نویسنده: یعقوب یسنا
نگارش را میتوان این گونه تعریف کرد: «نگارش عبارت از تبدیل فکر، ایده و سخن به نوشتار است. با تبدیل فکر، ایده و سخن به نوشتار، به فکر و ایده تجسم میبخشیم. بنابراین فکر، ایده و سخن ماندگار میشوند.»
نگارش و نوشتار انواع متفاوت دارد. انواع نگارش بیشتر از نظر موضوعی، زبانی و بیانی، دستهبندی میشوند. همه در هنگام مطالعه پیشفرضهای برای دستهبندی متنهای موردِ مطالعه داریم که این دستهبندی بر اساس تفاوت موضوعی، زبانی یا بیانی متن صورت میگیرد.
اگر متنی را میخوانیم که رویدادهای شخصی زندگی یک فرد توسط خودش نوشته شده، به آن خاطره نام میگذاریم؛ اگر متنی را میخوانیم که رویدادهای سیاسی و اجتماعی، تغییر و تحول حکومتها و زندگی پادشاهان در آن ثبت است به آن تاریخ میگوییم؛ اگر متنی را میخوانیم که با بیان ادبی نوشته شده و نقل و روایت است به آن داستان نام میدهیم؛ اگر متنی را میخوانیم که در آن استدلال فلسفی و منطقی صورت گرفته به آن فلسفه میگوییم؛ و اگر متنی را میخوانیم که مساله و موضوعی را مستند و بر اساس روشهای علمی بررسی کرده به آن مقالهی علمی و پژوهشی نام میگذاریم.
بنابراین تغییر موضوع سبب تغییر شیوهی نگارش میشود. نمیتوان یک مقالهی دانشگاهی حقوقی را با شیوهی نگارش خاطرهنویسی یا ادبی نوشت. زیرا مقالهی حقوقی مقالهی علمی است، شیوهی نگارش و زبان ویژه بهخود دارد. همینطور نمیتوان تاریخ را مانند داستان نوشت و داستان را مانند مقالهی پژوهشی نوشت و در داستان استدلال کرد. طوریکه اشاره شد، تغییر و تفاوت موضوع موجب تغییر و تفاوت شیوهی نگارش در یک موضوع میشود. انواع نگارش در واقعیت بر اساس موضوع و تفاوت شیوهی نگارش هر موضوع به وجود میآیند و هر موضوعی، شیوه و زبان نگارش ویژه بهخود میخواهد.
برای شناخت چگونگی دستهبندی انواع نگارش، چند نوع نگارش معرفی میشود. اما برای شناخت بهتر و دقیقتر انواع نگارش، دانشجویان باید در خواندن داستان، یادداشتهای روزنامهنگارانه، کتابهای تاریخ، مقالههای دانشگاهی و… عملا به تفاوت شیوه و روش نگارش و انواع نگارش توجه کنند.
نگارش عمومی
هر گزارش نوشتاری و کتبیای نگارش است. خاطره، نامه، سفرنامه و زندگینامه را من در گزارش عمومی دستهبندی کردهام. زیرا مانند گزارش مطبوعاتی و گزارش ادبی اختصاصی و ویژه نیستند، بلکه به زندگی همه ارتباط دارند.
خاطره
زندگی پُر از حوادث و رویدادهای شاد و ناشاد است. این رویدادهای شاد و ناشاد اند که پیمانهی زندگی و حیات ما را پُر میکنند. رویدادهای خوش یا ناخوش فقط بر زندگی ما تاثیر نمیگذارند؛ در شکلگیری شخصیت ما اینکه چگونه فردی استیم نقش دارند.
تعدادی رویدادهای خاص زندگی خود را ثبت میکنند. ثبت این رویدادها به عنوان خاطرات از آنها بجا میمانند. خاطرات عامترین و صمیمانهترین نوع نوشته و نگارش است. میتوان گفت در نوشتن خاطرات قید و محدودیتی نیست. اگر قید و محدودیتی است، همان صمیمانه نوشتن خاطرات استکه خاطرات را از جنبهی رسمینگاری و متکلفنگاری بیرون میکند.
