نویسنده: کیخسرو باختریان
اهداف فرهنگی و مذهبی جمهوری اسلامی ایران و امارت طالبان در درازمدت دچار تقابل خواهند شد. زیرا اهداف درازمدت دو طرف از نظر فرهنگی، مذهبی و سیاسی تفاوت دارد. در برنامههای مقطعی و کوتاهمدت ممکن بتوانند با هم کار کنند. چنانکه در مخالفت با آمریکا کنار آمدند. این همکاری، مقطعی، کاربردی و کوتاهمدت بود. اما در اهداف درازمدت، اهداف دو طرف ناهمخوان است.
۱- سیاستگذاری کلی فرهنگی، زبانی و مذهبی درازمدت:
از نظر سیاستگذاری کلی فرهنگی، زبانی و مذهبی درازمدت، اهداف هر دو طرف ناهمخوان است. طالبان در صورتیکه قدرت بگیرند، سیاستگذاری کلی فرهنگی، زبانی و مذهبی آنها دقیقا مسیری را دنبال میکند که در مخالف با سیاستگذاری منطقهای جمهوری اسلامی ایران است.
۲- طالبان یک جریان توسعهطلب قومی، مذهبی و زبانی است:
طالبان در مذهب، تندرو استند. در قومیت دارای عصبیت قومی و قبیلهای پشتونوالی (پشتونگرا) استند. از نظر زبانی در پی گسترش و رواج زبان پشتو و حذف زبان فارسی و سایر زبانهای کشور استند. در نخستین پیشنویس قانون اساسی خود زبان پشتو را زبان ملی و رسمی اعلام کردند. درحالیکه زبان پارسی در افغانستان زبان اکثریت مردم افغانستان است.
بنابراین، در صورتیکه طالبان قوت بگیرند و به توسعهطلبی مذهبی، زبانی و قومی بپردازند، این توسعهطلبی موجب میشود جایگاه زبانی، فرهنگی و… منطقهای زبان فارسی در افغانستان دچار چالش شود. این چالش در واقع چالش به زبان و فرهنگ ایران در منطقه نیز است.
در کوتاهمدت از نظر امنیتی بحث زبانی و فرهنگی ممکن چندان اهمیتی نداشته باشد، اما در درازمدت، حذف جنبههای زبانی و فرهنگی یک کشور در منطقه، غیر قابل جبران است. زیرا مانور هویت فرهنگی و زبانی آن کشور در منطقه از بین میرود. مانور و عرصهی زبانی و فرهنگی در درازمدت پیامد امنیتی و عناصری برای فعالیت امنیتی نیز است.
طالبان در پی حذف زبان فارسی و هویتزدایی فرهنگ مشترک مردم افغانستان و ایران (زبان فارسی، ادبیات فارسی، مذهب شیعه و سایر مناسبات فرهنگی مشترک) در افغانستان استند. طالبان فارسیستیز و ایرانستیز استند و در راستای فارسیستیزی و ایرانستیزی با هر گروهی میتوانند همآهنگ شوند.
۳- طالبان نمیتوانند در درازمدت همپیمان سیاسی و امنیتی حکومت ایران بمانند:
طالبان یک جریان ایدیولوژیک مذهبی و قومی استند. بنابراین، ایدیولوژی مذهبی و قومی این جریان در درازمدت در تقابل سیاستگذاری فرهنگی، مذهبی و… ایران قرار میگیرد. در صورتیکه طالبان بخواهند با حکومت ایران در درازمدت همپیمان سیاسی و… باشند، ایدیولوژی مذهبی و قومی طالبان زیرسوال میرود. ایدیولوژی طالبان با گروههای تندروی مانند داعش، القاعده، حزب تحریر و… همخوانی دارد.
طالبان سرانجام با گروههای تندروی مذهبی مخالف ایران همسو میشوند. فعلا طالبان بنابه ناگزیریهاییکه دارند با حکومت ایران ارتباط مقطعی، مصلحتی و عملگرایانه برقرار میکنند و در پی فرصت استند. همینکه فرصت و قدرت پیدا کنند، عملا موضع مخالف در برابر حکومت ایران خواهند گرفت.
من مطمین استم، طالبان اگر فرصت و قدرت داشته باشند، روابط با آمریکا را نسبت به حکومت ایران ترجیح میدهند و منفعت و سیاست آمریکا را در منطقه بر منفعت و سیاست ایران ترجیح خواهند داد. زیرا طالبان از نظر مذهبی و قومی شیعهستیز و ایرانستیز استند.
۴- جریانهای همکار طالبان مخالف سیاست حکومت ایران استند:
جریانهای مانند القاعده، حزب اسلامی حکمتیار، جمعیت اصلاح، حزب تحریر و… در بین طالبان استند و حامیان طالبان استند که همه خود را دشمن شیعه و دشمن ایران تعریف میکنند و در پی تاسیس خلافت اسلامی سنی مذهب تندرو استند و رهبر خود را بر این اساس امیرالمومنین میگویند و یکی از سخنگویان طالبان در مصاحبهای گفت امیرالمومنین ما امیرالمومنین کل مسلمانان جهان است و ما در فرصت امارت خود را در کشورهای اسلامی توسعه میبخشیم.
