نویسنده: یعقوب یسنا
بندنوشت (پاراگراف) در ظاهر از چند جملهی مرتبط به هم ساخته شده استکه جملههای بندنوشت باهم ارتباط معنایی دارند. اما بندنوشت فراتر از رابطهی ظاهری و معنوی چند جمله، دارای یک ایدهی محوری است. محور و مرکز یک بندنوشت، ایدهای استکه تعدادی از جملهها در محور این ایده یک بندنوشت را میسازند.
بنابراین بندنوشت ساختار محور نه بلکه ایدهمحور است. نمیتوان گفتکه یک بندنوشت دارای دو جمله یا شش جمله است. ممکن یک بندنوشت دارای دو جمله یا دارای ده جمله باشد. آنچه اندازهی جملههای یک بندنوشت را مشخص میکند، بیان، توضیح و تشریح ایدهی محوری بندنوشت است.
در واقع میتوان گفت هر پاراگراف یک قضیهی منطقی یا یک استدلال است. «انسان میرا است. سقرات انسان است. پس سقرات میرا است.» این گزارهی منطقی یک بندنوشت نیز است. بنابراین میتوان گفت هر بندنوشت دارای ایده و استدلال است. اگر نگارش علمی باشد، هر بندنوشت دارای ایده و استدلال است. اگر نگارش ادبی و داستانی باشد، هر بندنوشت دارای ایده و توصیف ایده، حادثه و توصیف حادثه و… است.
بندنوشتهای یک مقاله یا نگارش باید با هم ارتباط داشته باشند. به این معنا نیستکه فقط جملههای بندنوشت با هم ارتباط معنایی داشته باشند. جملههای بندنوشت طبق ایدهی بندنوشت با هم ارتباط درون پاراگرافی دارند اما بندنوشتهای یک نگارش و مقاله نیز با هم ارتباط دارند. ایدهی بندنوشت بعدی معمولا از مفهومی آغاز میشود که در جملهی آخر بندنوشت قبلی به آن مفهوم اشاره شده است. من بندنوشتی را طرح میکنم:
«انسان درگیریهای زیادی دارد که یکی از این درگیریها عشق است. هر کسی از عشق برداشت و تعبیر خود را دارد. اما پرسش این استکه واقعیت عشق چیست.
اگر بخواهیم هر مفهومی را به واقعیت تقلیل بدهیم باید بتوانیم واقعیت عشق را دریبایم؛ اینکه خاستگاه واقعی عشق چیست. زیرا هرچه خاستگاه واقعی نداشته باشد، نمیتواند وجود داشته باشد. خاستگاه واقعی عشق بایستی در واقعیت جنس انسان نهفته باشد.
واقعیت جنس انسان این استکه انسان معمولا دارای دو جنس (زن و مرد) است. به صورت طبیعی بین جنس زن مرد، گرایش و میل جنسی برای تولید مثل وجود دارد. میل جنسی در کارکردهای متفاوت خویش بیانگر تجلی عشق در مناسبات و فرهنگ جامعههای بشر شده است.»
ایدهی بندنوشت نخست «درگیریهای انسان» است. در این بندنوشت مشخص میشود که عشق یکی از درگیریهای انسان است. در جملهی آخر این بندنوشت به مفهوم «واقعیت عشق» اشاره میشود. بندنوشت دوم از مفهوم «واقعیت عشق» جملهی آخر بندنوشت نخست آغاز میشود. ایدهی بندنوشت دوم «خاستگاه واقعی عشق» است. در جملهی آخر این بندنوشت به مفهوم «جنس» اشاره شده است. ایدهی بندنوشت بعدی «خاستگاه جنسی عشق» است. اگر بخواهیم بعد از این بندنوشت، بندنوشت دیگری بنویسم، ایدهی بندنوشت بعدی باید «تجلیهای فرهنگی عشق» باشد.
هر نگارش و مقالهای باید دارای یک یا دو موضوع مرتبط به هم باشد. موضوع این بندنوشتها «درگیری انسان» به ویژه «عشق» بود. بنابراین بندنوشتهای هر نگارش و مقالهای باید بنابر موضوع اصلی مقاله با هم ارتباط داشته باشند و برای گسترش و درک موضوع به کار روند.
در یک یا دو بندنوشت موضوع و مسالهی نگارش معرفی میشود. در چند بندنوشت دیگر که بدنهی اصلی مقاله و نگارش است، موضوع مقاله گسترش و توضیح داده میشود و در یک یا دو بندنوشت پایانی، نتیجه بنابر استدلال و شواهد بندنوشتهای میانی (بدنه) مقاله ارایه میگردد.
یک نگارش مطلوب و خوب جملههای خوشساخت دارد. جملههای خوشساخت و معنادار در بندنوشت (پاراگراف)های خوشساخت، ایدهمحور و مستدل ارایه میشود. درکل هر نگارش و مقالهای از بندنوشتهای مرتبط با هم از نظر موضوع تدوین میگردد.
بنابراین هر نگارش و مقالهای باید بندنوشتهای مشخص داشته باشد. نگارش و مقالهایکه بندنوشت و پاراگراف ندارد، نمیتوان آن نگارش را نگارش مطلوبی گفت. در صورتیکه یک نگارش و مقاله بندنوشت نداشته باشد، درک موضوع و مفهوم آن مقاله میتواند دچار ابهام باشد. زیرا بندنوشتها در یک نگارش و مقاله برای بیان و تفهیم بهتر و بدون ابهام موضوع است.
جملهی اصلی (ایده) بندنوشت
جملهی اصلی بندنوشت جملهای استکه ایدهی بندنوشت در آن جمله مطرح شده باشد. معمولا جملهی اصلی بندنوشت، جملهی آغازی بندنوشت است. اما گاهی میتواند جملهی دوم یا سوم و… جملهی اصلی بندنوشت باشد که ایدهی بندنوشت در آن مطرح شده است. برای درک معنای هر بندنوشت، درک جملهی اصلیکه ایده در آن مطرح شده، مهم است.
جملههای توضیحی بندنوشت
جملههای توضیحی بندنوشت جملههای استند که برای توضیح، تشریح، توصیف، بیان و استدلال ایدهی جملهی اصلی بندنوشت میآیند. تعداد جملههای توضیحی بندنوشت مشخص نیستند، بنابر ضرورت برای توضیح و تشریح ایدهی جملهی اصلی بندنوشت ارایه میشوند. ممکن دو جمله، ده جمله و حتا بیشتر باشند. اما بهتر است، جملههای بندنوشت زیاد نشوند؛ در صورتیکه جملههای توضیحی یک بندنوشت بسیار زیاد شوند، ممکن درک معنای بندنوشت دچار ابهام شود.
بیشتر بخوانید: