خبرگزاری راسک: پروژهی مشترک آمریکا، پاکستان و ارگ ریاست جمهوری وقت افغانستان به رهبری کرزی چگونه موفقانه توانستند توسط مهرههای مزدبگیر خویش یعنی گروه طالبان تلاشهای خردمندانهی رهبری را که نیم قرن جهت تحقق اسلام واقعی، آزادی افغانستان، برابری شهروندان و عدالت اجتماعی مبارزه کرده بود، خاموش بسازند.
استاد ربانی از چهرههای جهادی ممتاز در افغانستان بود که در جامعهی متکثر افغانستان به عنوان چهرهی ملی، صلحطلب و نیکنام شناخته میشد. پس از شکست گروه طالبان از افغانستان، استاد ربانی از تاثیرگزارترین چهرههای مقاومت در کشور بود که در زمان جهاد و مقاومت توانسته بود به عنوان حلقهی وصل اقوام، شماری زیادی از اقوام مختلف کشور را به صحنهی جهاد بکشاند.
به باور شماری از کشورهای جهان و کارشناسان شبه قارهی آسیا، استاد ربانی بیشتر از همه رهبران افغانستانی اهل انصاف، تعادل، خردمندترین رهبر سیاسی و دینی افغانستان بود، افراط و تفریط در رفتار او هرگز دیده نشده و این ویژگیها او را درخشندهتر از سایر چهرههای سیاسی افغانستان ساخته به همین دلیل پس از پیروزی مجاهدین و حکومت موقت صبغتالله مجددی رییس جمهور افغانستان شد.
ویژگیهای منحصر به فرد و رفتارهای خردمندانهی برهانالدین ربانی در میدان سیاست، مبارزه برای ارزشهای اسلام واقعی، آزادی افغانستان، تامین صلح و وحدت ملی در کشور در مقاطع مختلف سیاسی، پس از شکست گروه طالبان و بروز تدریجی دوبارهی این گروه با محوریت شوراهای کویته و پشاور که به گونهی مستقیم از سوی سازمان استخبارات نظامی پاکستان و ایالات متحدهی آمریکا برنامهریزی میشد، میدان رقابت آنها را در افغانستان با مهرههای مزدبگیر طالبشان که لباس اسلام را برتن کرده همزمان به خطر انداخت و همین ویژگیهای برهانالدین ربانی بود که استخبارات آمریکا و پاکستان در تبانی با مهرههایی در ارگ ریاست جمهوری افغانستان مانند معصوم ستانکزی پروژهی مشترک ترور رهبرخردمند افغانستان را طراحی نموده و این پروژهی مشترک آمریکایی، پاکستانی و دشمنان داخلی صلح افغانستان را گروه طالبان عملی کرده وی را بهشهادت رساندند.
برهانالدین ربانی که نزدیک به نیم قرن برای رسیدن به افغانستان آزاد و تحقق اسلام واقعی تا پیروزی مطلق، جهاد مسلحانه کرده بود، برای افغانستان صلحآمیز و رسیدن به وحدت ملی در کشور قدرت سیاسی را مانند گروه طالبان، کرزی و احمدزی انحصارنکرد، به تعلقات حزبی، قومی و زبانی وابسته نشد و برای رسیدن به رویای واقعیاش که افغانستان متحد و آزاد مبتنی بر اسلام معتدل بود جانش را فدا کرد.
پس از تشکیل نمادین و اغواگرانهی شورای صلح از سوی دولت کرزی و حمایت آمریکا با طرح مبهم و راهکار ناروشن، استاد ربانی که رویای صلح واقعی کشورش را صادقانه میطلبید با وجود منتقدین بسیار در میان همراهان و هوادارانش در درون و بیرون جمعیت اسلامی افغانستان مسوولیت این شورا را پذیرفت و خلاف انتظار سازمانهای استخباراتی و مخالفان صلح در ارگ، آن را تبدیل بهروزنهی پایان جنگی کرد که به گفتهی او بازی آمریکا بوده و بازیگر اصلی آن استخبارات نظامی پاکستان توسط گروه طالبان است، او مخالفان داخلی، منطقهای و بینالمللی صلح افغانستان را از ادامهی بازیهای سیاسی بهنام اسلام در کشور مایوس ساخته و آنان مثلثی را برای ترور او با اجرای گروه طالبان طراحی کردند.
