نویسنده: یعقوب یسنا
اشاره
شناخت ماهیت علم و روش علمی پژوهش در ارایهی تحقیق و پژوهش ضروری و مهم است. در صورتیکه ماهیت علم و روش علمی تحقیق شناختهشده نباشد، امکان ندارد از تحقیق و پژوهش علمی در قالب مقاله یا کتاب سخن گفت. متاسفانه در افغانستان در بارهی علم و تحقیق این بحث را نمیتوان مطرح کرد که از تحقیق چه نتایج و یافتههای به دست آوردهایم؛ زیرا هنوز ما در شناخت ماهیت علم و روشهای تحقیق مساله داریم. بنابراین نخست باید ماهیت علم و روش تحقیق را بشناسیم که استقلال دید علمی و روش تحقیق جایگاه خود را در نهادهای علمی و دانشگاهی پیدا کند تا بتوانیم با استفاده از دید علمی و روش تحقیق به تحقیق و پژوهش بپردازیم. این مقاله به ضرورت شناخت ماهیت علم و روش علمی تحقیق در افغانستان پرداخته است.
روش ارایهی استدلال مقاله بنابه بررسی واقعیتهایی صورت گرفته استکه نویسنده بهعنوان یک مشاهدهگر در این سالها ماهیت علم و روش تحقیق را در دانشگاههای افغانستان زیر نظر داشته است. استدلال مقاله بنابه این مشاهدات دستهبندی و ارایه شده است. مقاله در دیدگاه کلی، درک ماهیت علم و روش علمی تحقیق را آنچنانکه در جهان شناخته شده است در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی افغانستان شناختهنشده میداند. از این نظر روش نوعیت این تحقیق، بنیادی-نظری است. زیرا در پی ارایهی حقایق تازه در بارهی عدم شناخت ماهیت علم، استقلال دید علمی و روش تحقیق در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی افغانستان است.
یافتههای مقاله این استکه ماهیت علم و روش تحقیق در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی افغانستان شناخته نشده است. دانشگاهها و نهادهای پژوهشی ما دارای دیدگاه علمی طبق نظریهها و روشهای علمی معاصر در جهان نشدهاند. بنابراین دیدگاه استقلال علمی هنوز در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی ما مطرح نیست. درصورتیکه بخواهیم ماهیت علم و روش تحقیق را به درستی بشناسیم، دارای دیدگاه علمی شویم و به استقلال علمی دست یابیم؛ باید چگونگی درک دیدگاه علمی را از دورهی آموزش در نصاب وزارت معارف آغاز کرد، بعد به دانشگاهها و نهادهای پژوهشی تعمیم بخشید. زیرا هنوز مشکل و مسالهی ما با علم عدم درک ماهیت علم است.
مقدمه
هنگامیکه نگارش و روش تحقیق را در دانشگاه البیرونی و دانشگاه خورشید تدریس میکردم، متوجه شدم که درک ما از نگارش بهویژه از نگارش علمی، از تحقیق و روش تحقیق چندان بهروز و مدرن نیست؛ تفکیک درستی از نگارش و نگارش علمی نداریم؛ چگونگی استفاده از زبان را در مقالهی علمی و تحقیق نمیدانیم؛ در شیوهی ماخذدهی و منبعنویسی مشکل داریم؛ به روشهای تحقیق در علوم آشنایی نداریم؛ و… .
واقعیت این بود که در جریان تدریس به این کاستیها در خود متوجه شدم، بعد این کاستیها را از خود به جامعهی دانشگاهی تعمیم دادم. دلیل تعمیمدادن این بود که من از جملهی این افراد بودم؛ بهنوعی همه کم وبیش در چنین وضعیتی قرار داشتیم. بنابه این درک، بهصورت جدی به منابعیکه در بارهی نگارش، تحقیق و روش تحقیق وجود داشت و در دسترس بود سر زدم، تا اندازهای این منابع را مطالعه کردم.
