نویسنده: کیخسرو باختریان
استان بدخشان در روزهای پسین دچار ناآرامی و قتلهای زنجیرهای مقامات محلی طالبان تاجیک بود. این قتلهای زنجیرهای به صورت هدفمندانه صورت گرفت و سران طالب تاجیک بدخشانی نشانه گرفته شدند. از قتل یکی برای قتل دیگرانشان دام ساخته شد. سرپرست استان بدخشان که تاجیک بود کشته شد، از محفل فاتحهخوانی او مانند دام برای قتل و شکار سران تاجیک طالب بدخشان استفاده شد و چند تن دیگر در محفل فاتحهخوانی او کشته شدند.
پس از این کشتارها بهصورت سازماندهیشده وضعیت در بدخشان متشنج شد تا سربازان طالب پشتون در بدخشان جابهجا شوند. شماری از نیروهای خاص طالبان پشتون در بدخشان جابهجا شدند و آزار و اذیتی از طرف این نیروها بر مردم محل صورت گرفت و نسبتا با طالبان تاجیک محلی در بدخشان نیز درگیر شدند.
اما هدف از همهی این قتلهای زنجیرهای و ناآرامیها این بود که قدرت سیاسی و نظامی از کنترول طالبان تاجیک بدخشانی در استان بدخشان خارج شود و بهانهای شود برای جابهجایی نیروهای پشتون و سپس ادارهی سیاسی استان بدخشان به یک پشتون سپرده شود؛ زیرا از وقتیکه طالبان به قدرت رسیدهاند تا هنوز قدرت سیاسی در استان بدخشان در اختیار طالبان تاجیک است و معمولا یک طالب تاجیک استاندار و والی بدخشان بوده و طالبان پشتون فرصت نیافته بودند که طالبان تاجیک را از ادارهی محلی و سیاسی بدخشان کنار بزنند.
بنابراین در پی این بودند که این فرصت را ایجاد کنند. با قتل زنجیرهای سران طالب تاجیک در بدخشان، وضعیت را ناآرام کردند و برای انتقال سیاسی قدرت از طالب تاجیک به طالب پشتون در بدخشان زمینهسازی کردند و امیرالمومنین طالبان در فرمانی تازه یک پشتون را استاندار بدخشان مقرر کرده است.
گرفتن قدرت سیاسی از طالبان بدخشی در حقیقت آغاز یک پروژه استکه بتوانند فرصتهای بیشتر برای جابهجایی طالبان و قبیلههای پشتون پاکستان در بدخشان ایجاد کنند و بافت قومی را در بدخشان تغییر دهند و در درههای بدخشان با جابهجایی گروههای تروریستی پشتون پاکستانی برای خود سنگرهای قومی در بدخشان بسازند که با استفاده از آن سنگرهای قومی به آزار و اذیت مردم تاجیک بدخشان و کوچ اجباری آنها بپردازند.