طالبان نه مشروعیت داخلی و نه مشروعیت خارجی دارند. تقلا میکنند عدم مشروعیت داخلی و خارجی خود را با تبلیغهای رسانهای کتمان کنند. اینکه فرصتی پیش میآید تا فردی از طالبان در یک جلسهی خارجی دعوت شود، برای طالبان خیلی اهمیت رسانهای دارد و از آن دعوت برای مصرف داخلی تبلیغ میکنند تا به مردم وانمود کنند که کشورهای جهان به طالبان اهمیت میدهند.
وزیر خارجهی نامنهاد گروه طالبان در نشست مسکو با این خوشبینی شرکت کرد که از این نشست به نفع طالبان تبلیغ و استفاده شود. طالبان برای اینکه در نشست مسکو مشروعیت دروغین داخلی خود را نمایش بدهند، یک هزاره و یک تاجیک را نیز همرکاب متقی کرده بودند. اما این نشست پیامد مثبتی برای طالبان نداشت. زیرا مسکو از این نشست بیشتر برای تبلیغ جایگاه روسیه استفاده کرد و خواست نشان دهد حکومت روسیه در منطقه تصمیمگیرنده است. بر این اساس به ناتو و آمریکا هُشدار فرستاد که دیگر به افغانستان و منطقه برنگردند.
در حقیقت نتیجهی این نشست، مانور سیاسیای از طرف روسیه در شرایطی استکه روسیه با اکراین جنگ دارد و نسبتا از نظر سیاسی منزوی شده است. بنابراین برگزاری چنین نشستهایی میتوانند نسبتا تبلیغی برای جایگاه سیاسی روسیه باشند. اما مسکو میداند که طالبان با اروپا و آمریکا ارتباط دارد، بنابراین بهنوعی در این نشست به طالبان فهماند که روسیه نمیخواهد در افغانستان گروهی همسو با اروپا و آمریکا حکومت کند.
توقع طالبان این بود در این نشست اعلامیهای به نفع آنها صادر شود که بنابر مخالفت نمایندهی تاجیکستان در این نشست، اعلامیهای به نفع گروه طالبان صادر نشد. نمایش دروغینی را که طالبان میخواستند در نشست مسکو از مشروعیت داخی با بردن یک هزاره و تاجیک به نمایش بگذارد، این نمایش دروغین نیز نقشی بر آب شد. زیرا نمایندهی مسکو و نمایندهی سایر کشورها تاکید کردند که طالبان مشروعیت داخلی ندارند و مشروعیت خارجی طالبان به مشروعیت داخلی در افغانستان ارتباط میگیرد.
درصورتیکه مشروعیت داخلی در کشوری وجود نداشته باشد، نمیتوان در آن کشور از حکومت و دولت سخن گفت. بنابراین تاکید اعضای نشست این بود که در افغانستان یک حکومت فراگیر تشکیل شود. تاکید بر اینکه در افغانستان حکومت فراگیر تشکیل شود به این معنا استکه در افغانستان حکومتی وجود ندارد. بنابراین در این نشست عدم مشروعیت داخلی و خارجی طالبان هرچه بیشتر برجسته شد و طالبان هیچ استفادهای رسانهای و تبلیغیای از این نشست نتوانستند و با مشت خالی و سرافکنده به کابل برگشتند.
قرار معلومات، متقی هزاره و تاجیکی را که در این نشست با خود برده بود، طالبان این هزاره و تاجیک را در کابل تحت فشار قرار دادهاند و گفتهاند شما نتوانستید در این نشست وظیفهی خود را بهخوبی انجام دهید و بگویید که طالبان در افغانستان مشروعیت داخلی دارند و ما از اقوام غیرپشتون ایم.
نظری که در این نشست در رکاب متقی بوده است در جلسهی خصوصیای از فشار طالبان بر خودش با شماری از دوستانش گفته و این سخن از طریق دوستانش به بیرون درز کرده است. بنابر گفتهی دوستان نظری، او در تلاش است فرار کند و از افغانستان خارج شود.
پرسش اساسی و مهم در این شرایط این استکه مخالفان سیاسی و جبهههای مقاومت مردمی چه میتوانند انجام دهند؟ آنچه همه به صورت فوری به این پرسش پاسخ میدهند این استکه این جریانها «وحدت کنند.» حقیقت همین استکه بایستی جریانهای سیاسی و جبهههای مقاومت مردمی برای رسیدن به شورا و اتحادیهای فکر کنند تا از نظر سیاسی و نظامی بتوانند از یک آدرس، موضع و موقف واحدی بگیرند. رسیدن به یک آدرس واحد و گرفتن موضع و موقف واحد سیاسی و نظامی به این جریانها و جبههها در سطح جهان اهمیت میبخشد و در مناسبات داخلی نیز موضع و موقفشان تقویت میشود.
بنابراین آنچه از نتیجهی این وحدت به دست میآید این استکه دیگر در سطح جهان و منطقه، بحث به رسمیتشناختن طالبان مطرح نخواهد شد و طالبان امید خود به مشروعیت داخلی و خارجی را کاملا از دست میدهند. مهمتر از همه در این صورت، کشورهای جهان نشستهایی را که دربارهی افغانستان برگزار میکنند بدون دعوت جریان سیاسی و نظامی مخالف طالبان نمیتوانند برگزار کنند و ناگزیرند نمایندههای از جریان سیاسی و نظامی مخالف طالبان در نشستها دعوت کنند.
اگر جریانهای سیاسی و جبهههای مقاومت مردمی بتوانند باهم نزدیک شوند، حقیقت این استکه گروه طالبان از جهتهای متفاوتی دچار مشکل میشوند بهویژه مشکل داخلی طالبان بیشتر میشود و مقاومتهای مردمی علیه این گروه در کشور سراسری میشوند.
در این شرایط که طالبان برای مشروعیت داخلی و خارجی تقلا میکنند و تقلای این گروه برای مشروعیت داخلی و خارجی هیچ نتیجهای نداشته است، وقت آن استکه همهی جناحهای سیاسی و جبهههای مقاومت مردمی مخالف طالبان برای وحدت سیاسی شان فکر کنند و با وحدت سیاسیشان به تقلا و گدایی طالبان برای دستیابی به مشروعیت خارجی و داخلی پایان ببخشند. درصورتیکه گروه طالبان از به رسمیتشناخته شدن کاملا ناامید شوند، اختلافات میانگروهی طالبان بیشتر میشود و جنگ درونگروهی بین طالبان رخ میدهد.