بخش نخست؛ ایران
افغانستان و ایران مشترکات تاریخی و فرهنگی، مرز مشترک و تعاملات بازرگانی دارند. اینها محورهای اصلی نزدیکی کابل-تهران در مناسبات منطقهای است. افغانستان در سیاست خارجی ایران، کشور استراتژیک محسوب میشود. کابل-تهران در چهار بعد روابط دیپلماتیک دارند: سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و نظامی. همچنان منافع افغانستان را در ایران میتوان به اساس نیازمندی به سه دسته تقسیم کرد: منافع حیاتی، منافع اصلی و منافع ضمنی. منافع متذکره در چارچوب روابط فوق قابل تطبیق است. مناسبات کابل-تهران، با تغییر هر نظام سیاسی در افغانستان، متحول میشود. ایران به عنوان یک بازیگر منطقهای، یکسره تلاش میکند تا نقش کلیدی در مسایل افغانستان داشته باشد. برعلاوهی مشترکات متذکره، هرازگاهی اختلافات جدی میان کابل-تهران اوج میگیرد. یکی از این اختلافات، «ستیز علیه پناهجویان افغانستانیست.»
پیشینهی مهاجرت افغانستانیها به ایران
مهاجرت افغانستانیها به ایران از قتل نادر افشار و تاسیس حکومت مستقل به رهبری احمدخان ابدالی آغاز شده است. مهاجرت شهروندان این کشور به ایران به دو شکل سیاسی و اجتماعی صورت میگرفت. گسترش مهاجرت ساکنان بومی افغانستان، عمدتا از شرایط داخلی تحت حاکمیت حاکمان وقت ناشی میشود. عدهای با پروندهی سیاسی و اکثریت مطلق به شکل کارگر فصلی به ایران پناه میبردند. حدود سه قرن است که این روند سیر صعودی دارد. این نوشته به عوامل مهاجرستیزی ایران میپردازد که ربط مستقیم به رفتارهای طالبان دارد.
تهدید امنیتی
ایرانستیزی جزو از ذهنیت غالب در میان افراد ردههای پایین طالبان است. این گروه هویتشان را در تقابل با ایران تعریف میکنند. در یکی از ترانههای توصیفی ملا محمدیعقوب وزیر دفاع طالبان، این مورد صریح به نمایش گذاشته شده است. شماری از مهاجرین پشتون و افراطی افغانستان در ایران از سیاست طالبان دفاع میکنند. برخیها بر این عقیدهاند که آنان عناصر نفوذی طالبان در ایران باشند. هر زمان طالبان بخواهند از آنان برای خلق مشکل در آن کشور استفاده میکنند. گزارشهای منتشرشده در دوسال پسین نشان میدهند که حملات هراسافگنی در ایران، ریشههای سازماندهیاش به افغانستان برمیگردد. افزایش پناهجویان افغانستانی در ایران، در گذر زمان یک تهدید جدی علیه امنیت ایران خوانده میشود. ایرانیها از این ناحیه عمیقا نگران اند.
کد فرهنگی
فضای اجتماعی-فرهنگی هر کشور فرق میکند. پناهجویان افغانستان کدهای فرهنگی ایران را رعایت نمیکنند. من صفحات اجتماعی و مشخصا ایکس را دنبال میکنم. ایرانیها در ایکس بیشتر حضور دارند. حتا اکثر اوقات، دیدگاههای اکثریت آنان را راجع به سبک زندگی مهاجرین افغانستان در ایران میخوانم. مزاحمت خیابانی و بینظمی، گشتوگذار و لباسپوشی از معدود رویکردهای فرهنگی اند که پناهجویان مراعات نمیکنند. موازین فرهنگی-اجتماعی از سوی اکثریت پناهجویان درنظر گرفته نمیشود. ذهنیت عامه در ایران، این عامل را مهمترین متغییر در زمینهی فشار علیه مهاجرین افغانستان معرفی میکنند.
تحریم اقتصادی
ایران از نیروی کار مهاجران افغانستان سود میبرد. پناهجویان در بخشهای کشاورزی و ساختمان، نظافت شهری و هتلداری مشغول به کار اند. اما وزنهی چالشهای اقتصادی ایران سنگینتر از سودمندی مهاجران است. تحریمهای آمریکا، اقتصاد ایران را به شدت متضرر ساخته و این مورد جدیترین معضل ایران است. تلاشهای ایران در این زمینه نتیجهمحور نیست. حضور میلیونها مهاجر افغانستانی بار سنگینی بر اقتصاد ایران وارد کرده است. نگاه منفی اکثریت شهروندان ایران نسبت به مهاجران در صفحات مجازی به وضوح نشان میدهد. آنان به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از جاهطلبی ایران، از مهاجران افغانستانی متنفر اند.