پس از مطالعهی کتابهای نگارش و روش تحقیق به بررسی وضعیت نگارش علمی و روش تحقیق در مجلههای گویا علمی دانشگاهها و موسسههای (پژوهشی؟) مانند اکادمی علوم و درکل به فرایندیکه در کشور به آن تحقیق گفته میشود، پرداختم. بنابه گذرانگاهیکه داشتم پی بردم چنانکه هر امری در کشور دستخوش فساد است؛ تحقیق نیز دچار فساد است. از تحقیق، ماهیت تحقیق، نقش و اهمیت تحقیق خیلی دور ایم. اصولا تحقیق و رویکرد تحقیقی در دانشگاهها و در موسسههای تحقیقی کشور مغفول واقع شده است.
بنابراین بررسی دو یادداشت انتقادی در بارهی آفت و فساد در تحقیق در دانشگاهها و موسسههای تحقیقی افغانستان نوشتم که در روزنامهی هشت صبح نشر شد. اکادمی علوم پس از نشر این دو یادداشت واکنش نشان نداد، وزارت تحصیلات عالی به یادداشتهای من پاسخ نوشت، در روزنامهی هشت صبح نشر شد. وزارت تحصیلات فساد در تحقیق را تایید کرده بود، گفته بود وضعیت تحقیق را در دانشگاههای کشور بررسی میکند.
بنابه درگیریایکه به مساله و چگونگی عدم درک ماهیت علم و روش تحقیق در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی افغانستان داشتم؛ این مقاله ارایه شده است. امید دارم این مقاله موجب شود که بحثهای کارشناسانهتری توسط کارشناسان در قبال چگونگی و چرایی عدم درک ماهیت علم، روش تحقیق و استقلال علم در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی افغانستان مطرح شود.
ضرورت شناخت ماهیت علم در تحقیق
مساله و مشکل اساسی ما در تحقیق این استکه چندان درکی درست و علمی از ماهیت و چیستی علم نداریم؛ زیرا هنوز بین بیطرفی نگاهِ علمی و سلیقه و عاطفههای مذهبی و قومی تفکیک قایل نیستیم. به رویدادها و موضوعها نگاهِ بیرونی که نگاهِ علمی است، نداریم. کوشش و تلاش ما این استکه در بیان موضوعها و رویدادها روش علمی را نه بلکه سلیقه و عاطفهی خود را اعمال کنیم.
این رویکرد و طرز دید به علم و تحقیق مانع تحقق روش علمی و تحقیقی در شناخت موضوعها و رویدادها میشود. بنابراین آنچه را که بنام تحقیق و علم ارایه میکنیم در واقع خلاف ماهیت و چیستی علم، تحقیق و روش علمی تحقیق است. بحث علم، محدود و مشخص است: بررسی روشمند موضوعمحور دادهها، ارایهی ارقام و آمار، تجربهپذیری و آزمایش بهاساس آزمون و خطا (ابطالپذیری).
هر آنچهکه روشمند و موضوعمحور نیست، ارایهی ارقام و آمار ندارد، تجربهپذیر و قابل آزمون نیست، درستی و نادرستی و معناداری آن نمیتواند مشخص شود. بنابراین از عرصهی تجربی علم، روش تحقیق و معناداری تحقیق بیرون است. تجربهپذیری و معناداری در علم و تحقیق نیازمند روش است؛ فرق نمیکند به روش کمی، کیفی یا تلفیقی ارایه شده باشد. در هر صورت روش علمی در تحقیق باید مشخص باشد تا با استفاده از آن روش بتوان نتیجه و معناداری تحقیق را سنجید و درک کرد.
ضرورت شناخت روش علمی در تحقیق
موقعِ مطالعه دربارهی چیستی علم و تحقیق متوجه شدم ماهیت علم و تحقیق وابسته به روش یا چند روش مشخص و محدود استکه با استفاده از این روشها میتوان از موضوع و رویدادها شناخت علمی، تحقیقی و معنادار ارایه کرد؛ درصورتیکه روشهای علمی در تحقیق رعایت نشوند، ممکن نیستکه از موضوع و رویدادی بتوان شناخت علمی، تحقیقی و معنادار ارایه کرد.
