خبرگزاری راسک: در حالیکه ظهور تدریجی قبایل سرگردان «پشتون» به خراسان بزرگ پس از فروپاشی حکومت نادر افشار در قرن هجدهم میلادی آغاز شدهاست، اما این قبیله در زمان سلطهی خاندان آلیحی با جعلنمودن تاریخ، برای هویتبخشیدن به فرهنگ، زبان و برتریخواهی قبیلهای خویش کتاب جعلیای را بهنام «پتهخزانه» ساخته و داستانهای خیالی را بهنام ملالی میوند و نازوانا خیالپردازی کردهاند.
کاشف کتاب جعلی پتهخزانه«عبدالحی حبیبی» تاریخنگار قندهاری است که در همکاری با سلطهی قبیلهای آنزمان و جعل تاریخ سعی کردهاست با رویکارآوردن کتاب تخیلی پتهخزانه به برتریخواهی قبیلهای و زبانی و همچنان حضور پشتونها در جغرافیایی خراسان بزرگ و هویتبخشیدن به این قبیلهی سرگردان در اینخاک ریشهی فرهنگی، تاریخی و هویتی بسازد.
بهروایت عبدالحی حبیبی، نویسندهی این کتاب جعلی «پتهخزانه» شخصی بهنام محمد بن داوود هوتکی بودهاست. آقای حبیبی بدون استناد به منابع و استفاده از خیالبافیهای ذهنی خویش نوشتهاست که نسخهی «پتهخزانه» را در سال ۱۳۲۲ از کویته یافتهاست.
این مورخ جعلکار در سلطهی خاندان آل یحی همچنان نوشتهاست: «پتهخزانه را به حضور شوقمندان ادب ملی عرضه داشتم و مورد دلچسپی فوقالعادهی والاحضرت سردارمحمد نعیم خان وزیر معارف آن زمان قرار گرفت.»
هرچند پشتونیزهسازی شمال در زمان عبدالرحمان پایهگذاری شده بود، اما با تصویب نظامنامهی ناقلین و انتقال پشتونهای جنوب به شمال بخش عمدهی آن اجرا شده بود. سردارمحمد نعیم خان یکی از حلقات قبیلهای حاکمیت خاندان آلیحی بود که برای نخستینبار تیوریزهسازی تاریخی و برتریخواهی قبیلهای را مطرح کرد.
پس از مطالعهی فرهنگی کتاب جعلی پتهخزانه از سوی مورخین داخلی و محققان خارجی ثابت شد که این کتاب (پتهخزانه) یک اثر جعلی بوده و توسط شخص عبدالحی حبیبی و دوستانش در حمایت نظام قبیلهای وقت خلق شده که بعدها نظامهای قبیلهای پشتونیزم این هویت جعلی و اثر خیالی را بهنام اثری با پیشینهی تاریخی در مجامع فرهنگی کشور تثبیتکرده و با اتکا به همین اثر جعلی، برای زبان پشتو قدامت تاریخی و پشتوانهی فرهنگی تراشیدهاند.
در کنار اثبات جعلیبودن پتهخزانه یا هویتسازی کاذبانه و جعلی پشتونیزم از سوی تاریخنویسان معاصر کشور، شماری از افغانستانشناسان خارجی نیز این کتاب را جعلی خوانده و آن را برساخت قبیلهای برای هویتسازی قومیخواندهاند.
پروفیسور میخاییلویچ، دانشمند افغانستانشناس روسی در مورد کتاب پتهخزانه یا هویت جعلی پشتونیزم چنین نوشتهاست: «پتهخزانه که یک اثر شاعرانه افغانی است، گویا در سدهی هشتم نوشته و جمعآوری گردیده است، اصلیت افغانی ندارد.»
از سوی دیگر، تاریخنگاران معاصر کشور با مطالعات تاریخی و معیارهای تاریخشناسی در مورد این اثر جعلی پشتونیزم گفتهاند، هویتسازی کاذبانه و جعلی نهتنها به نفع قبیلهی پشتون است بلکه بیشتر از قبل هویت آنان را خدشهدار کردهاست.
میرمحمد صدیق فرهنگ، تاریخنگار معاصر کشور گفتهاست، راهی را که عبدالحی حبیبی برای جعل پتهخزانه انتخاب کرد، راهی بود که هم با نظر سیاسی قدرت آنزمان مطابقت داشت و هم موضع او را در بین قشر نوظهور و روشنفکران پشتون تقویه میکرد، به این صورت، وی در جستوجوی آثاری برآمد که برتری زبان پشتو را بر زبان فارسی از نظر اصالت و قدامت و غیره محرز گرداند.»