درگیری مسلحانه
یک عامل کلیدی جهت فشار علیه مهاجرین افغانستان، درگیریهای مسلحانه میان کابل-تهران است. در دوسال گذشته، طالبان با کشورهای همسایه درگیر شدند. هنگامیکه درگیری اتفاق میافتد، زندگی بر مهاجرین دشوارتر میشود. برخی از این درگیریها لفظی-دیپلماتیک و اکثریت نزاعهای مسلحانه اند. سود حاصل از این تنشها، کشته و زخمی طرفین است. دلایل مختلف در این زمینه وجود دارد که طالبان به درگیری میپردازند. حالا با هر دلیل عمدی یا غیرعمدی، هر درگیری منجر به ایجاد فضای تنگتر علیه پناهجویان افغانستان میگردد.
آب هلمند
یکی از متغییرهای منازعهی طالبان با ایران بر سر آب هلمند است. تنش از جای ناشی میشود که گویا طالبان سهم ایران را از رودخانه نمیدهند. تاکید طالبان این است که سطح آب کاهش یافته و ایران مستحق نیست. بدون تردید، آب هلمند ابزار فشار مهاجرین افغانستان در ایران است. بارها مقامهای ایرانی علیه طالبان موضع گرفتند. تهدید کردند و نماینده فرستادند تا این معضل حقوقی-تاریخی حل شود. نبود آب در ایران یک ابزار علیه جمهوری اسلامی است. هر زمانیکه مناطق مرزی ایران در تقابل با دولت اعتراض میکنند، فشارها بر مهاجرین افغانستانی افزایش پیدا میکند. باوجود بلندساختن کارت اخراج پناهجویان افغانستان، طالبان از خط و نشانشان در این خصوص کوتاه نیامدند.
ناتوانی طالبان در ترغیب به بازگشت پناهجویان
ایران انتظار داشت که طالبان در زمینهی برگشت توام با رضایت مهاجرین، جمهوری اسلامی را یاری رساند. گرچه این انتظار واقعبینانه نیست؛ چون پناهجویان از شر شرایط پیشآمده، قانونی و غیرقانونی آواره شدند. تلاش طالبان در این خصوص، موثریت ندارد. چندی قبل معاون سفیر ایران در کابل از معاون وزیر داخله طالبان خواسته بود که زمینهی برگشت مهاجرین افغانستان مقیم ایران را مساعد سازند. جمهوری اسلامی باتوجه به تعهدات و فشارهای بینالمللی نمیخواهد مهاجرین را اخراج گروهی کند، اما انتظار داشت که طالبان آنان را به کشور برگردانند. این ناتوانی طالبان در پیوند به انتظارات ایران، دولت آن کشور را بدبینتر ساخته است.
پایان
تحریمهای اقتصادی، بسیج افکار عامه علیه نظام، مختلسازی گردش اقتصادی و فشارهای بینالمللی جزو چالشهای جدی جمهوری اسلامی است. در کنار موارد فوق، حضور چندمیلیون پناهجوی افغانستان، چالش دیگریست. این چالش هرازگاهی، تهدید جدی علیه ایران خوانده میشود. جمهوری اسلامی باتوجه به دلنگرانیهای که دارد، در پی کاهش میزان پناهجویان غیرقانونیست. یکی از جدیترین تبعات برگشت طالبان به قدرت، سیر صعودی مهاجرین افغانستان در ایران است. دولت ایران با اخراج پناهجویان افغانستان زمینه را برای ترور و نابودی آنان مساعد میسازد. کتلهای عظیم از پناهجویان افغانستان، از هراس طالبان به ایران پناه بردند. اگر فشار و ستیز علیه مهاجرین افغانستان افزایش یابد، با برگشت به این کشور، ماشین کشتار طالبان رونق بیشتر خواهد گرفت. حرف آخر این است که گسترش مهاجرستیزی در کشورهای همسایهی افغانستان، با رفتار طالبان پیوند ناگسستنی دارد.