منظور از روش یا روشهای مشخص در تحقیق این استکه در علوم ساینسی و اجتماعی، روشهای نسبتا متفاوتی پژوهشی برای تحقیق استفاده میشود. امروز علوم بنابه تفاوت روشهای تحقیقی و علمی دستهبندی و از هم تفکیک میشوند. پژوهش و بررسی کیمیا روشی نسبتا ویژه بهخود و ریاضی ویژه بهخود را دارد. همینطور در علوم اجتماعی، پژوهش و بررسی جامعهشناسی روشی نسبتا ویژه بهخود، تاریخ و ادبیات روشی نسبتا ویژه بهخود را دارد.
در روشهای علمی تحقیق نمیتوان ادعا کرد که روشی جدید علمی را ابداع و ارایه کردهام. ابداع و ارایهی روشی جدید علمی در تحقیق بهسادگی صورت نمیگیرد. از زمان ارسطو (ارگنون و پویتکه) تا زمان توماس کوهن (ساختار انقلابهای علمی) چند روش مشخص و محدود علمی ابداع، طراحی و ارایه شده است. بنابراین باید این روشهای علمی تحقیق را شناخت و بهاساس این روشها به پژوهش در علوم پرداخت.
طوریکه اشاره شد در افغانستان شناخت ماهیت تحقیق و روش تحقیق مساله است؛ یعنی اینکه تحقیق و روش تحقیق به صورت دقیق و علمی شناختهشده نیست. در چنین وضعیتی نمیتوان از تحقیق سخن گفت؛ بهتر این است از چرایی ناشناخته ماندن و رفع ناشناختگی تحقیق و روش تحقیق در دانشگاهها و نهادهایی بنام تحقیقی سخن گفته شود.
چرایی ناشناخته ماندن ماهیت علم و فساد تحقیق در افغانستان
در این چند سال در کنار دانشگاههای دولتی، دانشگاههای خصوصی نیز آغاز به فعالیت کردهاند. نهادهاییکه فقط کار آنها پژوهش و تحقیق است نیز داریم. اکادمی علوم از جملهی این نهادها است. دانشگاه کابل بهعنوان یک نهاد علمی، پژوهشی و تحصیلی سال ۱۳۱۱ خورشیدی و اکادمی علوم افغانستان بهعنوان یک نهاد پژوهشی سال ۱۳۴۹ خورشیدی تاسیس شده است. اگر جایگاهِ پژوهشی این دو نهاد را در دو دههی پسین بررسی کنیم، متاسفانه به این نتیجه میرسیم که در این دو نهاد شناخت تحقیق، روش تحقیق و ماهیت علم مساله است و این دو نهاد استقلال علمی ندارند. درصورتیکه یک نهاد استقلال علمی نداشته باشد، کار علمی و پژوهشی انجام ندهد، طبعا نمیتواند اعتبار علمی پیدا کند.
حمایت از پایاننامهنویسی در دورهی لیسانس در دانشگاهها بیشتر برای فساد صورت میگیرد. زیرا پایاننامه نوشتن یک دانشجوی لیسانس از نظر علمی اشتباه است. اگر هدف از پایاننامه نوشتن ارایهی دریافت علمی و توسعهی دریافت علمی باشد؛ دانشجوی لیسانس دانش لازم علمی و پژوهشی ندارد که با چنین هدف پایاننامه بنویسد. چرا وقت دانشجو و استادان برای پایاننامه نوشتن دورهی لیسانس هدر و ضایع شود؟ حتا در تربیههای معلم دو ساله نیز پایاننامه نوشتن در پایان تحصیل الزامی است. دانشجویان برای پایاننامهنوشتن به استادان پول میدهند، استادان مطالبی را کاپی و پیست میکنند یا اینکه مطالب تکراری در کمپیوتر استادان هستکه با تغییر عنوان بنام پایاننامهی دانشجو پذیرش میشود. اگر چنین معاملهای صورت نگیرد، دانشجو به کتابخانهها و… میرود، پایاننامه میخرد. استاد رهنما با خردهگیریهاییکه به تحقیق و روش تحقیق ربط ندارد، دانشجو را سرگردان میکند تا زمینهی فساد، شیرینی و سوء استفاده فراهم شود. یک دانشجوی دختر در دانشگاه کابل برای پایانهنویسی مورد آزار و… استاد رهنمای خود قرار گرفت، خودکشی کرد.