محمد اکرام اندیشمند که در ماههای پایانی زندگیگهربار رهبرخردمند افغانستان با او در مورد پروسهی صلح صحبت کرده بود روایت کردهاست که استاد ربانی برای تامین صلح و ختم جنگ استخباراتی در افغانستان به اندازهای دلباخته بود که میگفت: «برای کار مووثر در افغانستان دید ملی، برنامهی بلند مدت و پایدار ملی و رابطهی گسترده با دنیای بیرون ضرورت است.»
استاد ربانی که به هدف افغانستان عاری از جنگ و نابرابری، قدرت سیاسی جانش را برای مردم افغانستان فدا کرد میگفت: «دلبستن به منفعت زودگذر و بهدور از آیندهنگری در یک چهارچوب بسیار تنگ و محدود، نشست و برخاست با یک عضو پایین رتبهی استخبارات غربی نیازمندی ما را در جهت تامین منافع ملی برآورده نمیکند.»
در همین حال اطلاعات نشان میدهند که سفیر وقت آمریکا در کابل، پیش از حضور رهبر خردمند افغانستان در نشست بیداری اسلامی که با اشتراک عالمان جهان اسلام در ایران برگزار شده بود نارضایتی شدید مبنی بر شرکت او در این نشست داشته و توصیه کرده بود که استاد ربانی به تهران نرود.
آگاهان سیاسی و شماری از اعضای حزب جمعیت اسلامی افغانستان، مثلث آمریکا، آیاسآی «سازمان استخبارات پاکستان» و حلقاتی در درون ارگ ریاست جمهوری افغانستان را در ترور استاد ربانی دخیل دانسته میگویند، محلی که استاد شهید در آن مورد حملهی تروریستی قرار گرفت یک محل بهشدت محافظت شده و تحت تدابیر امنیتی آمریکاییها بوده و هر کسیکه وارد اینمحل میشد، از سوی نیروهای آمریکایی مورد بازرسی بدنی قرار میگرفت، به گفتهی این آگاهان، چرا فرد انتحاری در ایست بازرسی آمریکاییها در این محل بازرسی نشده بود؟
از سوی دیگر نشست بیداری اسلامی در تهران که تازه پایان یافته بود و استاد ربانی تصمیم برگشت در آن روز به افغانستان را نداشت، پس از چندین تماس معصوم استانکزی، حامد کرزی رییس جمهور وقت نیز که برای شرکت در اجلاس سالانهی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویارک رفته بود، در تماس تیلفونی به استاد خبر داد که دو تن از اعضای گروه طالبان به نمایندگی از اینگروه قصد مذاکرهی فوری با ایشان را داشته و از او خواسته بود که برای انجام این گفتوگو به کابل برود.
تنها یک ساعت پس از برگشت استاد ربانی به کابل، فرد بمبگذار که خود را حامل پیام صلح از جانب شورای رهبری گروه طالبان «شورای کویته» خوانده بود در همراهی معصوم استانکزی یکی از مشاوران ارشد آقای کرزی و عضوی شورای صلح به منزل استاد شهید انتقال دادهشد.
آنچه در شهادت استاد ربانی تاهنوز ناروشن بوده و دست مستقیم ارگ ریاست جمهوری به شمول حامدکرزی را در این ترور رد نمیکند پرسشهای ناروشنیاستند که باید معصوم استانکزی مشاور ارشد آقای کرزی به آنان پاسخ میداد.
