نویسنده: یعقوب یسنا
نگارش گونهی ادبی: گونهی ادبی زبان نوشتار سه گونه میتواند باشد: گونهی شعر، نثر و نظم. در گونهی ادبی زبان نوشتار، واژهها چند معنا استند، جملهها چندان جنبهی خبری ندارند، بیشتر بار عاطفی، احساسی و تخیلی دارند. گونهی ادبی زبان نوشتار بر افراد از نظر احساسی و عاطفی تاثیر میگذارد. در گونهی ادبی زبان نوشتار، احساس، عواطف و تخیل شاعر و نویسنده، نقش اساسی دارد.
زبان این سه گونهی ادبی را در گفتار نیز دارد. اینجا منظور از گونهی ادبی زبان نوشتار است، بنابراین تاکید بر گونهی ادبی زبان نوشتار شد.
گونهی ادبی به ویژه گونهی شعر و نظم در بعضی از موارد با زبان سنتی و گونههای ادبی دورههای قبل رابطه دارد. تعدادی از واژهها و ترکیبهای هنری و تصویریاش را از گذشتهی ادبی تقلید میکند. یعنی گونهی ادبی بهویژه شعر و نظم حافظهی ارتجاعی و عقبگرا دارد.
اگر نسبت به این حافظهی ادبی شعر انتقاد نشود، شعر گرفتار حافظهی ارتجاعی و عقبگرا میماند. اما در گونهی نثر بهویژه در داستان، از صورتهای قدیمی استفاده نمیشود و بیشتر همسو با زبان معیار یا زبان متداول است. البته در داستان، داستاننویس از شیوههای متفاوت زبانی استفاده میکند. یعنی داستاننویس برای هر شخصیت در داستان بنابر شغل، سطح اجتماعی و… زبانی درخور شخصیت داستانی را انتخاب میکند.
بهتر است در گونهی شعر، نظم و نثر (گونهی ادبی) نیز زبان معیار و متداول را رعایت کرد، اگرنه زبان شعر، دچار کهنهگرایی میشود و گونهی ادبی از رویکردهای معاصر زبان و اجتماع عقب میماند. شاعر و ناظم تا در روزگار خود باشد، بیآنکه بداند چند قرن قبل از روزگار خود است و احساس و عواطف گذشتگان را با زبان گذشتگان بیان میکند و با زبان و احساس و عواطف روزگارش هیچ ارتباطی ندارد. ما در افغانستان از این گونه شاعران زیاد داریم که گرفتار زبان و شیوهی بیان پیشینان استند.
لازم به تاکید استکه در گونهی ادبی زبان نوشتار هرچه از زبان استفادهی چند معنا، نمادین، تداعیبرانگیز، عاطفی، احساسی، طنزی، ایهامبرانگیز، ابهامبرانگیز، تاویلپذیر، تفسیرپذیر، کنایی، تمثیلی، استعاری و خیالی شود، به همان اندازه گونهی ادبی زبان نوشتار اهمیت و جایگاه ادبی پیدا میکند. در ضمن در گونهی ادبی حتا از دستور زبان نیز استفادهی خلاق صورت میگیرد. یعنی با قاعده و قواعد دستور زبان بنابر هدف ادبی، بازی صورت میگیرد. زیرا این بازی به معناداری ادبی زبان میانجامد.
نگارش گونهی علمی: زبان در نوشتار علمی و پژوهشی جنبهی اطلاعرسانی دارد. از اینرو باید جدی، برهانی، اثباتی و استوار بر منطق استدلالی باشد. کاربرد زبان ادبی و جملههای عاطفی، احساسی، کنایی و استعاری از رسانگی زبان پژوهش میکاهد. استفاده از طعنه، طنز، سخنان دو پهلو، ایهام و ابهام در مقالهی تحقیقی نه تنها پسندیده نیست، بلکه ویرانگر نیز است. زیرا زبان مبهم و دارای ایهام و تفسیرپذیر، باعث بدفهمی در نظریهی علمی و دستآورد پژوهش میشود.
سبک و شیوهی نوشتار علمی، رسمی است نه محاورهای. درحالیکه در گونهی ادبی بهویژه در داستان از زبان محاوره میتوان استفاده کرد. نوشتهی علمی باید در درون گفتمان تخصصی و حرفهای ویژه بهخود به تحریر درآید. بنابراین واژههای انتخابی برای مقالهی علمی باید متعلق به همان گفتمان تخصصی و همان رشتهی علمی باشد. عبارات کوچه و بازاری، سخنان محاورهای و خودمانی، اعتبار نوشتار علمی را پایین میآورد.
زبان گونهی علمی زبان صریح، پرورده و شسته و رفته استکه دارای صراحت و وضاحت الفاظ در کاربرد معانی است. یعنی هر لفظه و کلمهای دارای یک مدلول، یک مصداق و یک معنا میباشد. معنای کلمه و عبارتها محدود و مشخص است. جملهها در زبان گونهی علمی کوتاه، مستدل، مصداقی و ارجاعی است. بهتر است قاعده و وقواعد معمول دستور زبان در نوشتار گونهی علمی رعایت شود. یعنی جای نهاد و گزارهی جملهها مشخص باشد. درست نیستکه جای عناصر دستوری زبان بهویژه نهاد و گزاره عوض شود.
در زبان گونهی علمی واژههای قدیمی و کلیشهای داریم از جمله در رشتهی حقوق و فقه و… این واژهها بیشتر اصطلاحات فقهی و حقوقی استند که اکثر این واژهها در زبان گونهی علمی ما واژههای عربی استند. اما امروز تعدادی از این اصطلاحات درحال تغییر استند و به جای آنها بهویژه در علم حقوق از اصطلاحاتیکه در زبانهای اروپایی معمول استند، کار گرفته میشوند. اما درست این است در زبان پارسی این اصطلاحات بایستی ساخته یا معادلسازی شوند.
باید عرض کرد که زبان رسمی فقهی و حقوقی ما بهویژه در دادستانی (قضا) و دادگستری (سارنوالی) بسیار کلیشهای با کاربرد واژهها و اصطلاحات مهجور استکه دانستن آنها برای مردم مشکل است. بنابراین بهتر است در زبان رسمی فقهی و حقوقی در قضا و سارنوالی تجدید نظر صورت بگیرد تا واژهها، عبارتها و گزارههای حقوقی و قضایی همسو با زبان متداول و معیار و معاصر ارایه شوند.