نویسنده: دکتر ارشاد اخلاص
در آمد
خراسان/افغانستان کشور چندپارچه است. گرچه چندپارچهبودن برای یک کشور در ذات خود منفی نبوده و علت بنیادین بحرانهای سیاسی نیست، ولی در افغانستان چندپارچگی بستر و زمینه را برای متغیرهای بحرانزا فراهم کرده است. من از چندپارچگی به مثابهی بستر و نه علت مستقیم سخن میگویم، به این دلیل که زمینه را برای تقویت متغییرهایی مانند قومگرایی افراطی در افغانستان فراهم کرده است. حال با درک این سخن، میتوان از واگرایی افغانستان در سالهای دراز؛ به ویژه ۲۲ سال پسین سخن گفت. منظور ما از واگرایی، شرایط یا وضعیتی است که در آن بازیگران، گروهها و هویتهای موجود همدیگر خود را طر نموده و سود هویتهای دیگر را به مثابهی زیان خود ارزیابی مینمایند. اگر همگرایی زمینه را برای تعریف سود و زیان مشترک فراهم مینماید، واگرایی در جهت مخالف آن است.
اینکه دلیل اصلی واگرایی در سیاست افغانستان چیست، هم در نوشتههای علمی و هم در نوشتههای رسانهای به اندازه کافی پرداخته شده و پاسخهای خوبی نیز داده شده است. اگر همهی آن ادبیات را بخواهیم مورد ارزیبای و سنجش قرار دهیم، به یک مخرج مشترک میرسیم: قوم. قوم به مثابهی هویت اجتماعی تعیینکنندهی اصلی و جهتدهندهی سیاست افغانستان در سالهای زیادی بوده است. حداقل بیش از یکونیم سده است که قوم از چنین ویژگی تعیینبخشی برخوردار بوده است. افزون بر قوم، میتوان از ایدیولوژی، مذهب و محله/مناطق در درون کشور نیز سخن گفت که در کنار قوم، به واگرایی سیاسی در داخل افغانستان کمک کرده و افغانستان را به سمت توسعهنیافتگی سیاسی مسیر دادهاند. ما در این نوشتار کوتاه هریک را به گونهی فشرده روشن خواهیم نمود.
۱. ایدیولوژی
ایدیولوژی، باورشناسی و دانش مربوط به باور معنا میدهد. مگر در معنای کاربردی، آن را میتوان باورهایی مربوط به نظم جامعه، شامل اقتصاد، سیاست، فرهنگ و نیز چگونگی ارتباط میان اینها تعریف کرد. ایدیولوژی یا مشروعیتبخش وضع موجود است یا مشروعیتزدای وضع موجود. به این معنا که برخی ایدیولوژیها خواهان حفظ وضع موجود هستند؛ این ایدیولوژیها توصیفی هستند. در حالیکه برخی دیگر، فراتر از توصیف وضع موجود رفته، خواهان تغییر وضع موجود به وضع مطلوب و عادلانه هستند؛ این ایدولوژیها هنجاری هستند. گروه نخست در بدترین حالت، محافظهکار و در بهترین حالت اصلاحطلب هستند. گروه دوم انقلابی و رادیکال هستند.
در افغانستان جدید، ایدیولوژیها با توجه به زمینه و خاستگاهشان جهانبینیهای متفاوت و در بسیاری از اوقات ناسازگار به مردم این کشور بخشیدهاند، تا جاییکه به رویارویی و جنگ منجرشده و زمینهی توسعهنیافتگی سیاسی را فراهم کردهاند. از دورهی آخر حکومت ظاهرخان تا اکنون افغانستان گواه جنگ ایدیولوژیک بود که نمایانترین نمود آن دورهی جنگ مجاهدین با ایدیولوژی شبهکمونیستی در افغانستان بود. اما بعدا، در جنگ طالبان با امریکا نیز نمود یافت. ایدیولوژی از آنجا که نهتنها «چگونه دیدن» ما را تعیین میکند، بلکه «چه دیدن» ما را نیز تعیین میکند، زمینهساز اختلافات، درگیری و واگرایی سیاسی شده و به مثابهی سد محکم در برابر همگرایی سیاسی عرضاندام نموده است. حال بر ماست که بر نگاه ایدیولوژیک فایق آمده، عملگرایی سیاسی را جایگزین آن نماییم تا بهتر بتوانیم دریچهی گفت و گو را باز نموده و همدیگرپذیری را شکل دهیم. با اینهمه ایدیولوژی تنها دلیل نیست.
۲. مذهب
مذهب دومین عامل واگرایی سیاسی در افغانستان است. از آنجا که افغانستان یک کشور سنتی است و سکولاریسم به بیدینی تعبیر میشود، سیاست سکولار هم در این کشور نتیجه نداده است. زمانی که در افغانستان جریانها و احزاب سیاسی را مطالعه نماییم، میبینیم که آنعده احزاب و جریانهایی که سکولار نبودند، موفق شدند و آنهایی که به رغم عادلانهبودن و قربانیدادن برای عدالت و آزادی انسان، موفق نشدند.