هر اتفاقی را نمیتوان در خاطره گنجاند، باید اتفاقها و رویدادهایی را در خاطره گنجاند که در زندگی به نوعی اهمیت داشته و برای ما رویدادی مهم باشد. بنابر این اشاره میتوان خاطره را چنین تعریف کرد: «خاطره رویدادهای شاد، ناشاد، تاثیرگذار و تعجببرانگیز زندگی ما استکه بیشتر ناخواسته و به صورت ناگهانی اتفاق میافتد و بر ما تاثیر میگذارد یا مایهی تعجب ما میشود».
میتوان گفت خاطره رویدادهای تاثیرگذار و تعجببرانگیز در زندگی هر فردی است. با خواندن خاطرات یک فرد متوجه میشویم که شخصیت او، چگونه شکل گرفته و چه رویدادهایی بر او تاثیرگذاشته و سبب تحول شخصیتیش شدهاند.
خاطره برای اینکه ثبت رویدادهای تاثیرگذار و تعجببرانگیز زندگی است، اهمیت دارد. اما خاطرهنویسی برای نویسندگی و عادت به نوشتن نیز دارای اهمیت است. با خاطرهنویسی به نوشتن عادت میکنید و میتوانید یادنامهای از زندگی خویش بهجا بگذارید. این یادنامه نشاندهندهی تجربههای موفقیت و ناموفقیت زندگی یک فرد است. بنابراین خواندن آن برای افراد، میتواند مفید باشد.
خاطرات میتواند در یک پاراگراف (بندنوشت) یا چند پاراگراف ارایه شوند. خاطرهنویس میتواند مجموع خاطرات خویش را بررسی کرده با زبان و بیانی مرتب، تنظیم کند و در یک کتاب ارایه کند. خاطرهنویسان بزرگ این کار را انجام دادهاند: از دانشکدههای من اثر ماکسیم کورگی، خاطرات خانهی اموات از داستایوسکی، رنگها برای که به صدا درمیآیند از همینگوی و… میتوان نام گرفت.
نامه
نامه به دو بخش تقسیم میشود: نامهی اداری و رسمی و نامهی خصوصی و دوستانه. نامهی رسمی و اداری دارای فرم و شکل خاصی است و شروع و ختم مشخصی دارد. اما نامهی خصوصی و دوستانه فرم و الگو معینی ندارد و بیشتر ابتکاری و موافق با ذوق و طبع نویسنده و چگونگی مناسبات او با مخاطب است.
نامهی رسمی
چنانکه اشاره شد مکتوبهای رسمی دارای فرم و شکلی خاص و دارای عنوان استند. هر نامه، موضوع خاصی دارد و به مرجع خاصی تقدیم میشود.
بعضی از ادارات برای درخواست و عرایض مشتریان، ورقهای رسمی با شکل و فرمی خاص چاپ میکنند که مشتری و متقاضی در همان ورق رسمی، درخواستش را مینویسد. اما بعضی از ادارات ورقهای رسمی برای عرایض ندارند. در هر دو صورت، متقاضی برای نوشتن مکتوب و نامه، رسمیات و تشریفات را باید در نظر بگیرد و از القاب رسمیایکه در اداره رواج دارد، استفاده کند.
در گذشتهها افراد ویژه بنام میرزاقلم برای عریضهنویسی وجود داشتند که خیلی با نثر و دبیری خاص مکتوب و عریضه مینوشتند. اما میرزاقلمی در روزگار معاصر چندان مناسب نیست. زیرا در یک وزارت و اداره، روزانه چندهزار مکتوب رد وبدل میشوند.
بنابراین هرگونه میرزاقلمی، درازنویسی و حاشیهپردازی برای مرجعیکه مکتوبها را میبیند، وقتگیر و سوءتفاهمبرانگیز میتواند باشد. هرچه عریضه کوتاه و در جملهها و عبارات صریح نوشته شده باشد بهتر است. برای اینکه خواننده میتواند در یک نگاه، عریضه را بخواند و منظور را دریابد. درست استکه نامههای رسمی (عریضه و مکتوب حکومتی) تشریفات و شیوهی بیان و زبان ویژه بهخود دارند، اما مناسب این استکه شیوهی نگارش و زبان نامههای رسمی باید بنابر تحول فرهنگی و زبانی تغییر کنند.