بدتر از همه اینکه در سطح کشور زیر نام تحقیق انواع فساد بنابه مصلحتها و سهمیهبندیهای قومی و سرقتهای علمی جریان دارد. استادان دانشگاهها و پژوهشگران اکادمی علوم بنابه لایحه و قانون رتبههای علمی باید برای گرفتن هر رتبهی علمی تحقیقی انجام بدهند. در افغانستان اکادمیسین، پروفیسور و… بسیار داریم اما معلوم نیستکه این «دانشمندان؟» چه تحقیق و کار علمیای ارایه کردهاند. اگر دقیق بررسی کنیم اکادمیسین و پروفیسور شدن نیز در این کشور به سهمیهبندی قومی ارتباط دارد.
تا جاییکه در جریان پروژههایی بنام تحقیق در دانشگاهها و اکادمی علوم استم، استادان و محققان کتابهای پژوهشگران خارجی را به تعبیر عام «زنده کاپی کرده بنام خود ارایه میکنند» یا کمی عنوانهای داخل کتاب را تغییر میدهند و مطالب را پس و پیش، پیست و کاپی میکنند، رتبهی علمی میگیرند و اکادمیسین و پروفیسور میشوند. اگر این همه پوهاند، پروفیسور و اکادمیسین تحقیق کردهاند، تحقیق شان کجا است؟ چرا از نتایج تحقیقات شان استفاده نمیشود؟ چرا آثار شان چاپ نمیشود که مورد استفادهی جامعهی علمی در منطقه و جهان قرار بگیرد؟ جالب از همه این استکه این روزها در افغانستان بازار ترجمه برای گرفتن رتبهی علمی گرم است. استادان و پژوهشگران ما آثار استادان و پژوهشگران ایرانی را از فارسی به دری ترجمه میکنند.
من شاهد ارایهی (تحقیق؟) و تز ماستریای بودهام که (محقق؟) و «ماستر!» ما در کمتر از یک هفته تحقیق و تزش را نوشته است. تحقیق یک پروسهی زمانبندیشده و مرحله به مرحله است. محقق در مرحلهی نخست، مسالهی تحقیق را مشخص میکند، هیات علمی میبیند که محقق آنچه را بهعنوان مساله ارایه کرده، مساله است یا نیست. در صورتیکه هیات علمی مساله بودن تحقیق را تایید کرد، محقق به تحقیق آغاز میکند.
متاسفانه در کشور هر امری بنابه انواع مصلحتها و سلیقهها (که این مصلحتها و سلیقهها اساس فساد استند) مورد قبول و تایید قرار میگیرد. فساد در تحقیق نیز بنابه مصلحتها و سلیقهها صورت میگیرد. از افتضاح «تحقیق؟» اکادمی علوم همه خبر داریم. «اطلس اتنوگرافی اقوام غیر پشتون افغانستان» توسط پژوهشگران اکادمی علوم تحقیق و تدوین شد. این تحقیق یک لک دالر هزینه داشت. این هزینه را چند نفر بهاساس سهمیهبندی فیصدی قومی خود تقسیم کردند. بعد از تقسیم هزینه یک توهیننامه بنام اطلس اتنوگرافی اقوام غیر پشتون افغانستان ارایه دادند که مهمترین یافتهی تحقیقی محققان در آن تحقیق این بود: بند بینی مردم هزاره آنقدر خم و پخش استکه توسط یک چشم، چشم دیگر قابل دید است. این کتاب نه مبنای نظری و علمی و نه مبنای روش پژوهشی داشت. «محقق!» اکادمی علوم طبق سلیقه و… خود قوم هزاره را دشنام داده بود.
