نویسنده: دکتر ارسلان مبارز
گروه طالبان در اردیبهشت/حمل ۱۴۰۱ اعلام نمود که براساس فرمان ملا هیبتالله آخوندزاده رهبر این گروه، قرار است کمیسیونی را تحت عنوان «کمیسیون تماس با شخصیتهای افغان» بهمنظور دعوت از چهرههای سیاسی، رهبران ارشد قومی و مقامات دولت پیشین افغانستان تاسیس نمایند. به تاریخ ۳۱ اردیبهشت/حمل ۱۴۰۱ رسما کمیسیون اعلام موجودیت نمود و همگانی گردید. طالبان از تمام شخصیتهای افغانستان که در بیرون از کشور بهسر میبرند خواستند که به کشور بازگردند، جان و مالشان در امان خواهند بود. مولوی شهابالدین دلاور وزیر معادن وپطرولیم در راس این کمیسیون گمارده شدهاست. عبدالحق وثیق رییس استخبارات، انس حقانی عضو ارشد شبکهی حقانی، مولوی امیرخان متقی سرپرست وزارت امورخارجه، خیرالله خیرخواه سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ و شماری دیگر ار چهرههای سرشناس طالبان اعضا اند.
گروه افراطی طالبان از ایجاد این کمیسیون اهداف مشخص را دنبال میکردند، سه محور اصلی اهداف آنان از این قرار است: مشروعیت داخلی، مشروعیت بینالمللی/ به رسمیت شناختهشدن و اضمحلال هستههای مقاومت ضدطالبانی در حال و آینده. طالبان از یکطرف در صدد آن بودند که با بازگشت شخصیتهای مطرح سیاسی، رهبران ارشد اقوام مختلف و بزرگان حکومت پیشین اوضاع را نورمال وانمود نمایند تا بسترهای مشروعیت در سطوح ملی و بینالمللی فراهم گردد. از سوی دیگر بهدنبال امحای هستههای مقاومت ضدطالبانی در حال و آینده بودند. اما حدود یک ونیم سال از تاسیس این کمیسیون میگذرد، علیرغم اینکه شماری از چهرههای سیاسی و وزرای حکومت پیشین که عمدتا به فساد مالی، اخلاقی، غصب زمین متهم بودهاند به افغانستان برگشتند. بهگونهی نمونه صدیق چکری، وزیرحج و اوقاف حکومت حامد کرزی یکی از این افراد است. چکری در سال ۲۰۰۹ به فساد مالی و اختلاس متهم شد. حکومت قبلی درصدد بازداشت وی بود، اما ایشان موفق به فرار از افغانستان گردید و پناهنده بریتانیا شد. پس از ۱۳ سال فرار و تبعید به افغانستان برگشت. نمونههای مشابه دیگری نیز در میان برگشتکنندگان وجود دارد. اما هیچیک از رهبران ارشد افغانستان به دعوت مکارانهی طالبان جواب مثبت ندادند. افرادی که برگشتند افزون بر اتهامات که علیهشان وجود دارد، اکثریت مطلقشان از تبار پشتون هستند. بهنظر میرسد که بیشترین آنان در گذشته نیز ارتباطات شخصی و تباری با گروه افراطی طالبان داشتند.
آنچه قابل تامل است اینکه گروه افراطی و بدوی طالبان به هیچیک از محورهای اهداف پیشبینیشده در چارچوب تشکیل «کمیسیون تماس با شخصیتهای افغان» نایل نیامد. در داخل افغانستان نه تنها اینکه مشروعیت حاصل نگردید بلکه بدبینیها و شکاف میان گروه متحجر و مردم عمیقتر گردیده است. در عرصهی بینالمللی طالبان بهدنبال به رسمیت شناختهشدن از سوی جامعهی جهانی و کشورهای همسایه و منطقه بوده است که عملا هیچ دولتی تا کنون جرئت نکرده است که این گروه را به رسمیت بشناسد.
علاوه برآن، رهبران ارشد افغانستان به نحوی جبهات سیاسی و شوراهای متعدد مقاومت را در بیرون از کشور علیه طالبان تاسیس نمودند و مبارزهی سیاسی بر علیه رفتارهای تعصبآمیزآنان را در دستورکار قرار دادند. همچنین، در دیدار با نمایندگان سازمانهای بینالمللی و برخی کشورها پیرامون اوضاع وخیم افغانستان رایزنی و نگرانیهای خویش را شریک مینمایند. افزون برآن، از زمان شکست جمهوریت تا اکنون، مبارزات مسلحانه بر ضد گروه طالبان در داخل افغانستان نیز با فراز و فرود ادامه یافته است. بنابراین، هدف سوم طالبان که صفرنمودن انگیزهها و هستههای مقاومت بود نیز با قوت پابرجاست. باتوجه به موارد متذکره، ضمن اینکه، گروه افراطی طالبان تلاشهای مضحکانه و نمایشی را در قالب «کمیسیون تماس با شخصیتهای افغان» بهمنظور نیل به مقصود معین انجام داد، اما ترفند موثر واقع نگردید.