متاسفانه در افغانستان زبان و نگارش مکتوبهای اداری و عریضهنویسی و نامهنگاری از چند قرن به این سو تغییر و تحول نکرده است، فهم و درک زبان مکتوبهای اداری و عریضهنویسی برای شهروندان امروز خیلی سخت است، زیرا زبان و شیوهی نگارش مکتوبهای اداری و عریضهنویسی، زبان کهنه، منسوخ و از رواج افتاده است. بنابراین نیاز این استکه زبان مکتوبهای اداری و عریضهنویسی نو و معاصر شود.
نامهی خصوصی و دوستانه
نامهی خصوصی و دوستانه فرم و الگوی معین و از قبل مشخص ندارد، بیشتر جنبهی ابتکاری دارد که به ذوق نویسنده و مناسبات نامهنویس با مخاطب ارتباط میگیرد.
اگر مخاطب از نویسنده بزرگ باشد یا یکی از اعضای خانواده مانند پدر، مادر، برادر یا خواهر بزرگ نامهنویس باشد، برخورد نامهنویس تفاوت میکند. نامه را باید توام با احترام بنویسد. اگر نامهنویس نامه را به کسی مینویسد که مخاطبش یکی از اعضای کوچک خانواده است، برخورد نامهنویس تفاوت میکند. نامه را باید توام با شفقت و مهربانی بنویسد.
بنابراین در هر نامهای اینکه موضوع نامه چیست، مخاطب نامه کیست و… برخورد نامهنویس، چگونگی استفاده از زبان و ارایهی بیان تفاوت میکند. به این معنا که هر سخن جای و هر نکته مکانی دارد. یعنی باید بنابه مقتضای حال مخاطب نامه بنویسیم.
درکل زبان و ارایهی بیان نامههای خصوصی صمیمی و شخصی استند. زیرا تبادل نامه معمولا بین دو دوست صورت میگیرد. طبیعی استکه برخورد دوستانه، صمیمانه و خودمانی است. در نامهنویسی این برخورد صمیمانه و صادقانه بایستی حفظ شود.
همیشه نامههای دوستانه، خصوصی است و خصوصی رد وبدل میشوند. با اینهم بهتر است رازداری در نامهها حفظ شود. زیرا ممکن استکه نامهها به دست کسی بیفتد. مهمتر از همه در جهانیکه ما زندگی میکنیم، از چهارسو زیر نظر فضای سایبری، انترنتی، مجازی و کمرههای مخفی قرار داریم. نامهها و پیامهاییکه در فیسبوک، ایمیل و… رد و بدل میکنیم، همه قابل کنترول و نظارت استند. مناسب این استکه در فرستادن نامهها دقت داشته باشیم.
نامهنویسی میتواند به نویسندگی و عادت در نوشتن به ما کمک کند. بهتر است به دوستان خویش نامه بنویسم و تبادل نامه کنیم. زیرا منظوری را که با دقت در نامه میتوانیم بیان کنیم، شاید در زبان بیان نتوانیم وَ مهمتر اینکه گاهی نامه میتواند بر مخاطب تاثیرگذاری بیشتر از سخن داشته باشد.
سفرنامه
سفرنامهنویسی گونهای از نگارش استکه از دیرگاه در فرهنگ بشری رواج داشته است. در دورهی اسلامی سفرنامههای معروف داریم، مانند سفرنامهی ابن حوقل (سدهی چهارم ه. ق)، سفرنامهی ناصر خسرو (سدهی پنجم ه. ق) و… .
سفرنامه گزارش مستقیم و عینی سفرنامهنویس است. یعنی سفرنامهنویس آنچه را میبیند و دربارهش میداند همان را روایت میکند. بنابراین گزارش سفرنامهنویس گزارش دست اول از اوضاع و احوال جاری و زندهی فرهنگها و رسم و رواجهای مردم است. درحالیکه تاریخنویس اوضاع و احوال گذشتگان را از روی اسناد و مدارک ارایه میکند.
سفرنامهنویسی به این دلیل ارزش دارد که فرهنگها، رسم و رواجها، وضعیت شهرها و شیوهی زندگی مردم در گذشت زمان تغییر میکند، اما در سفرنامهها اوضاع و احوال زندگی مردم همان روزگار حفظ میشود.