شیوه و قالبهای ارایهی تحقیق
معمولا در جهان امروز تحقیق و پژوهش به دو شیوه و قالب ارایه میشود که مقالهی علمی و کتاب است. مقالهی علمی در تحقیق مهمتر از کتاب است. زیرا اکثر تحقیقها و پژوهشها در نهادهای دانشگاهی و پژوهشی به مقاله ارایه میشوند. بنابراین نخست مهم این استکه روش و نگارش مقالهی علمی را در تحقیق بشناسیم. اگر روش و نگارش در مقالهی علمی شناخته شود؛ بحث روش و نگارش علمی در کتابهای تحقیقی نیز رفع میشود. بنابه اهمیت علمی مقاله در تحقیق من به معرفی مقاله و به بررسی وضعیت مقالهنویسی پژوهشی در افغانستان میپردازم.
«مقاله نوشتهی نسبتا کوتاهی است که دربارهی موضوعی خاص نوشته شود و اندیشهای را ترویج کند یا به مسالهای پاسخ بدهد.» طوریکه اشاره شد نوشتن مقاله در مناسبات علمی، فرهنگی و رسانهای جهان معاصر بسیار اهمیت دارد. مهمترین قالب برای ارایهی ایدهها و یافتههای علمی است. پژوهشگران هر رشتهی علمی تازهترین دیدگاهها و یافتههای علمی خود را نخست به صورت مقاله در مجلههای علمی ارایه میکنند.
میزان علمی مقالات نشرشده در مجلات علمی معتبر هر کشور یکی از مهمترین شاخصهای ارزیابی میزان تولید علمی آن کشور و تعیین جایگاه علمی آن در جهان به شمار میرود. همچنین مقاله یکی از شاخصهای مهم ارزیابی فعالیتهای علمی دانشگاهیان و استادان است، در ارتقای مرتبهی علمی اعضای هیات علمی و همچنین در شناسایی دانشجویانیکه دارای استعدادهای درخشان استند، نقش موثری دارد.
ضرورت و اهمیت مقاله در تحقیق
دانشجویان در جریان تحصیل نیز نیاز به مقاله نویسی دارند. زیرا استادان برای آنها پروژههای کاری میدهند که کارهای آنها را باید به صورت مقاله ارایه کنند. بنابراین یادگیری مقالهنویسی و شناخت انواع مقاله به دانشجویان کمک میکند تا پروژههای کاری خود را به صورت مقاله درآورند. در ضمن، مقالهنویسی فرصت و تمرینی برای پایاننامهنویسی و کتاب نوشتن است.
اگر مقاله را گونه یا نوعی از نوشتار درنظر بگیریم، میتوانیم بگوییم که مقاله نوع مسلط و غالب نوشتار چه در عرصهی نوشتار علمی-تحقیقاتی و چه در عرصهی نوشتار مطبوعاتی و رسانهای است. از قرن هژده به بعد مقاله، نوع غالب نوشتارهای علمی-پژوهشی و مطبوعاتی است.
در جهان معاصر بهخصوص در عرصهی علم و در عرصهی توسعه علم و ارایهی تحقیقات، مقالههای علمی آنقدر اهمیت دارد، اگر زیادهروی نکرده باشم میتوانم بگوییم که کتاب آنقدر اهیمت ندارد. در این شکی وجود ندارد که چرخاندن مطبوعات و رسانهها بدون مقاله ممکن نیست. روزنامهها، مجلهها، برنامههای تلویزیونی، مجلسهای علمی و ادبی و… همه با مقاله صورت اجرایی پیدا میکنند.
