خبرگزاری راسک: به گزارش روزنامه آسیاتایمز، حمله دقیق اما محدود ایران به پایگاه نظامی «العدید» در قطر، که بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در منطقه بهشمار میرود، پرسشهای جدی و فوری را در مورد قدرت بازدارندگی واشنگتن در برابر تهران برانگیخته است. در تاریخ ۲۳ جون، ایران در چارچوب عملیاتی با نام «بشارتالفتح» چندین راکت بهسوی این پایگاه شلیک کرد. این حمله، پاسخی مستقیم به بمباران سه سایت هستهای ایران از سوی آمریکا به فرمان دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، تلقی میشود. با وجود آنکه اکثریت راکتها توسط سامانههای دفاع هوایی آمریکا و قطر رهگیری شدند، یک فروند راکت در نزدیکی تأسیسات فرود آمد. هرچند این حمله هیچ تلفاتی بههمراه نداشت، اما از نظر ژئوپولیتیکی یک نقطه عطف بزرگ به شمار میرود: برای نخستینبار، ایران یکی از پایگاههای ایالات متحده در خاک یک کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) را مستقیماً هدف قرار داد.
ایران با این حمله، آشکارا معادله امنیتی منطقه را تغییر داد. مقامات ایرانی پیشتر هشدار داده بودند که در صورت هدف قرار گرفتن خاک ایران از سوی آمریکا، دامنه پاسخهای تهران فراتر از مرزهای سرزمینی خواهد رفت. حمله به «العدید» مصداق عینی همین هشدار بود. در پی این رویداد، قطر حریم هوایی خود را بهطور موقت بست. بهدنبال آن، بحرین، کویت، امارات متحده عربی و عراق نیز همین اقدام را انجام دادند، که سبب شد یکی از پررفتوآمدترین مسیرهای هوایی جهان بهحالت تعلیق درآید. پروازهای تجاری یا لغو شدند یا مسیرشان تغییر یافت. میدان هوایی بینالمللی دبی نیز برای ساعاتی تعطیل شد. این اختلال گسترده، شکنندگی ساختارهای اقتصادی و حملونقلی منطقه در برابر تنشهای نظامی را بهوضوح نشان داد. هرچند پس از چند ساعت، فعالیتهای هوایی به حالت عادی بازگشت، اما فضای منطقهای همچنان در شوک فرو رفته بود. کشورهایی چون امارات و بحرین، با وجود اختلافات سیاسی پیشین با قطر، بلافاصله با دوحه ابراز همبستگی کردند. بحرین این حمله را «نقض صریح حاکمیت ملی» خواند و امارات خواستار «کاهش فوری تنشها» شد. چنین واکنشهایی نشان از اتحاد اضطراری میان دولتهای خلیج دارد، اتحادی که بر اساس نگرانی از آسیبپذیری مشترک شکل گرفته است.
برای واشنگتن، این حمله پرسشهای عمیقی درباره اعتبار بازدارندگی نظامیاش در منطقه مطرح کرده است. ایالات متحده همواره حضور نظامی خود در خلیج فارس را عاملی برای حمایت از متحدان و کنترل ایران توجیه کرده، اما ایران اکنون نشان داده است که در برابر تهدیدات، ملاحظهای برای پایگاههای ثابت آمریکا در منطقه قائل نیست. دونالد ترامپ در اظهاراتی پس از این حمله مدعی شد که عملیات هواییاش «زیرساختهای کلیدی هستهای ایران» را منهدم کرده و هشدار داد که هرگونه اقدام تلافیجویانه ایران، با پاسخ «ویرانگر» مواجه خواهد شد. با این حال، پاسخ ایران نهتنها انجام شد بلکه ماهیت نمادین و حسابشده داشت: تعداد راکتها برابر با بمبهای آمریکا بود، بدون تلفات انسانی و بدون هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی. ترامپ در اظهارنظری تلاش کرد حمله ایران را بیاهمیت جلوه دهد و آن را «پاسخی بسیار ضعیف» توصیف کرد. اما این رویکرد ممکن است موجب دلسردی متحدان آمریکا شود، بهویژه در قطر که یکی از راکتها بهدرون قلمرو آن نفوذ کرد و رهگیری نشد. این رفتار میتواند این تصور را در میان کشورهای میزبان ایجاد کند که جان و منافع آنان در قیاس با نظامیان آمریکایی از اهمیت کمتری برخوردار است.