به روایت این تاریخنگار چیرهدست افغانستانی، از آنجا که حبیبی به کشف چنین آثاری دست نیافت به جعل اقدام نمود. چون به گفتهی آقای حبیبی او پتهخزانه را در کویته کشف نموده و به دلیل اینکه به مرام دولت قبیلهای آن زمان مطابق بود، بدون آنکه سلطهی قبیلهای به کسی اجازهی بحث و انتقاد در مورد آن خیالبافی و جعل داده شود در مطبعهی دولتی به چاپ رسید، جز برنامهی درسی مکاتب و یکی از ماخذ جعلی در هرگونه تحقیق راجع به تاریخ افغانستان قرار گرفت.
از سوی دیگر، شماری از تاریخنگاران افغانستانی باجعلیخواندن کتاب هویتساز پشتونی یا پتهخزانه و تحمیل این هویت برونمرزی بر شهروندان اصیل خراسانی از سوی حاکمان قبیلهای پشتون درکشور گفتهاند، با جعل، فریب و نعلزدن، کاری به پیش نخواهد رفت. به روایت بیهقی قبایل پشتون در کشور اگر بخواهند که معضل خزانهی نهفته در «پتهخزانه» آشفتهتر از این نگردد و بر پیکر و عزت باقی ماندهی پشتونها در افغانستان بیشتر از این به عنوان جعلکار، دروغگو و فریبکار ضربه وارد نشود، بگذارند تا قضیهی این هویت جعلی که برای برتریخواهی قبیلهای خیالبافی شدهاست یک طرفه شود. اوگفتهاست: «قبایل پشتون، اصل نسخهی آنکتاب پنهان «پتهخزانه» را در معرض تحقیق و تتبع نسخهشناسان داخلی و خارجی بگذارند و دلایل محققان را نیز بپذیرند.»
در همین حال داکتر صادق فطرت ناشناس، از محققان ادبیات زبان پشتو با جعلیبودن و افسانهای خواندن پتهخزانه، نازوانا و ملالی گفتهاست: «زبان پشتو تاریخ مکتوب بالاتر از چهارصدسال ندارد.» به گفتهی این محقق پشتون، «زبان پشتو به حدی با کمبود آثار فرهنگی و تاریخی مواجه است که تنها درسه ماه میتوانید تمام هست و بود چهار قرن این زبان را از الف تا یا بخوانید، بفهمید و در آخر دکترایش را هم بگیرید؛ در حالیکه در جهان، زبانهایی هم داریم که باید یک عمر دربارهی آنان تحقیق و بررسی صورت بگیرد و هنوز زندگی کفاف ندهد تا عمیقتر وارد شویم.»
این محقق پشتون، همچنان با جعلیخواندن هویت ساختگی این قبیله جهت برتریخواهی نسبت به سایر اقوام کشور گفتهاست: «آدم نباید در برابر واقعیت عمدا خود را به کری و کوری بزند.»
به گفتهی او: «با جعلیساختن هویت پشتون به منظور برتریخواهی بر زبانهای دیگر و هویتهای دیگر از جمله زبان پارسی نهتنها این شاهان قبیلهای به زبان پشتو و پشتونها خدمت نکردهاند بلکه آبروی پشتونها را نیز بردهاند.»
این داکتر زبانشناس پشتون، پتهخزانه را محصول خیالبافیهای کاذبانهی عبدالحی حبیبی دانسته گفتهاست: «پتهخزانه جعل محض است. اگر این کتاب حقیقت میداشت، عبدالحی حبیبی از چگونگی یافتن و بررسی محتوای آن مینوشت و راهی برای توجیه میداشتیم، اما او در همان جملهی خیلی ساده و ناخواسته اعتراف کردهاست که پتهخزانه ابداع خودش هست.»
به گفتهی او شمار زیادی از پشتونها با دانستن حقیقت اصلی هویت و تاریخ خویش و جعلسازی این هویت تاریخی از سوی حاکمان قبیلهای و برتریخواهان قبیله، آنان را به گروگان گرفته و نمیتوانند حقیقت اصلی خود را با وصف اینکه خوب میدانند به گونهی واقعی بیان کنند.
او در رابطه به دو داستان افسانهای موجود در تاریخ هویت پشتونها و برجستهسازی آن در ادوار مختلف تاریخ کشور از سوی شاهان قبلیهای و نویسندگان پشتون گفتهاست: «نازوانا و ملالی میوند وجود خارجی ندارند، هردو زادهی ذهن شخصیتپرداز و اسطورهسازِ افراد و حلقات معینی هستند که به گفتهی او خلق چنین افسانههای جعلی و واهی نمیتوان شخصیت، تاریخ و هویت ساخت.»