مقالهنویسی در روزگار معاصر از نیازهای علمی، اجتماعی، ادبی، هنری و حتا میتوان گفت از نیازهای تمدنی بشر است. مقاله و مقالهنویسی از نخستین و مهمترین شیوهی پژوهشهای علمی و ترویج و توسعهی علم است. کشورهاییکه از لحاظ علمی توسعه یافته است، در این کشورها تعداد مجلههای علمی و تخصصی، مجلههای فرهنگی و هفتهنامه و روزنامهها بیشتر است. در روز، هفته و ماه مقالههای بسیار نوشته و نشر میشوند که در نهایت ایده و موضوع همین مقالهها را نویسندههای مقالهها گسترش میدهند به کتاب تبدیل میکنند یا اینکه مقالههایی با موضوعهای مرتبط بههم بهصورت کتاب چاپ و نشر میشوند.
خلاصه اینکه میتوان گفت مقالهنویسی از ویژگیهای جهان معاصر و کشورها و جامعههای توسعهیافته، متمدن و پیشرفته است. مقاله از نیازهای مهم علمی، فرهنگی، اجتماعی و… مدنیت و تمدن است. از اینرو میتوان توسعه و پیشرفت یک جامعه و یک کشور را بنابه حجم و چگونگی مقالهنویسی و نشر مقاله، انواع مجله و روزنامههای همان جامعه و کشور، سنجید.
مشکل مقالهنویسی علمی و پژوهشی و روش تحقیق در افغانستان
مقاله با ساختار و محتوای کنونی از گونههای مدرن و معاصر نوشتار استکه پس از ایجاد صنعت چاپ و رواج مطبوعات به وجود آمد؛ پیش از آن نه تنها در افغانستان بلکه در جهان چنین نوشتاری با چنین محتوا و ساختار وجود نداشته است. مقالهنویسی با ساختار و محتواهای فعلی پس از قرن هژده کم کم رواج پیدا میکند و در موضوعهای متفاوت: تاریخ، اجتماع، فلسفه، ادبیات، زیباییشناسی و… نوشته میشود. اما چگونگی نگارش مقاله از قرن هژده تا قرن نوزده بیشتر جنبهی غیر رسمی و خودمانی داشته است. مقالههای علمی از قرن بیست به بعد با رویکار آمدن مجله و نشریههای تخصصی، ساختار رسمی و نسبتا مشخص پیدا کرده است.
در افغانستان نیز پس از واردشدن ماشین و صنعت چاپ (صد سال پیش) و رواج جریده و نشریه، مقالهنویسی آغاز شد. از آن روزگار تا اکنون مقالهنویسی ادامه داشته است، اما بنابه تغییرات ناگوار شرایط سیاسی که به صورت عموم زیرساختها و ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… در این کشور اساس نیافتند و به صورت جدی و اساسی آن مدرن و معاصر نشدند؛ مقالهنویسی نیز آنچنان که باید از نظر تنوع محتوایی و از نظر ساختار علمی مدرن میشد، نشده است. مقالهنویسی در افغانستان به صورت سنتی و بیشتر به شکل غیر رسمی و خودمانی باقی مانده، وارد محتواهای جدی فکری و ساختار رسمی نشده است.
از آفت و تباهی یک امر یا پدیده، هنگامی میتوان سخن گفتکه در روزگاری آن پدیده به صورت جدی و فعال وجود داشته و از رونق خوبی برخوردار بوده استکه بعدا دچار بحران شده است. آیا در افغانستان مقالهنویسی علمی بهصورت جدی رواج داشته که اکنون دچار بحران و آفت شده است؟ اگر از چشمانداز مقالهنویسی علمی به مقاله و مقالهنویسی در افغانستان نگاه کنیم؛ طوری که امور مدرن فرهنگی، سیاسی و… در افغانستان رواج تقلیدی داشته، مقاله و مقالهنویسی نیز رواج تقلیدی داشته است. درصورتی بخواهیم به اینکه چرا مقالهنویسی در افغانستان به صورت جدی و رسمی نهادینه نمیشود بپردازیم؛ میتوان این موارد را از آسیبهای علم، پژوهش و روش تحقیق و رسمیت نیافتن مقاله در کشور دانست:
۱- دانش عقلی و فلسفی مدرن آنچنانکه در اروپا و کشورهای توسعهیافته، حتا در کشورهای همسایه شکل گرفته و نهادینه شده در افغانستان به صورت روشمند نهادینه نشده است. این نهادینه نشدن دانش عقلی و فلسفی مدرن سبب میشود که ما نتوانیم وارد مفاهیم جدی و معاصر در عرصهی علوم بشری شویم و با نوشتن مقاله به این مفاهیم بپردازیم.
