعاهای اسرائیل را نزد بسیاری زیر سوال برده است.
در جنگ عراق، آمریکا و بریتانیا دستکم کوشیدند از شورای امنیت سازمان ملل مجوز بگیرند گرچه اطلاعات ارائهشده بعداً ساختگی از کار درآمد. در جریان بحران موشکی کوبا نیز، حکومت کندی نخست شواهد معتبر ماهوارهای را به جهان عرضه کرد. در حالی که دونالد ترامپ و حکومت اسرائیل تمایلی به همکاری با نهادهای بینالمللی ندارند، کشورهای اروپایی که همواره مدعی پایبندی به قوانین جهانیاند، باید با صدای بلند از نتانیاهو تقاضا کنند که مدارک معتبر ارائه کند. در غیر آن، ادعای آنان مبنی بر دفاع از نظم بینالمللی به شعاری توخالی تقلیل خواهد یافت. طبق اعلام آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، تا روز دوشنبه هیچ یک از تأسیسات کلیدی هستهای ایران آسیب جدی ندیدهاند و حملات اسرائیل صرفاً برخی ساختمانهای سطحی را در نطنز تخریب کرده است. با این حال، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، گفته است که حملات موجب قطع برق و احتمالاً آسیب یا نابودی بیش از ۱۵۰۰۰ سانتریفیوژ فعال شده است.
در همین حال، گمانهزنیها در مورد استفاده احتمالی ترامپ از بمبهای سنگرشکن برای هدف قرار دادن سایت فردو نیز نگرانیها را افزایش داده است. تحلیلگران میگویند حتی در صورت نابودی تمام تأسیسات، دانش فنی را نمیتوان از ذهن ملت ایران پاک کرد. شاید حملات اسرائیل در عمل انگیزۀ ایران برای دستیابی به سلاح را بیشتر کرده باشد. رافائل گروسی با هشدار نسبت به پیامدهای خطرناک حمله نظامی به تأسیسات هستهای، گفت: چنین اقداماتی امنیت مردم ایران، منطقه و حتی فراتر از آن را با تهدید مواجه میکند. حقوقدانان بینالمللی نیز این حملات را غیرموجه دانستهاند. مارکو میلانویچ، استاد حقوق بینالملل در بریتانیا، تأکید میکند که مگر اسرائیل مدارک غیرقابل انکار ارائه کند، ادعای توجیه حمله پیشدستانه منطقی نیست.
در آغاز، دولت ترامپ از هرگونه دخالت مستقیم در حملات اعلام برائت کرد و وزیر خارجهاش مارکو روبیو گفت: «ما دخیل نیستیم، اولویت ما محافظت از نیروهای امریکایی است». اما طبق گزارش NBC، پس از رایزنی با نتانیاهو، ترامپ تصمیم گرفت در کنار اسرائیل بایستد. کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی این حملات را محکوم کردهاند و از واشنگتن خواستهاند از تشدید تنشها جلوگیری کند. به باور ناظران، موضع ترامپ بیشتر از ترس دستیابی ایران به سلاح در دورۀ زمامداری خودش برانگیخته شده است منطقی مشابه بوش در جنگ عراق. برخی کشورهای اروپایی که در سال ۲۰۰۳ با حمله آمریکا به عراق مخالفت کرده بودند، امروز بدون قید و شرط از حق اسرائیل در «دفاع مشروع» حمایت میکنند. این در حالی است که دادگاه کیفری بینالمللی (ICC) بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاعش را به ارتکاب جنایت در غزه متهم کرده است. نشریه فرانسوی Le Monde این برخورد اروپا را «تناقضآمیز» خوانده است. سایت تحلیلی Responsible Statecraft نیز نوشته است: «در ریاکاریشان درباره اسرائیل، نخبگان اروپا یک بار دیگر جنازۀ نظم جهانی مبتنی بر قواعد را به نمایش گذاشتند.»
در بیانیه نهایی گروه G-7 که به تاریخ ۱۶ جون نشر شد، هیچ اشارهای به خویشتنداری هر دو طرف نشد. برعکس، اسرائیل به عنوان قربانی معرفی و ایران به بیثباتسازی متهم گردید. اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، نیز پهپادهای ایرانی را تهدید مشترک علیه اوکراین و اسرائیل معرفی کرد نوعی همگرایی سیاسی که در جنوب جهانی به دیده شک نگریسته میشود. در مقابل، چین حملات اسرائیل را محکوم کرده و برای میانجیگری ابراز آمادگی نموده است. روسیه نیز با لحنی نرم اما محاسبهشده در نقش میانجی ظاهر شده است. کشورهای متعددی از جنوب جهانی از عربستان و امارات گرفته تا هند و کنیا خواستار آتشبس فوری و راهحل سیاسی تحت نظارت سازمان ملل شدهاند. در زمانی که کشورهای جنوب در حال نزدیکشدن به بلوک بریکس هستند، چنین جانبداری غربی نهتنها اعتماد آنها را متزلزل میسازد، بلکه به این باور دامن میزند که خود غرب و نه ایران یا روسیه عامل اصلی فروپاشی نظم جهانی است.
دربارۀ نویسندگان:
داکتر متیو بروز مشاور ارشد در مرکز مطالعات استیمسون (Stimson Center) و دارای پیشینه کاری در وزارت خارجه و سازمان استخبارات مرکزی امریکا (CIA) است.
داکتر یوزف برامل دبیرکل بخش آلمانی کمیسیون سهجانبه و مدیر بخش اروپایی آن است؛ نهادی که گفتوگو میان ایالات متحده، اروپا و آسیا را تسهیل میکند.
این دو پژوهشگر مشترکاً کتاب تازهای با عنوان «دنیای آینده: بازگشت ترامپ و پایان نظم کهنه» منتشر کردهاند.