نویسنده: دکتر رستم مانا[۱]
درآمد
حکومت پاکستان ادعا نموده که طالبان کابلنشین پیام هیبتالله، رهبر نامریی خود را که گفته میشود او حملات نظامی «تیتیپی» و مداخلهی طالبان افغان/پشتون در امور پاکستان را حرام خوانده است، پنهان میکنند. پس از آنکه افغانستان به طالبان واگذار شد، تحریک نظامی طالبان پاکستانی در نقاط مختلف پاکستان و تعامل میان «تیتیپی» و طالبان افغان/پشتون افزایش یافته و مقامات پاکستان همواره نگرانی خود را در این زمینه ابراز نمودهاند. اگر ادعای مقامات پاکستان مبنی بر اینکه هیبتالله جنگ طالبان افغان/پشتون در پاکستان را حرام دانسته، صادق باشد، این امر بیانکنندهی سلطه و نفوذ اسلامآباد بر هیبتالله و همسویی طالبان کابلنشین با آمریکا است. اکنون پرسش مطرح میشود که چرا طالبان پیام رهبر خود را همگانی نمیکنند؟
نقش رهبر نامریی طالبان در عرصهی سیاست
قبل از آنکه به جایگاه سیاسی و نقش رهبری، رهبر نامریی طالبان پرداخته شود، بهتر است که ساختار درونی گروه تروریستی طالبان افغان/پشتون به گونهی اجمالی بررسی شود. طالبانِ پسامرگ ملامحمد عمر، جلالالدین حقانی و ملا اخترمحمد منصور را میتوان به سه دستهی اصلی تقسیم کرد. هیبتالله آخوندزاده که رهبری این گروه خونآشام را بر عهده دارد و مقر او در قندهار است. سراجالدین حقانی، رهبری پیشتاز شبکهی سرتاسری انتحاریها در افغانستان و ملامحمد یعقوب پسر ملامحمد عمر. این سه جریان ترویستی هر یک دارای شاخ و برگهای وابسته به خود را دارند که اکنون به آن پرداخته نمیشود. مگر نمیتوان نقش رهبر خونآشام این گروه را نادیده گرفت. ملا هیبتالله آخوندزاده (اگر وجود فیزیکی داشته باشد) فرد نامآشنا اما فاقد موجودیت فیزیکی نهتنها برای سران طالبان که به تمام مردم افغانستان و جهان است. براساس گزارش دهها منابع خبری، هیبتالله آخوندزاده یک جنرال باز نشستهی پاکستانی است که مستقیماً مسوولیت رهبری طالبان افغان/پشتون را به عهده دارد. از اینکه فتوای عدم مداخله و جنگ را در پاکستان صادر کرده است، نباید شوکه شد و تعجب کرد. زیرا رهبری طالبان افغان/پشتون از سوی پاکستان مکلف گردیده تا منافع حیاتی پاکستان را در افغانستان تامین کنند. این منافع را میتوان چنین دست چین نمود. (۱) هیبتالله آخوندزاده (جنرال بازنشستهی پاکستانی) وظیفه دارد تا اتحاد طالبان را حفظ کند. (۲) تحت هر عنوانی از انشعاب درونی طالبان جلوگیری کند. (۳) جلوگیری از تحرکات ضد پاکستان، حال چه این تحرکات ماهیت افغانی داشته باشد یا منطقهای. (۴) جلوگیری از نفوذ سازمانهای اطلاعاتی در افغانستان، بهویژه سازمانهایی ضد پاکستان (هندیها). (۵) پسااشغال افغانستان، به عنوان میانجی در حد توان تلاش نموده است تا مانع از حملات «تیتیپی» در پاکستان شود.
اختلاف نظر طالبان کابلنشین با رهبری قندهار
نمایندگان دستهی دوم و سوم طالبان، یعنی نمایندگان سراجالدین حقانی و ملامحمد یعقوب، در نشست صلح دوحه به دیپلوماتهای آمریکایی ضمانت دادند تا در برابر حفظ آنها در قدرت، از منافع آمریکا در افغانستان و منطقه حراست کنند. این دو سته، تا یک حد زیادی میان هم روابط خوب دارند زیرا داشتن روابط خوب کمک میکند تا هیبتالله را موازنه کنند. از اینرو، در بسیاری موارد، از جمله در بازگشایی مکاتب به روی دخترها میان این دو دسته و ملا هیبتالله آخوندزاده اختلاف نظر وجود دارد. در سطح نظامی- استراتژیک نیز میان هیبتالله و حقانی و یعقوب اختلاف نظر دیده میشود. برای نمونه، انتقال طالبان پاکستان به شمال افغانستان، پروژهی آمریکا است که توسط حقانی و یعقوب تطبیق میشود. این درحالیست که رهبری این گروه تروریستی در قندهار با انتقال «تیتیپی» به شمال راضی نبوند. در واقع، رهبری طالبان از سوی پاکستان و ایران مورد حمایت قرار دارد و طالبان کابلنشین از سوی آمریکا+انگلیس. حال به این پرسش میپردازیم که چرا طالبان پیام رهبر خود را همگانی نمیکنند؟ در این خصوص چند مساله وجود دارد. نخست، در صورتی که طالبان کابلنشین فتوای رهبری خود را همگانی سازند، موقف و جایگاه آنها نزد کشورهای حامی زیر سوال میرود. دوم، آمریکا میخواهد منطقه را از طریق افغانستان بحرانی سازد؛ در صورتی که پیام هیبتالله همگانی شود هیچ جای شک نیست که هواداران هیبتالله در «تیتیپی» که او را رهبر خود میدانند از اقدامات تروریستی در پاکستان دست بردارند، چیزی که خلاف برنامهی آمریکا است. سوم، حقانیها و یعقوب به رفتار هیبتالله شک دارند و هر اقدام او ممکن است در بلندمدت منجر به تضعیف نقش آنها شود. یعنی ممکن است این پیام سبب جلب توجه طالبان پاکستانی و افزایش نفوذ هیبتالله در افغانستان و پاکستان شود، چیزی که حقانیها و یعقوب نمیخواهند.
نتیجهگیری
حکومت پاکستان که نفوذ کامل بر هیبتالله دارد، بهگونهی سعی دارد تا افراطگرایی و حملات تروریستی در پاکستان را توسط رهبر طالبان افغان/پشتون که بسیاری از اعضای طالبان پاکستان او را به عنوان رهبر خود پذیرفتهاند، متوقف سازد. مگر حقانیها و ملا یعقوب که نمایندهی آمریکا در کابل هستند، به همگانیشدن مخالفت میکنند. زیرا همگانیسازی این پیام از چند جهت برای آنها تهدید است. نسخت، جایگاه آنها نزد حامیانشان زیر سوال میرود. دوم، بحرانیسازی منطقه از طریق افغانستان یکی از بزرگترین پروژهی آمریکا است. سوم، با همگانیشدن فتوای هیبتالله، موازنهی قدرت در داخل افغانستان و مناطق مرزی پاکستان برهم میخورد و این باعث کاهش محبوبیت حقانی و یعقوب نزد طالبان افغان/پشتون و بهویژه طالبان پاکستانی میشود. به عبارت دیگر، مناطق مرزی پاکستان با افغانستان دستگاه تولید طالب است پس امکان ندارد که حقانی و یعقوب ابزار تولید را از دست دهند.
[۱] . پژوهشگر مطالعات امنیت در روابط بینالملل