اشرفغنی پس از خروج سربازان آمریکایی از افغانستان سه گزینه داشت: ۱- تفاهم با طالبان و انتقال قدرت؛ ۲- همکاری با سران سیاسی تاجیک، هزاره و اوزبیک و ایستادگی در برابر طالبان؛ و ۳- تسلیم قدرت به طالبان. اما اشرفغنی گزینهی سوم را انتخاب کرد. چرا گزینهی سوم را برگزید؟
در گزینهی اول سران سیاسی اقوام غیرپشتون در تفاهم با طالبان نقش پیدا میکردند و یک طرف صلح با طالبان بودند. در گزینهی دوم غنی از نظر قومی، پشتوانهی قومی در بین پشتونها نداشت، اکثریت قوم پشتون با طالبان بود. غنی تصور میکرد اگر توسط سران سیاسی غیرپشتون حفظ شود، آنها قدرتمند میشوند. بنابراین غنی با انگیزهی قومی گزینهی سوم را انتخاب کرد تا قدرت کاملا به قوم پشتون انتقال کند و اقوام دیگر از مشارکت در قدرت کنار زده شوند. غنی قدرت را به طالبان که نیروی ویژهای قوم پشتون استند، تسلیم داد.
اما پرسش این است، غنی و حلقهی غنی پس از تسلیمی قدرت به طالبان چه نقشی دارند؟ پاسخ این استکه حلقهی غنی پس از تسلیمی قدرت، نقش لابی و پشتوانهی سیاسی را برای طالبان در داخل و خارج بازی میکنند تا برای طالبان از نظر سیاسی مشروعیتسازی کنند.
با این اشاره به اصل موضوع که در عنوان مطرح شده، پرداخته میشود. خبرگزاری راسک بنابر بررسیایکه دربارهی زنان لابی طالبان داشت، سه عامل و انگیزه را در لابی این زنان تشخیص داد:
انگیزهی نخست زنان لابی طالبان انگیزهی قومی است. این زنان با انگیزهی قومی برای طالبان لابی میکنند و در حقیقت شامل همان حلقهی غنی و کرزی میشوند که میخواهند بازوی پشتوانهی سیاسی طالبان باشند. حلقهایکه از نظر قومی برای طالبان پشتوانهی سیاسی است، میدانند نقش زنان لابی برای مشروعیتبخشی طالبان مهم است. بنابراین زنانی را با انگیزهی قومی در سطح جهان برای لابی طالبان پیش کردهاند. محبوبه سراج یکی از این زنان استکه در لابی و دفاع از طالبان حتا انگیزهی قومی خود را پنهان نمیکند یا پنهان نمیتواند و میگوید من نواسهی عبدالرحمان استم و طالبان از وقتی فهمیده من نواسهی عبدالرحمان استم، برای عبدالرحمان به من احترام دارد. فاطمه گیلانی، دیوه پتنگ و… از این جمله اند.
انگیزهی پول نیز در لابی زنان برای طالبان نقش دارد. چند زن در اروپا و کشورهای خارجی زندگی میکنند و چندان هویت قومی و انگیزهی قومیشان مشخص نیست، اما در رسانهها ظاهر میشوند و از طالبان دفاع میکنند. این زنان که خود و خانوادهشان از امتیازات زندگی غربی و سکولار بهرهمند اند، اما با استفاده از آن امتیازات بشری از طالبان که کاملا خلاف آن امتیازات بشری عمل میکنند، حمایت میکنند. تا جاییکه خبرگزاری راسک پیشینهی این زنان را بررسی کرد، این زنان استخدام پولی شدهاند که برای طالبان لابی کنند و ماهانه پول دریافت کنند.
انگیزهی سوم انگیزهی استخباراتی استکه زنانی در سطح جهان برای طالبان لابی میکنند. درست استکه طالبان یک گروه قومی استند، اما این گروه قومی یک گروه نیابتی استخباراتی نیز استند. در بین گروههای نیابتی اصل این استکه در مناسبات داخلی طبق سلیقهی قومی خود اجازهی عمل دارند، اما در مناسبات خارجی، منفعت مرجع استخباراتیای را تامین میکنند که به نیابت از آن مرجع حضور نظامی و سیاسی دارند.
