نویسنده: جمشید پناهی
گروه طالبان تجربههای ناکام حذف زبان فارسی و تحمیل زبان پشتو را در مکتبها، دانشگاهها و ادارات دولتی از مدتی به اینسو آغاز کردهاند. اما این اقدام شوم با واکنش تند باشندگان استان قندز مواجه شده است. قندز استانی است با پیشینهی درخشان که بزرگترین شخصیتهای علمی را در دامان خود پروریده و به جامعه فرستاده است.
در این استان صدها مکتب دخترانه و پسرانه، دانشگاههای دولتی و خصوصی و صدها نهاد مدنی و تحصیلی پیش از این وجود داشتکه با معاملهی ننگین کشور از سوی حلقات خاص و سقوط نظام جمهوری، جای بیشتر این دانشگاهها و مکتبها و نهادهای جامعه مدنی را مدرسههای دینی گرفتند. آموزگاران این مدارس اکثرا ملاهای آموزش دیده در پاکستان و مدرسههای دیوبندی هستند که فقط با زبان پشتو تکلم میکنند و نصاب آموزشیشان هم با زبان پشتو است.
محمد کریم یکی از ماموران سابقه دار یکی از ریاستهای استان قندز است که به زبان پشتو بلدیت ندارد. وی میگوید: «روزانه دهها قطعه مکتوب، فرمان و احکام را که همه به زبان پشتو هستند، در کتاب قید وارده میگیرد، ولی مفهومی از آن براشت کرده نمیتواند.» او اظهار میدارد که پیش از این به وظیفهام عشق میورزیدم و با تمام احساس خود، اجرای وظیفه میکردم و به پاس خدمات ارزنده، چندین تحسیننامه و تقدیرنامه از مقامهای ذیصلاح، گرفتهام، ولی اکنون اداره برای من مانند زندان پلپرخی شده است و تمامی مکتوبها و استعلامهای اداری به زبان پشتو استکه من نمیدانم و زبان قوم و مردم ما را حذف کردهاند. او میگوید: «در جلسهی هفتهوار اداره از آغاز تا ختم، رییس فقط به زبان پشتو سخن میگوید و بس. نه تنها من، بلکه بیشتر ماموران اداره از آن مفهومی گرفته نمیتوانند و این امر برای ما نهایت دشوار است. ما میدانیم که رییس فارسی را خوب میداند، اما حرف نمیزند.»
اما وقعیت امر اینست که قندز آنگونه که از نامش هویداست، استانیست که بیشترین ساکنان اصلی اش را تاجیکها، ازبیکها، ترکمنها، هزارهها و عربها تشکیل میدهد.
این استان در طی چندسال آخر هدفمندانه پشتونیزه شده و صدها خانوار ناقل از صفحات جنوب و شرق کشور به این استان آورده شدند. در حال حاضر تمامی ریاستها و آمریتهای ملکی و نظامی ادارههای دولتی و مدیریتهای مکتبها فقط به یک قوم خاص واگذار شده و تبعیض و برتریخواهی به شدت ادامه دارد.
ثمرالدین یکی از آموزگاران دانشگاه قندز به این باور است: «با وجود نزدیک به یک قرن تلاش برای حذف زبان فارسی و تحمیل پشتو بر کشور و بهویژه استان قندز، نهتنها این زبان گسترش نیافته است، بلکه موجب بدبینی مردم شده و با عث شکافهای قومی و بدبینی در برابر زبان پشتو شده است.» این آموزگار میافزاید: « تحمیل کنندگان زبان پشتو بر مردم به جای حذف زبان فارسی، اگر برای بارورشدن زبان خودشان تلاش کنند، زبان شان بهتر و با قاعدهتر خواهد شد.» او میگوید افزایش شکافهای قومی و زبانی، کشور را به سمت تباهی و نفاق و بدبینی سوق میدهد.
هرچند ملا هیبت الله رهبر گروه طالبان چندینبار طی فرمانهای جداگانه، تبعیض و تعصب را ناروا دانسته به دوری از قومپرستی و برتریخواهی تاکید ورزیده است، اما سیاست گروه طالبان چیزی خلاف این فرمانهاست.
زبیر یکی از دانشجویان دانشکده ساینس دانشگاه قندز میگوید: «تبعیض و قومپرستی در این دانشگاه بیداد میکند.» وی میگوید: «آموزگاران تازه وارد در این دانشگاه که همه درس خوانده پشاور پاکستان هستند، فارسی را نمیدانند و بیشتر به زبان پشتو تدریس میکنند که این امر به دانشجویانی که پشتو بلد نیستند، بسیار دشوار است.» وی گفت: «یکی از آموزگاران مان که درسخوانده پاکستان است، با دانشجویان برخورد دوگانه دارد، با آنانی که پشتو زبانند، برخورد نیک دارد به آنان توجه بیشتر دارد ولی در برابر دانشجویان بدخشانی و تخاری که پشتو نمیدانند، برخورد زشت میکند و آنان را ودار میسازد تا پشتوحرف بزنند.»
این برخورد تنها در دانشگاه دولتی قندز نیستکه دانشجویانش با پدیدهی شوم شوونیستی مواجهاند، بلکه در بسیاری ادارههای دولتی نیز برخوردهای سلیقهای صورت میگیرد و طی دوسال گذشته، تمامی لوایح و تابلوهای مکتبها و دانشگاهها و ادارهها به زبان پشتو عوض شده است. تمامی این کنشها باعث بدبینی سایر اقوام در برابر زبان پشتو شده است و این نفرت روز به روز افزایش مییابد.
زبان فارسی با تاریخ این سرزمین گره خورده و سدههاست باشندگان این خطه با آن سخن گفتهاند و افتخار آفریدهاند. زبانشناسان زبان فارسی را پیونددهندهی اقوام و نژادهای مختلف دانسته و به این باور اند که مردمان شمال چین تا آسیای میانه، هندوستان و ایران و قاره آسیا با این زبان سخن میگفتهاند و صدها دانشمند، فیلسوف، حکیم، شاعر و نویسنده در دامان این زبان گشنبیخ، پرورش یافته و اثرها خلق کردهاند.