شماری از اعضای حزب جمعیت اسلامی افغانستان با طرح این پرسشها از آقای ستانکزی، دست او را در ترور رهبر خردمند افغانستان دخیل دانسته میپرسند، فردی را که آقای استانکزی با خودش به منزل استاد ربانی برده بود به گونهی قانونی وارد افغانستان شده بود؟ او پاسپورت داشت؟ آیا ویزای افغانستان را از یکی از نمایندگیهای سیاسی کشور در پاکستان به دست آورده بود؟ اگر چنین است هویت حملهکننده با آدرس و تصویراش باید نزد مقامهای کنسولی افغانستان در پاکستان موجود باشد. اگر چنین نیست پس چطور معصوم استانکزی فرد خارجی و مشکوکی را که غیرفانونی وارد خاک افغانستان شدهبود درخانهاش جاه داده و نزد استاد ربانی بردهاست؟
از سوی دیگر کمیتهی تحقیق در مورد شهادت استاد ربانی که با اشتراک شماری از اعضای حزب جمعیت اسلامی افغانستان از سوی کرزی تشکیل شدهبود در گزارشی، یافتههای شان را همگانی کرده که در آن آمده بود فردی که دست به ترور رهبرخردمند افغانستان و رییس صلح با مخالفان دولت افغانستان زده، تبعهی پاکستان بوده و درچمن آنکشور زندگی میکردهاست.
درگزارش اینکمیته از فرد انتحارکننده نصرالله نامبرده شده که چهار روز در مهمانخانهی شورای عالی صلح سپری نموده و تنها در این مدت سیبار به کویتهی پاکستان تماس تیلفونی داشته و چندین مورد هم با فردی بهنام حمیدالله آخندزاده در کابل صحبت تیلفونی نموده بود که پس از ردیابی تماسهای فرد انتحارکننده، حمیدالله آخندزاده از سوی ریاست امنیت ملی بازداشت و قبل از تکمیل تحقیقات از سوی دولت اعدام شد.
استاد ربانی که پس از تلاشهای مداوم، اعتمادش نسبت به صداقت پاکستان و گروه طالبان به پروسهی صلح را از دست داده بود به شدت از این گروه بابت استفادهی نادرست از روایات اسلامی انتقاد نموده و رفتار آنان را مخالف اسلام میدانست، او اظهار میکرد در برخی کشورها از جمله افغانستان و پاکستان کسانی به نام دین اسلام، مسلمانکشی میکنند، او از مجامع بزرگ اسلامی و عالمان دینی جهان اسلام تقاضا کردهبود که در بارهی گروه طالبان و مسلمانکشی آنان موضع روشن بگیرند.
استاد ربانی از عملکرد گروههای متحجر اسلامنما مانند گروه طالبان که سیمای سیاه خود را پشت نقاب اسلام پنهان کردهاند به شدت انتقاد کرده و گفته بود، با این گونه اعمال جنایتکارانه، دین مقدس اسلام را این گروه در افکار جهانیان تخریب، چهرهی مقدس ارزشهای دینی را لکهدار ساخته و یک تصویر وحشتناک از اسلام در اذهان مردم دنیا ارایه کردهاند.
پیش از شهادت استاد برهانالدین ربانی ، حلقاتی در درون ارگ ریاست جمهوری افغانستان برای تضعیف جبههی شمال و حذف افراد برجستهی حزب جمعیت اسلامی افغانستان برنامهی ترورهای زنجیرهای را راهاندازی کرده افرادی را مانند ژنرال داوود داوود، کاظمی، شاهجهان نوری وغیره افراد سرشناس را ترورکردند.
به گفتهی آگاهان هدف از راهاندازی ترورهای زنجیرهای چهرههای سرشناس جبههی مقاومت به شمول استاد ربانی شهید علاقهی شدید آنان به استقلال، وحدت ملی، تمامیت ارضی افغانستان، مخالفت با سلطهی اجنبی، مخالفت با افراطگرایی قومی و فرقهای بوده و همین موارد دلیل اصلی ترور آنان شد.