قطر در واکنش اعلام کرد که «حق پاسخ را برای خود محفوظ میدارد» و برخی منابع گزارش میدهند که در درون دولت دوحه، بحثهای جدی درباره بازنگری در سیاست میزبانی نیروهای خارجی آغاز شده است. این نگرانی بهویژه در شرایطی تشدید میشود که حضور نیروهای آمریکایی بهجای تأمین امنیت، کشور میزبان را به هدف بالقوه تبدیل میکند. یکی دیگر از پیامدهای ژرف این حمله، فروپاشی توهم بیطرفی کشورهای میزبان نیروهای آمریکایی بود. قطر تاکنون تلاش کرده بود میان همکاری نظامی با آمریکا و تعامل سازنده با ایران که با آن میدان گازی مشترک دارد توازن برقرار کند. اما در فضایی که راکتها بهصورت مستقیم بر سر قلمرو ملی فرود میآیند، ادامه چنین سیاستی دشوارتر از گذشته است. پس از وقوع حمله، فضا برای دیپلماسی فعالتر شد. امارات و بحرین با وجود مواضع متفاوت در قبال ایران، بلافاصله با قطر ابراز همبستگی کردند. این نشانهای از درک مشترک آنان از خطر بالقوه بود: اگر ایران میتواند «العدید» را هدف قرار دهد، بیتردید پایگاههای مشابه در خاک بحرین یا امارات نیز در تیررس هستند. همین عامل ممکن است باعث احیای انسجام فراموششده شورای همکاری خلیج فارس شود. چند ساعت بعد، دونالد ترامپ از «آتشبس جامع» میان ایران و اسرائیل خبر داد. گفته میشود که عمان و قطر نقش کلیدی در مذاکرات پشتپرده میان دو طرف ایفا کردند. اما با وجود تلاشها برای کنترل بحران، آسیب سیاسی و روانی واردشده، تا مدتها باقی خواهد ماند. ایران اکنون الگویی را تثبیت کرده است: هرگونه حمله نظامی مستقیم به خاکش، صرفنظر از اینکه از سوی چه کشوری و با چه هدفی صورت گیرد، با پاسخ نظامی متقارن همراه خواهد بود – حتی اگر محل پاسخ در کشوری ثالث باشد. حمله به «العدید» اثباتی بر این راهبرد نوین است که دیگر مکان امنی در معادلات تقابل ایران و آمریکا وجود ندارد. در این میان، استراتژیستهای آمریکایی با چالشهای دشواری مواجهاند. پایگاههایی مانند «العدید» در برابر راکتهای دقیق بسیار آسیبپذیرند. پیشنهادهایی مانند پراکندگی نیروها، ایجاد پایگاههای متحرک و یا تقویت سامانههای دفاعی منطقهای در حال بررسیاند. اما این راهکارها مستلزم رضایت سیاسی کشورهای میزبان نیز هستند، رضایتی که پس از این حمله دیگر نباید بدیهی تلقی شود.
رهبران خلیج فارس اکنون باید بسنجند که آیا میزبانی از ارتش آمریکا امنیت آنان را تقویت میکند یا آنان را به میدان نبرد احتمالی بدل میسازد. معادله بهطور بنیادین تغییر کرده است. آمریکا باید علاوه بر پاتریوت و سامانههای دفاعی، یک راهبرد دیپلماتیک جامع ارائه دهد تا جلوی تکرار چنین تنشهایی را بگیرد. همانگونه که روزنامه آسیاتایمز در پایان تحلیل خود یادآور شده، تنشهای جون ۲۰۲۵ ممکن است بهعنوان یک لحظه تعیینکننده در تاریخ منطقه به ثبت برسند. درسی که قطر از این بحران گرفت روشن است: حتی اگر در جنگ دخالت نداشته باشی، ممکن است میدان جنگ بر فراز آسمانت گشوده شود. این حمله فیزیکی نبود که اثرگذار بود، بلکه پیام راهبردی آن بود که لرزه بر اندام سیاستگذاران انداخت. اکنون دیگر میزبانی از نیروهای آمریکایی نه تنها افتخار یا امتیازی سیاسی نیست، بلکه ممکن است بهایی باشد که با ناامنی پرداخته میشود.
قتل یک عالم دینی وابسته به جریان سلفیت در بدخشان؛ جسد مولوی خیرالله از رودخانه پیدا شد
انفجار سرگلوله راکت در ننگرهار؛ دو کودک جان باختند
ملک ستیز: طالبان همچون بیماری مزمن جامعه افغانستان را میفرساید
چگونه آتشبس میان ایران و اسرائیل شکل گرفت؟
استفاده شخصی از اموال دولتی؛ طالبان با رنجرهای دولتی به استقبال خانواده میروند
رافائل گروسی: سرنوشت ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ایران نامشخص است
جبهه آزادی: نشست دوحه بدون حضور مخالفان طالبان ناعادلانه است
درخواست زنان افغانستانی از امارات: صدای ما را در گفتوگو با طالبان بازتاب دهید