نویسنده: حمید اسلمی
«هر کس که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید. چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.»
این سخنی است منسوب به ابوالحسن خرقانی، یکی از عارفان نامدار خطهی خراسان که به قول استاد حسین باستانی پاریزی، آن عارف بزرگ دستور داده بود تا بر سر در خانقاهش بنویسند.
عرفان خراسانی بیش از همهچیز با مدارا و همدیگرپذیری آن مشهور است. میراثی که میتوانست کلید حل بخش اعظم مشکلات ما در عصر حاضر باشد. به نظر میرسد که پشتکردن به این میراث گرانبها و رویآوردن به قشریگری و برداشت بسیار سطحی از دین اسلام، عرصه را برای سوءاستفاده از شعایر دینی برای پیشبردن مقاصد سیاسی از سوی گروههای تندرو بازکرده است. نمونهی بسیار واضح این رویکرد را میتوان در رفتار طالبان و داعش مشاهده کرد. گروههای تکفیری که حاصل زحمات آمریکا و کشورهای عربی برای بهزانو درآوردن رقیبشان شوروی در افغانستان بودند، بهسرعت عرصه را بر خوانشهای ملایمتر از اسلام را تنگ کرده و توانستهاند که با ایجاد چرخهای از خشونت و خونریزی بسیار، بر اوضاع مسلط شوند. حاصل این تسلط، وضعیتی است که هرروز شاهد آن هستیم. قرائت بسیار سطحی از دین اسلام باعث شده است که طالبان قوانین تنگنظرانهی خود را بر مردم تحمیل کرده و منکر کرامت انسانی در اجتماع گردند.
حذف زنان از جامعه و سرکوب شدید کسانی که برداشتی بهغیراز برداشت سطحی آنها از اسلام دارد، قطعاً در کسانی که درک اندکی از اندیشههای بزرگمردانی چون حیدری وجودی دارند، جایگاهی ندارد. تعصب در هر امری طبق آموزههای عرفان خراسانی، نشانهی «خامی» انسانها است. ازنظر این دسته از بزرگان دینی، انسان تا وقتیکه مثل جنین نارس و نادان است، «خونخوار» است وقتی به پختگی رسید، دست از این کار برمیدارد.
یکی از آخرین پرچمداران عرفان اسلامی خراسانی، مرحوم استاد حیدری وجودی بود که افکار و اندیشههایش میتواند برای برونرفت وضعیت ترسناک کنونی بسیار راهگشا و مفید واقع شود.
استاد حیدری وجودی متولد ۱۳۱۸ خورشیدی در استان پنجشیر-درگذشتهی ۲۱ جوزا یا خرداد ۱۳۹۹ در کابل از سخنوران و شاعرانی بود او را میتوان از واپسین سلسلهداران عرفان خراسانی در کشور نامید. اگر عرفان را به دودسته عرفان عربی با درخشش عارفی چون محیالدین ابن عربی و عرفان خراسانی با بزرگانی چون ابوسعید ابوالخیر، ابوالحسن خرقانی، عطار، مولانا و دیگر عارفان بزرگ خطهی خراسان تقسیم کنیم، مرحوم استاد حیدری وجودی در سلسلهی حلقه تصوف و عرفان اسلامی خراسان جا میگیرد. برخی او را آخرین فرد این سلسله میخوانند که با توجه به وضعیت اسفبار کشور از هر لحاظ و خصوصاً توجه به میراث غنی عرفانی گذشته و مخالفت و دشمنی گروهههای تکفیری با عرفان اسلامی، چنین سخنی گزاف و بهدوراز حقیقت نیست.
استاد حیدری وجودی از شاگردان نامدارانی چون صوفی عشقری و مولانا خال محمد خسته بود. در دهههای اول نیمقرن کنونی خورشیدی، افرادی چون صوفی عشقری، خال محمد خسته، صلاحالدین سلجوقی، فکری سلجوقی، عبدالحق بیتاب، شایق جمال و دیگر اعضای انجمن شعرا در کابل فعالیت داشتند. حیدری وجودی در این انجمن بهعنوان کاتب یا صاحب دیوان مشغول بوده و آن داوران را برای خودش بسیار پربار و ارجمند میدانستند. از جمله این جمع، حیدری وجودی از صوفی عشقری، خال محمد خسته، شایق جمال و عبدالحق بیتاب بااحترام یادکرده و ارادت خود را به آنها ابراز کرده است.
بعد از اینکه این جمع پراکنده میشود، حیدری وجودی در کتابخانهی ملی مشغول به کار میشود. مرحوم حیدری وجودی بهاضافه نوشتن اشعار بسیار و تصحیح دیوانهای شعراء، تا آخر عمر خود به کار در کتابخانهی ملی ادامه داده و همزمان پذیرای خیل بسیاری از عاشقان و سوختگان عرفان خراسانی هم بود. تواضع و فروتنی در کنار دانش او در زمینهی عرفان اسلامی و خصوصاً بیدلشناسی و مولاناشناسی زبانزد خاص و عام بود. او سالهای زیادی از عمرش را به شرح و ترویج افکار این دو شاعر و اندیشمند فرهیخته جهان اسلام در میان جوانان افغانستان گذرانید.
سال ۱۳۹۹ برای افغانستان تلخیها و شوربختیهای بسیاری داشت، هرروز خبر کشتار، جنگ و انفجار و از دستدادن عزیزان در حملات تروریستی زندگی را به کام همه تلخ کرده بود. اما درگذشت شاعر و عارف نامدار معاصر افغانستان استاد غلامحیدر حیدری وجودی از خبرهایی بود که برج خرداد/جوزای این سال را برای فرهنگیان و ادب دوستان افغانستان تلختر کرد.
خوانش دوبارهی آثار مرحوم حیدری وجودی و غور در آموزههای ایشان میتواند تأثیر بسیاری بر رویکرد جوانان نسبت به جامعه و عبور از بحرانهای به وجودآمدهی کنونی داشته باشد.
روحش شاد و یادش گرامی باد