در سفرنامه وصف راهها، روستاها، شهرها، مسجدها، مکتب و دانشگاهها، جایها و آثار تاریخی، آبادی و ویرانی شهرها، فروشگاهها و بازارها، شیوهی پوشاک و خوراک، خانه و مسکن، فرهنگ، زبان و آداب، ویژگیهای نژادی و قومی، کشاوری و صنعت و معادن، خصوصیات اقلیمی و ذکر انواع جانوران و گیاهان با جزییات عینی وصف و بیان میشود.
سفرنامهنویسی برای پرورشِ ذوقِ نویسندگی ما کمک میکند. چه بهتر، هرکجاییکه سفر میکنید تفاوت زندگیِ فرهنگی مردم و ویژگیهای زندگی همان شهر یا روستا را بنویسید. این کار برای شما سودمند است، زیرا مشق و تمرینی برای پرورشِ استعدادِ نوشتن در شما میشود. در ضمن، میتواند سندی از احوال یک شهر یا روستا باشد.
زندگینامه
زندگینامه شامل اطلاعاتی میشود که به زندگی گذشته، کنونی، شخصی، شغلی، علمی و… فرد ارتباط میگیرد. در عرصههای متفاوتی کاربرد دارد و استفادههای متفاوتی میتواند از آن صورت بگیرد. بستگی به چگونگی نوشتن زندگینامه و هدف از نوشتن زندگینامه دارد. اگر هدف از نوشتن زندگینامه برای گرفتن شغل باشد، از آن استفادهی اداری میشود؛ اگر هدف از نوشتن زندگینامه برای بیان رویدادهای تاریخی باشد، از آن استفادهی تاریخی میشود؛ و اگر هدف از نوشتن زندگینامه احساس و عواطف و مسایل شخصی باشد، از آن استفادهی ادبی میشود.
خلص سوانح (سی فی)
خلص سوانح معمولا برای درخواست شغل، تهیه و فرستاده میشود. خلص سوانح باید دقیق و مستند ارایه شود. از هر گونه دروغ و تبلیغ در تهیهی خلص سوانح باید پرهیز کرد. خلص سوانح دارای ساختار مشخصی است. بهتر است یک تا دو صفحه باشد. با زبان و زاویهی دید سوم شخص و با لحن رسمی و محترمانه ارایه شود.
خلص سوانح شامل این اطلاعات میشود: اطلاعات شخصی (نام، نشانی، شمارهی تلفن، ایمیل و تاریخ تولد)، تحصیل و تواناییهای علمی (نخستین تا آخرین مدرک تحصیلی طبق زمانبندی و اشتراک در دورهها و سیمنارهای علمی و کاربردیکه در کنار تحصیل اکادمیک صورت گرفته است)، مهارتها و یاد داشتن زبانها، پیشینهی شغلی و تجارب کاری (ذکر تلفن و نشانی محل شغل و تاریخ هر دورهی شغلی. بهتر است اطلاعات شغلی از آخرین شغل آغاز شود)، دستاورد علمی (مقالههای علمی و کتابها) و معرف و منابع (نشانی کسانیکه اطلاعات خلص سوانح شما را در صورت نیاز تایید کنند).
زندگینامهی علمی
زندگینامهی علمی نیز مانند خلص سوانح است اما اطلاعات جزیی از پیشینهی علمی، دستآوردها و پژوهشهای علمی فرد ارایه میشود که این اطلاعات شامل موقفهای اکادمیک، تدریس، اشتراک در همایشهای علمی، مقالههای علمی و کتابها میشود.
زندگینامه (بیوگرافی)
زندگینامه گزارشی استکه یک نویسنده از زندگی دیگران ارایه میکند. زندگینامه میتواند فشرده و رسمی مانند خلص سوانح یا گسترده مانند روایت تاریخی، خاطره و روایت داستانی باشد. چگونگی و هدفِ نوشتنِ زندگینامه، چگونگی استفاده از زندگینامه را مشخص کند. اگر زندگینامه مانند خلص سوانح نوشته شود، منظور معرفی فرد است. اگر به صورت خاطره، روایت تاریخی و داستانی نوشته شود، منظور استفادهی ادبی از زندگینامه است.
خودزندگینامهنوشت (اتوبیوگرافی)
خودزندگینامهنوشت زندگینامهای استکه خود فرد در بارهی زندگی خود مینویسد. خودزندگینامهنوشت نیز میتواند به شکل خاطره، روایت تاریخی و روایت داستانی ارایه شود.