نویسنده: حمید اسلمی
چندی پیش و بعد از تنشهای به وجودآمده میان گروه طالبان و نیروهای مرزبانی ایران در استان نیمروز، نیروهای طالبان با قطار کردن خودروهای زرهی خود دست به انجام یک مانور و قدرتنمایی در مقابل ایران زدند. اگرچند منابع رسمی طالبان بهکلی منکر این موضوع شده و تلاش کردند تا موضوع را عادی جلوه دهند، اما همزمان و در بحبوحه تنش با همسایه غربی، این موضوع از چشم کسانی که مترصد اوضاع بودند، دور نماند. فیلمهایی از نقل و انتقالات تجهیزان نظامی طالبان در شبکههای اجتماعی بهطور گستردهای پخش شد.
چند روز پیش بازهم طالبان دست به انجام مانور در یکی از مناطق افغانستان زدند. مکان و زمان انجام این مانور مشخص نیست ولی ازآنجاکه فیلمهای آن در این اواخر پخششده است، بعید نیست که این مانور در همین چند روز برگزارشده باشد. طالبان در این مانور سعی کرده است که قدرت خود به شکل بیشتری نشان بدهد. در این مانور شاهد زرهی سنگین و به کاربردن ادواتی چون تانکهای تی ۵۴، نفربر بیامپی و چرخبال و در آخر پرواز هواپیمای جنگی سبک A29 سوپر توکانو هستیم که تمامی این سلاحها را دولت قبلی به طالبان تقدیم کرده است.
پرسشی که با دیدن این قدرتنمایی طالبان به ذهن میرسد این است که مخاطب طالبان کیستند و دقیقاً طالبان برای چه کسانی دست به چنین نمایشهایی میزنند؟ سوال دیگر اینکه طالبان چقدر قدرت نظامی دارند و آیا میتوان روی قدرت نظامی این گروه حساب کرد؟
در نخستین نگاه، به نظر میرسد که هیاهوی این گروه و برگزاری این مانورها باید مصرف داخلی داشته باشد. طالبان در صدد قدرتنمایی به مردم افغانستان و منحرف کردن اذهان عمومی بهسوی مسائل دیگرند. استفاده محدود از ادوات نظامی و مشخص نکردن مکان و زمان مانور اخیر این گمانه را تقویت میکند. از سوی دیگر، هم طالبان و هم آگاهان نظامی بهخوبی از توانایی و کیفیت سلاحهای بهجا مانده به این گروه اطلاع دارند و به همین خاطر نمایش این تسلیحات برای کشورهای قدرتمند همسایه افغانستان بههیچعنوان قابلتوجه نیستند.
آنچه در این فیلمها میتوان دید، تعداد محدود نفربر زرهی M-1117 آمریکایی، هاموی، چند عراده توپ d-30 روسی و تعدادی هم توپ ضد هوایی ZU با کالیبر ۲۲ میلیمتر است. بهجز آن چند عراده نفربر زرهی که تا حدودی روزآمد بوده و برای پیادهنظام ارزشمند واقع خواهند شد، بقیه موارد در جنگهای امروز عملاً از رده خارج و تأثیر به سزایی در میدانهای نبرد امروزی ندارند. مسئله دیگر اینکه در نبود نیروی هوایی و دفاع هوایی مؤثر، همین ادوات محدود نظامی هم هیچ شانسی در یک جنگ تمام عیار واقعی ندارند. بردن این ادوات در میدان جنگ، بدون داشتن دفاع هوایی، جز اینکه آنها را طعمه آسانی برای دستههای ضد زره دشمن و نیروهای هوایی طرف مقابل کند، بعید است که سود دیگری داشته باشد. تا جایی که در تصاویر دیده میشود، سلاح اصلی آتش ضد هوایی طالبان فقط توپ از رده خارج ۲۲ میلیمتری زییو است که برد مؤثر آن چهار کیلومتر علیه هواپیما و چرخبال است. با توجه به اینکه اکنون بمبها از فاصله بیش از ۶۰ کیلومتر بهسوی مواضع دشمن رها میشوند، این اسلحه عملاً کاری نمیتواند در دفاع از نیروهای زمینی انجام دهد.
توپهای D-30 به عنوان آتشبار سنگین گروه طالبان، بازمانده از دوران جنگ جهانی دوم اند. علاوه بر برد کم این هویتزر، نبود سامانههای هدفگذاری پیشرفته و کنترل آتش، انتظار نمیرود که آنها در میدان نبرد تأثیر شگرفی داشته باشند.
طالبان در مانور اصلی خود از تانکهای تی۵۴ هم استفاده کردهاند. این تانکها سالها است که در ارتشهای جهان کنار گذاشتهشده و بههیچعنوان برای نبردهای امروزی قابلاستفاده نیستند. از سوی دیگر مشخص نیست که طالبان چند عراده از این تانکها را در اختیار داشته و به چه میزان توانایی پشتیبانی فنی از این دستگاهها را دارند. همین موضوع در مورد چرخبالهای طالبان هم صدق میکند. مشخص نیست که چند فروند چرخبال اکنون در افغانستان فعال بوده و برای طالبان قادر به ارائه خدمات هستند. از سوی دیگر نبود خلبانهای ماهر و کارآزموده چالش دیگری است که بعد از سقوط حکومت قبلی و فرار نیروهای آموزشدیده با آن مواجهاند. هواپیمای سبک سوپرتوکانو عملاً در مقابل جنگندههای یک نیروی نظامی منسجم بیدفاعاند. ازآنجاکه این هواپیماها نه رادار داشته و نه قادر به حمل موشک هوا به هوا هستند طعمههای خوبی برای شکارشدن از سوی هواگردهای رهگیر دشمن محسوب میشوند.
به اضافه ضعف فرماندهی و نداشتن نیروهای زبده برای یک نبرد معمول بین دو ارتش، طالبان توانایی پشتیبانی یا لجستیک ضعیف و ناتوانی دارد. از وابستگی افغانستان به کشورهای همسایه در بخش حمل و نقل مواد سوختی اگر بگذریم، دلیل دیگر این امر میتواند خرابیهایی است که خود افراد این گروه بر جادههای افغانستان تحمیل کرده و عملاً دست آنها در این مورد بسته است.
باری، مشخص است که انجام این مانورها فقط برای ارعاب شهروندان افغانستان و چنگ و دندان نشان دادن به مردمی است که در به دستآوردن مواد خوراکی برای خویش به تقلا افتادهاند. اما فراتر از مردم افغانستان، انجام این مانورها بهجای اینکه قدرت طالبان را نشان دهد، ضعف آشکار این گروه و دستخالی و بضاعت کم و نزدیک به صفر آنها را در امور نظامی بهخوبی نشان میدهد. گویا نیروهای طالبان گمان میکنند که تمامی اردوهای جهان شبیه ارتش فاسد و از درون گندیدهی اشرف غنی است که توانایی دفاع از خود مقابل یک گروه بیابانگرد را ندارد. قدرتنمایی با جنگهای منسوخ و از رده خارج در کنار نبود قدرت هوایی بیشتر شبیه یک نمایش خیمهشببازی است تا ابزاری برای انداختن رعب در دل دیگران.
تنها موضوعی که طالبان را در موضع بالاتر قرار میدهد، نبود زیرساخت کشوری و نبود نگرانی از سوی طالبان بابت ویرانی آن در صورت شعلهورشدن آتش جنگ است. قبل از هر جنگی خود طالبان عملا کشور را به ویرانی کشیده اند و از این رو هیچ چیزی برای باختن ندارند.