نویسنده: حفیظ رستمی
این خیانت ملی است. با کدام منطق و دلیل باید میلیونها انسان را از یک کشور به کشور دیگر با تقبل خطرهای جدی جابهجا کرد؟
چنین به نظر میرسد که میان طالبان که خود را نمایندهی پشتونها میدانند و با پاکستان اینگونه توافق شده که پشتونهای پاکستان به شمال افغانستان منتقل شوند و پاکستان نیز تا زمان استقرار کامل آنان در شمال همکاری کند. یعنی پاکستان در سرکوب اعتراضات مردم بومی شمال همکار و بازوی طالبان افغانستان باشد.
از نظر حقوقی و اخلاقی این طرح سه ایراد جدی دارد:
اول، این توافق آشکارا خاکفروشی و وطنفروشی است. پشتونهای پاکستان اتباع یک کشور خارجی هستند و اسکاندادن آنان در سرزمین افغانستان به شکل گروهی و اجباری عملا مصداق خاکفروشی و خیانت ملی است. دولت یک موسسهی حقوقی است که به نمایندگی از مردم و در حدود معینشده توسط مردم، حق اعمال صلاحیت دارد و فراتر از آن حق اعمال صلاحیت را ندارد. فراتر از آن، خیانت ملی است و ارتکاب آن، اسقاط حکومت بهوسیلهی مردم را به یک وجیبهی ملی به آحاد ملت مبدل میسازد. حتا در دموکراتیکترین و حقمدارترین دولتها، اتباع کشورهای خارجی به صورت انفرادی، تحت یک قانون خاص که اتباع را ملزم به پذیرش قوانین کشور مقصد میکند و اتباع با سپری شدن یک زمان مشخص (که کمترین آن دهسال است) حق کسب شهروندی را بهدست میآورند.
دوم، ملکیتهایی که به پشتونهای پاکستان داده میشود، املاک دولت نه بلکه املاک مردم است. با توجه به ساخت و بافت قومی جامعه افغانستان، هر قوم در یک جغرافیای مشخص زندگی میکند و اراضی مجاور و متصل به محل اسکان یک قوم، اراضی همان قوم دانسته میشود. چون جمعیتهای ساکن در هر منطقه، نیاز به اراضیای برای زراعت، برای توسعهی شهری، برای محیط سبز… دارند. بنا استملاک اجباری زمینهای شمال در واقع استملاک زمینهای چند قوم به قوم دیگر است که عمل تجاوزکارانه و غاصبانه است. این موضوع هم از نظر حقوقی مشکل دارد و هم از نظر اخلاقی.
سوم، استملاک ملکیتهای تاجیکها، هزارهها و اوزبیکها به صورت طبیعی با واکنش و اعتراض مردم بومی مواجه میشود و گروه حاکم نیز برای سرکوب اعتراضات دست به سرکوب خشونتبار میزند. این امر از نظر اخلاقی مصداق جنایت علیه بشریت است.
اما جدا از نکات یاد شده، نکته مهم دیگر امکانات عملی و تطبیق این پروژهی خطرناک است. آیا ممکن است که مثلا سی میلیون پشتون (آمار تخمینی) را از پاکستان به صورت کامل به شمال افغانستان منتقل کرد؟ پاکستانیها و طالبان چگونه امکان تطبیق این پروژه را سنجیدهاند؟
به نظر من، اهمیت پرسشهای اخیر زیاد است. طالبان گروهی نیست که مسایل اخلاقی و حقوقی را درنظر بگیرند. این گروه جاهلانه معتقد است که هرکاری را با میل تفنگ میتوان انجام داد و حکومت مجاز است هرکاری انجام دهد و نیازی به اجازه مردم ندارند. اعتراض و شکایت و داد و فریاد مردم نیز در گوش آنان نمیرود. آنان در قساوت شهره آفاقند. آنان غلامانی هستند که بهخاطر قساوتشان سزاوار شغل جلادی دانسته شدهاند.
من معتقدم که این پروژه به سه دلیل عملی نیست:
۱- مردم شمال تا آخر نظارهگر منفعل این پروژه نمیمانند و سرکوب و کشتار نیز نمیتواند به تمام و کمال مردم شمال را از پیگیری این موضوع منصرف بسازد؛
۲- ممکن تعدادی از پشتونهای پاکستان نخواهند که به شمال افغانستان منتقل شوند. عقلای آنان میدانند که انتقال به شمال افغانستان، انتقال به کشتارگاه است. کسی کمی عقل و شرف داشته باشد، اجازه نمیدهد که قربانی یک طرح توطیه باشد؛
۳- پشتونهای افغانستان و طالبان نیز نمیخواهند که این پروژه به صورت کامل یکطرفه شود. چون در این صورت، آنان سودی نخواهند کرد. چه منطق دارد که میلیونها انسان را از یک کشور به کشور دیگر با تقبل خطرهای جدی جابهجا کرد، اگر هدف صرف جابهجایی و خاکبدل باشد؟ باید یک سود بزرگتری وجود داشته باشد. این سود بزرگتر چیست؟ به نظر من، سود بزرگتر این است که پشتونها هم در شمال افغانستان اکثریت شوند و هم بتوانند زمینهای خود در پاکستان را حفظ کنند.
در واقع پشتونها/طالبان بیشتر روی عملینشدن این طرح حساب کردهاند. نیمهتمام ماندن این طرح به نفع پشتونها است. به احتمال زیاد بعد از یک مرحله جابهجایی، پشتونها این روند را متوقف میکنند. یک عده پشتونهای به اصطلاح ملیگرا (مثل کرزی و نبیل و…) وارد میدان شده و علیه طرح اعتراض میکنند و از غیرپشتونها دلجویی میکنند. این دلجویی بهخاطری صورت میگیرد که از پشتونهای تازهمنتقل شده به شمال محافظت شود. اعلام خواهند کرد که حالا کاری که شده شده، از ادامهی کار ما جلوگیری میکنیم و مردم شمال نیز نباید دست به انتقامجویی بزنند. این محاسبه پشتونیستها هوشمندانه به نظر میرسد.
اما پاکستانیها چه محاسبهای دارند؟ من در این مورد در حال فکر کردن هستم. جوابی که تا کنون فراهم کردهام برای خودم نیز قناعتبخش نیست. باورم نمیشود که پاکستانیها متوجه چال و نیرنگ پشتونها نباشند. جواب فعلی این است که پاکستان عجالتا دفع شر میکند. میخواهد از شر «تیتیپی» خود را برای مدتی خلاص کند. اگر دولت پاکستان تا این حد تنزیل کرده باشد و احساس ناچاری کند که در این مورد خاص بخواهد کلوخ را به آب بگذارد و عبور کند، این را گفته نمیتوانم. اما بیشتر از آن چیزی نمیدانم. شاید محاسبه پاکستان این باشد که بعد از ارسال بخشی از پشتونهای شمال پاکستان به شمال افغانستان، باقیمانده پشتونها را به شدت سرکوب و نابود خواهد کرد. این محاسبه معقول به نظر نمیرسد. چون بازهم پاکستان درگیر جنگ و بحران… خواهد شد.