۲- دکارت گفته بود: «روش، راهی استکه به منظور دستیابی به حقیقت در علوم باید پیمود». در جهان معاصر هر کاری با روش اجرایی میشود، یعنی بیشناخت و یادگیری روش ممکن نیست کاری را به خوبی انجام داد یا دانشی را به صورت درست آن یاد گرفت. در گذشته به تحقیق علوم از نظر تفاوت موضوع و محتوا پرداخته میشد اما اکنون بنابه تفاوت روش به پژوهش علوم پرداخته میشود. علوم از نظر موضوع و محتوا نه بلکه از نظر روش دستهبندی میشود.
مقاله و مقالهنویسی نیز روش دارد. تفاوت انواع مقاله جدا از موضوعهای مورد بحث مقالهها بنابه تفاوت روش نوشتن آنها در نظر گرفته میشود. اگر بخواهیم یک مقالهی خبری، معرفی کتاب یا علمی-پژوهشی بنویسیم، نوشتن هر کدام روش و شکل رسمی مخصوص به خود را دارد که باید رعایت شود. با رعایت روش در نوشتن میتوان تفکیک کرد که مقاله خبری، معرفی کتاب یا علمی-پژوهشی است.
طوریکه فهم علوم و دانشهای معاصر در این کشور نهادینه نشده است، روشهای معاصر و یادگیری روشهای معاصر نیز نهادینه نشدهاند. بنابراین ما درکل روش تحقیق و روش مقالهنویسی را یاد نداریم. یادگیری این روشها در هر علمی نیاز به آموزش دارد که باید به صورت جدی روشهای تحقیق در دانشگاهها تدریس شوند.
۳- سهلانگاری، تنبلی، آسانگیری، مصلحتگرایی و برخورد سوء استفادهگرایانه از موقعیت علمی با تحقیق، روش تحقیق و مقالهنویسی از عوامل استند که در دانشگاهها و در نهادهای تحقیقاتی از جمله اکادمی علوم افغانستان صورت میگیرد.
۴- مجلهها و نشریههایی بنام مجلههای علمی و تخصصی در دانشگاهها و نهادهای تحقیقاتی فعالیت میکنند اما بنابه مصلحتهای فسادآمیز و… یا بنابه کمدانشی اعضای هیات علمی این مجلهها، معیار و روشی علمی و رسمی مقالهنویسی در این مجلهها رعایت نمیشود یا شناخته شده نیست. بنابراین میتوان گفت در افغانستان نهادهای واقعی اکادمیک، علمی و پژوهشی نداریم که مجلهها یا ژورنالهای علمی و پژوهشی واقعی داشته باشیم.
۵- درکل وضعیت دانش، روش علمی تدریس و تحقیق و مقالهنویسی در افغانستان اندوهبار است؛ زیرا هیچ مرجعی خود را نسبت به وضعیت علم و روش تدریس علم و تحقیق مسوول نمیداند، نه معاونتهای علمی دانشگاهها، نه اعضای هیات علمی مجلههای (علمی و تخصصی؟)، نه اکادمی علوم افغانستان، نه نهادهای تحقیقاتی، نه وزارت تحصیلات عالی، نه وزارت اطلاعات و فرهنگ و نه وزارت معارف. شورای وزیران و ریاست جمهوری نیز خود را مسوول نمیدانند تا مراجعی را که مدیریت دانش و تحقیق را به عهده دارند، مورد بررسی قرار دهند.