قدرتگیری این جریانها در حکومت طالبان برای حکومت ایران خطرناک است. این جریانها و طالبان اگر قدرت بگیرند و طالبان به یک حکومت مقتدر تندروی قومی و مذهبی تبدیل شوند؛ برای حکومت ایران میتواند خطر آفرین باشد. زیرا حکومت مقتدر قومی و مذهبی تندروی طالبان به یک حکومت تهدیدگر منطقهای تبدیل میشود.
چاره چیست؟
چگونه میتوان از حکومت مقتدر قومی و مذهبی طالبانی جلوگیری کرد؟ در صورتی میتوان مانع حکومت مقتدر طالبانی شد که از واقعیت قومی، زبانی و مذهبی اقوام افغانستان استفاده و حمایت کرد. در صورتیکه از تاجیکها، اوزبیکها و هزارهها حمایت شود، جلوی یک حکومت قومی و مذهبی مقتدرِ طالبانی گرفته میشود. اما حمایت از اقوام افغانستان میتواند راهکارهای متفاوتی داشته باشد که من به این راهکارها اشاره میکنم:
تشکیل دولت فراگیر به اساس واقعیتهای قومی و زبانی
در صورتیکه یک دولت فراگیر بر اساس واقعیتهای قومی در افغانستان شکل بگیرد، این دولت فراگیر به اساس واقعیت اقوام، میتواند موجب شود که طالبان نتوانند بر اساس ایدیولوژی قومی و مذهبی تندروانه، حکومت مقتدر قومی طالبانی را شکل بدهند.
اما طالبان نمیخواهند حکومت فراگیری را به اساس واقعیتهای قومی تشکیل بدهند. زیرا طالبان با استفاده از شعار تندروانهی مذهبی میخواهند یک حکومت قومی تشکیل بدهند و با شعار تندروانهی مذهبی در منطقه دنبال توسعهطلبی باشند.
طالبان میخواهند در افغانستان حکومت قومی با شعار مذهبی بسازند. طالبان برای این کار منابع انسانی دارند. زیرا پشتون پاکستان بیشتر از پشتون افغانستان است. چهل میلیون پشتون در پاکستان است. معمولا از پشتون پاکستان در افغانستان جابجا میکنند. وزارتی بهنام اقوام و قبایل است. کار این وزارت این است که پشتون پاکستان را در افغانستان جابجا کند. قصد طالبان از این کار این استکه سرانجام یک حکومت قومی اما با شعار مذهبی تندروانه در منطقه تشکیل بدهند.
یکی از راههای جلوگیری چنین حکومتی این است که در افغانستان بنابه فشارهای منطقهای و جهانی دولت فراگیر به اساس واقعیتهای قومی و زبانی اقوام افغانستان تشکیل شود.
ایجاد حکومت فدرال
اگر بخواهیم برای همیشه جلوی شکلگیری یک حکومت مقتدر قومی طالبانی را گرفته باشیم، ایجاد حکومت فدرال در افغانستان است. تاجیکها، هزارهها و اوزبیکها حکومت فدرال میخواهند. اما پشتونها مخالف فدرالیشدن کشور استند. زیرا میدانند که حکومت فدرال جلوی بلندپروازی قومی آنها را میگیرد.
در صورتیکه کشور فدرال شود، طالبان پشتون در افغانستان اقلیت میشوند. زیرا اکثر ایالتهای فدرال متعلق به تاجیکها، هزارهها و اوزبیکها میشوند. یعنی اگر کشور به چهار ایالت تقسیم شود. در سه ایالت آن اکثریت را تاجیکها، اوزبیکها و هزارهها تشکیل میدهند.
تبارز اختلاف
تنشیکه برای آب بین طالبان و حکومت ایران بلند شده است، ریشه در فعالیتهای امنیتی و استخباراتی طالبان در افغانستان دارد. این فعالیتهای امنیتی و استخباراتی در واقع تهدیدی به منافع منطقهای ایران استکه در درازمدت میتواند بر امنیت داخلی ایران نیز تاثیر بد بگذارد.
طالبان فراتر از تصور حکومت ایران با حکومت آمریکا نزدیک شدهاند و مهمتر از همه، اطلاعاتی از همکاری طالبان با اسراییل نیز درز کرده است. بهادر امینیان قبلا در بولتن خبرگزاری فارس از رابطهی طالبان با موساد خبر داده بود که دیپلماتهای هندی در کابل زمینهی ملاقات مقامات ارشد طالبان با موساد را فراهم کرده است. به تازگی اطلاعی درز کرده که عوامل موساد در جمعی از تیم دکتوران ترکمنستانی وارد افغانستان شدهاند. این اطلاع درحالی درز میکند که اسراییل چندی پیش سفارتش را در ترکمنستان باز کرد.
حکومت ایران از بازشدن سفارت اسراییل در کشورهای منطقه ناراحت و نگران است. اما طالبان یک گروه استخباراتی و نیابتی با اهداف قومی استند، با هر گروه و حکومتی که بتوانند اهداف قومی گروه طالبان را تحقق ببخشند، همکاری میکنند.