مذهب از دو مسیر سبب واگرایی سیاسی میشود. اول اینکه برخی احزاب سیاسی مذهبی هم هستند و در نتیجه، سیاست و مذهب باهم گره میخورند. دوم اینکه برخیها را به دلیل غیرمذهبی بودن در سیاستورزی دفع میکنند که در بخش خود زمینهی بازیهای واگرایانه را فراهم میسازد.
حالتی دیگری هم وجود دارد که نقش مذهب را در واگرایی میشود بهتر شناخت. برخی، بهویژه گروه طالبان در زمان حال، رسما علیه مذهب شیعه موضع گرفتند. موضعگیری آنها سبب شده است تا چندین حزب سیاسی اهل تشیع موضع دفاعی گرفته و مشروعیت طالب را زیر پرسش ببرند.
۳. منطقه/محله
در افغانستان محلهها هم نقش تعیینکننده دارند. برای نمونه در افغانستان متاخر پنجشیر، بدخشان، کندهار و ننگرهار نقش بیشتری در سیاست داشتند. چه در گذشته و چه امروز، محلهها سبب شدهاند تا محلههای دیگر موضع مخالف اتخاذ کرده و از تجمع قدرت در دست افراد آن منطقه جلوگیری نمایند؛ حتا گاهی اتفاق میافتد که هم ایدیولوژیها را رقیب هم بسازد. مانند پنجشیریها و بدخشانیها در دورهی غنی و دورهی دوم طالبان. یا کندهاریها و لوگریها، یا کندهاریها و ننگرهاریها. یا هم بلخیها با محوریت جنرال عطا و پنجشیریها با محوریت عبدالله در دوره غنی.
خلاصه، محلهگرایی سومین علت شکست همگرایی سیاسی در افغانستان در سطح کلان و میان اقوام و حتا ایدیولوژیها در سطح میانی است. این موضوع یکی از ویژگیهای جامعهی افغانستان است که گذشته درازی دارد و امروزه در تحلیل سیاسی نقش مهمی راایفا مینماید.
۴. تبار
تبار یا قوم، چهارمین و از نظر تاثیرگذاری نخستین علت واگرایی سیاسی است. این متغیر آنقدر تاثیرگذار است که بسیاری از نویسندگان، بهشمول خود من، آن را مهمترین عنصر در صلح و جنگ افغانستان دانسته و سمتدهندهی سیاستهای اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی این کشور میدانم. خلاصه، در افغانستان هیچ چیزی و سیاستی نتوانسته است ورای قومیت و تبار بایستد و افغانستان را زیر لوای واحد قرار دهد.
قومگرایی در افغانستان، تا جایی قدرتمند است که ایدیولوژیهای سیاسی، احزاب سیاسی، دین و مذهب و غیره را تحت تاثیر خود قرار داده و همه را سمتوسو داده است. تبارگرایی در افغانستان محصول سیاست پشتونیزهکردن افغانستان در دورهی محمدطرزی و امانالله خان است که به گونهی بیپیشینهای در این کشور رونق یافته و امروزه به مثابهی سرطان افغانستان از آن یاد میشود.
اگر منصفانه به تاریخ بنگریم، پشتونیسم علت اصلی هر ایسم تباری دیگر در افغانستان است که منجر به عدم درک متقابل از یکسو و به تبع آن، برتریخواهی تباری از سوی دیگر، شده است.
جمعبندی
واگرایی سیاسی چهار علت اصلی دارد که بستر این علتها را چندپارچگی فراهم کرده است. یکی از این علتها نگاه غیرعقلانی به سیاست است که ناشی از ایدیولوژیگرایی دورهی جنگ سرد است و تا امروز ادامه دارد. علت دوم، محلهگرایی است که سبب شده است مردم با نفوذ افغانستان قدرت سیاسی سطح ملی را در یک جغرافیا (مانند ولایت خودشان) متمرکز بسازند که به نوبهی خود مخالفت دیگران (حتا همتباران و همایدلوژیهای خودشان) را در پی داشته اشت. سومین علت، مذهب است که سبب میشود یک مذهب مذهب دیگر را از متن به حاشیه براند و باز آن مذهب در چارچوب سیاست مقاومت، دوباره مشروعیت مذهب چیره را به خطر مواجه سازد که این به واگرایی در سیاست هم منجر میشود، از این جهت که برخی احزاب مذهبی هستند. در نهایت به عنوان مادر علتهای واگرایی سیاسی، میتوان از تبارگرایی نام برد که زمینهی هرگونه وفاق را به شکست منجر کرده است.