طالبان در مناسبات داخلی استقلال عمل دارند که خلاف تمام ارزشهای حقوق بشری عمل میکنند، اما قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا واکنشی جدی نشان نمیدهند. طالبان خلاف آزادیهای مذهبی و فرهنگی عمل میکنند، بر اقوام غیرپشتون روزانه ستم و تجاوز میکنند، سرزمین اقوام اوزبیک، تاجیک و هزاره را به پشتون پاکستان و کوچی میدهند و آموزش و شغل زنان را ممنوع کردهاند. دردآور این استکه نمایندههای آمریکا و اروپای به ظاهر حامی حقوق بشر و حقوق زن طبق معمول با این گروه حتا تا مطرح کردن تعامل سیاسی، دیدار و گفتوگو دارند. این برخورد آمریکا، اروپا و… با طالبان بیانگر نقش نیابتی طالبان در افغانستان و مطقه است. بنابراین طالبان برای مرجعهای استخباراتی تنها در افغانستان نه، بلکه در منطقه نقشی مهم نیابتی دارند و بهعنوان جنگجویان شبکههای استخباراتی عمل میکنند.
زنانی از طریق این مرجعهای استخباراتی اقدام میشوند تا برای طالبان لابی کنند. رینا امیری که به تازگی از آدرس آمریکا و با نمایندهی ویژهی آمریکا با وزیر خارجهی نامنهاد طالبان در دوحه دیدار کرد از جملهی زنانی استکه توسط مرجعهای استخباراتی استخدام شده تا برای طالبان لابی کند. رینا امیری با دروغی بسیار بزرگ گفت او از طرف زنان افغانستان وادار شده تا بحث تعامل با طالبان را مطرح کند. این دروغ سیاسی او مورد اعتراض زنان افغانستان قرار گرفت و زنان این دروغ او را به شدت محکوم و تقبیح کردند. رینا امیری درحالی تعامل با طالبان را مطرح میکند که زنان افغانستان از آموزش و شغل ممنوع شدهاند و حتا طالبان شغلهای خصوصی زنان را ممنوع کردند و به تازگی شغل آرایشگری ۶۰ هزار را در سراسر افغانستان متوقف کردند.
اگر ریگی در کفش زنان لابی طالبان وجود نداشته باشد و انگیزهای نامشروع در کار نباشد، آیا وجدان زنی اجازه میدهد که از طالبان حمایت کند؟ درحالیکه طالبان زنان افغانستان را از آموزش و شغل ممنوع کردهاند و انواع شکنجه را بر زنان اعمال میکنند و مقامات و افراد طالبان هر کدام با زور و فشار با دختران زیر سن ازدواج میکنند و هر کدام چندین زن گرفتهاند.
پیشنهاد خبرگزاری راسک این استکه شهروندان در رسانههای اجتماعی و رسانههای آزاد بایستی اقدام زنستیزانهی زنان لابی طالبان را تقبیح کنند، انگیزههای نامشروع و خلاف ارزشهای بشری و انسانی این زنان لابی طالبان را افشا کنند و شهروندانیکه در خارج زندگی میکنند در نهادهای بینالمللی و پارلمان دولتها از این زنان شکایت کنند.
پشتوانهی سیاسی قومی و مرجعهای استخباراتی طالبان در این شرایط بسیار سنجیده عمل کردهاند که شماری از زنان را استخدام کنند تا برای طالبان لابی کنند، زیرا زنان لابی طالبان بیشتر از لابیگران مرد برای مشروعیتبخشی طالبان تاثیرگذار است. برای اینکه جلوی این تاثیرگذاری مخرب زنان لابی طالبان گرفته شود، باید اعتراضهای گسترده و پیگیر نسبت به اقدامات ضدانسانی و ضدزن زنان لابی طالبان صورت گیرد تا لابیگری آنها برای طالبان بیتاثیر و نقش بر آب شود.
ما باید در این شرایط، صدای اکثریت زنان خاموش کشور شویم که هر روز حقوق انسانی و بشری خود را از دست میدهند و در زیر سلطهی طالبان انواع ستم و شکنجهی فیزیکی و روانی را متقبل میشوند؛ اما با تاسف و اندوه که چند زنی در این شرایط، خلاف حقوق زنان کشور برای مشروعیتبخشی طالبان در سطح جهان لابی میکنند.