پیشنهاد
اگر بخواهیم تحقیق و روش تحقیق را از اساس جدی بگیریم باید روش تفکر، تحقیق و علم در نصاب وزارت معارف رعایت شود؛ روش تحقیق علمی در مقالههای مجلههای علمی بهصورت جدی اجرا شود؛ نهادهای آموزشی و تحقیقی ماهیت علم، تحقیق و روش تحقیق را طبق دریافتها و روشهای علمی مدرن معرفی کنند؛ وزارت تحصیلات عالی تدریس مضمونهای نگارش علمی، روش تحقیق و فلسفهی علم را در رشتههای تحصیلی الزامی کند؛ پایاننامهنویسی دورهی لیسانس مورد بررسی و تجدیدنظر قرار بگیرد؛ و در پایاننامهنویسی ماستری، دکتری و در رسالهنویسی ترفیع علمی استادان، روش تحقیق و ماهیت علمی تحقیق جدی گرفته شود. با این هماهنگی کلی شاید بتوان وضعیت آفتبار تحقیق را تغییر داد و بهتر کرد؛ در غیر این، تحقیق اهمیت علمی، روشمند و مدرن پیدا نخواهد کرد.
بنابراین نیاز استکه فهم دانش و علوم مدرن شود؛ آموزش روش تدریس و روش تحقیق جدی گرفته شود و در دورهی مکتب و تحصیلات به صورت جدی و روشمند آموزش داده شود؛ مصلحتگرایی در علم و روش تحقیق از بین برود؛ و معیارهای روش علمی در تحقیق و در مقالهنویسی در مجلهها درنظر گرفته شود.
به این نظر استم تنها وزارت تحصیلات عالی نمیتواند فرایند تحقیق را طوریکه لازم است از نظر ماهیت علمی بهروز، مدرن و روشمند بسازد. درکل رویکرد نظام فرهنگی، آموزشی و علمی باید به تحقیق، علمی و روشمند شود که تحقیق از فساد و آفت نجات یابد.
پیشنهادهای نسبتا مشخصی برای جلوگیری از فساد در تحقیق این موارد میتوانند باشند: وزارت تحصیلات عالی دربارهی پایاننامههای دورهی لیسانس تجدیدنظر کرده، بررسی کند که پایاننامهی دورهی لیسانس چه اهمیت علمیای دارد و فایدهی علمی آن به دانشجو، دانشگاه و کشور چیست؟ بهجای اینکه استادان درگیر پایاننامهنویسی دانشجویان در دورهی لیسانس شوند، بهتر است استادان تحقیق و روش تحقیق در دورهی ماستری و دکتری و در رتبههای علمی را جدی بگیرند. آثاری که در این دورهها ارایه میشوند، تحقیقی و علمی باشند.
کارنامهی تحقیقی محققان اکادمی علوم بررسی شود، دیده شود که در این نهاد تحقیقی ملی تحقیق، روش تحقیق و ماهیت علم چقدر شناخته شده است و چقدر تحقیق و علم استقلال دارد. مهمتر از همه در این نهاد تحقیقی چه تحقیقهایی ارایه شده استکه در عرصهی ملی و منطقهای رفع حل مساله و مشکل کرده است.
ماهیت علم، روش تحقیق و تحقیق جدی گرفته شود. به استقلال دانشگاهها و نهادهای پژوهشی از نظر علمی احترام گذاشته شود. بنابه مصلحتهای قومی و سلیقههای مذهبی استقلال علم و تحقیق دچار چالش و فساد نشود. به تحقیق باید دید علمی وجود داشته باشد؛ اینکه تحقیق باید مساله و مشکلی را در یک رشتهی علمی حل کند، سبب نوآوری و ترویج علم در یک رشتهی علمی شود و از نتایج تحقیق در حل معضل مناسبات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… استفاده صورت بگیرد.