در هفتهایکه گذشت چند حمله بر مردم هزاره صورت گرفت، به یک ورزشگاه در برچی حمله شد، بعد بر یک موتر مسافربری شهری در برچی حمله شد و در آخرین رویداد دو فرد هزاره در استان غور توسط افراد مسلح ناشناس تیرباران شدهاند. این حملات واکنشهایی را برانگیخت که از جمله ریچارد بنت گزارشگر سازمان ملل در افغانستان و تامویست نمایندهی آمریکا در افغانستان خواستار بررسی این حملات بر مردم هزاره شدند.
اما پرسش خبرگزاری راسک این استکه مردم هزاره چرا در هیچ شرایطی امنیت ندارند؟ یعنی وقتی از گروه حاکم در قدرت حمایت کنند یا نکنند، امنیتی ندارند. مردم هزاره در بیستسال گذشته از مردمی بودند که بیشترین حمایت اجتماعی و مدنی را از دموکراسی و نظام سیاسی کردند، بیشترین مشارکت را در انتخابات، در آموزش و انواع امور مدنی و فرهنگی داشتند، اما این قوم در بیستسال گذشته بیشترین تلفات و قربانی را دادند و معلوم نشد که چه دستهایی پشت این تلفات بودند و این تلفات چه هدفی و چگونه سازماندهی میشدند. آیا حکومت کرزی و غنی در سازماندهی این تلفات شریک نبودند؟ شک و تردیدهای متفاوتی را میتوان مطرح و بررسی کرد.
خبرگزاری راسک برای این، دیدگاه این هفتهی خود را به کشتار مردم هزاره اختصاص داده تا بیان کند که کشتار مردم هزاره سازماندهی شده است و مردم هزاره چه از گروه حاکم در قدرت حمایت کنند و چه نکنند، کشته میشوند. در حکومت کرزی و غنی دهها حملهی خونبار بر افراد ملکی مردم هزاره صورت گرفتند که حتا بر محفل عروسی و بر زایشگاه این مردم حمله شد و زنان درحال زایمان و کودکان تازه به دنیا آمدهی مردم هزاره را کشتند، اما حکومت کرزی و غنی میگفتند کار کسانی است که مخالف نظام استند. مخالف نظام در آن زمان طالب بود.
به هرصورت، حکومت کرزی و غنی پایان یافت و طالبان رویکار آمدند، اما حملات بر مردم هزاره پایان نیافت و با همان شیوهایکه در حکومت کرزی و غنی بر مردم هزاره حمله میشد، در دورهی طالب نیز حمله میشود. در مسیرها مسافران هزاره گرفتار و کشته میشدند، حالا نیز در راهها مسافران هزاره سر بریده میشوند. نمونهاش چندی پیش در یک روستای پشتوننشین عملی شد که یک پدر و پسر هزاره را گردن بریدند و آخرین مورد، اینکه در استان غور دو هزاره را تیرباران کردند. در بیستسال گذشته بر مساجد، آموزشگاه و… مردم هزاره حمله میشد، حالا نیز بر آموزشگاه، ورزشگاه، مساجد و موترهای مسافربری مردم هزاره حمله میشود. بنابراین استراتیژی، شیوه و هدف هزاره کشی تغییر نکرده و همچنان ادامه دارد.
دیروز اگر طالب هزاره را میکشت، امروز چه کسانی مردم هزاره را میکشند؟ مردم هزاره از گروه حاکم در قدرت حمایت کردهاند و کدام واکنشی در برابر طالبان نداشتهاند، پس چرا کشته میشوند؟ به پاسخ این پرسش قبلا اشاره شد که مردم هزاره از گروه حاکم در قدرت حمایت کنند یا نکنند به شیوههای متفاوتی مورد حمله قرار میگیرند و کشته میشوند. اکنون طالبان بیرون از قدرت نیستند، در قدرت استند و ادعا دارند که امنیت آوردهاند و بر کل افغانستان مسلط استند و هیچ گروهی نمیتوانند قدرت طالبان را دچار چالش کنند؛ در این صورت کسانیکه در کابل و مرکز شهرها بر مردم هزاره حمله میکنند اینها کیستند؟
در یک هفته دو بار در کابل بر مردم هزاره حمله شد و چندی پیش در مرکز پلخمری بر یک مسجد مردم هزاره موقع نماز حمله صورت گرفت. طالبان در قبال این حملات کاری که میکنند، جلو اطلاعرسانی دقیق این حملات را میگیرند و شمار کشتهها و زخمیها را کم اعلام میکنند و تلاش میکنند این حملات را دستکم و نادیده بگیرند و وانمود کنند چندان اتفاق مهمی رخ نداده است.
در این صورت دربارهی کشتار مردم هزاره چه میتوان گفت و چه قضاوتی میتوان کرد؟ دیدگاه و قضاوت ما این استکه کشتار مردم هزاره سازماندهی شده و هدفمند است و با دست بهدست شدن قدرت بین کرزی، غنی، ملا بردار، ملا هبتالله، حقانی و سایر افراد قوم پشتون، در استراتیژی کشتار مردم هزاره تغییری رخ نمیدهد، زیرا کشتار مردم هزاره بهعنوان یک هدف و استراتیژی سر جای خود است و حتا این گروههای درون قدرت و بیرون از قدرت در کشتار هزاره باهم همکاری اطلاعاتی و استخباراتی انجام میدهند.
مردم تاجیک، هزاره و اوزبیک حافظهی تاریخی ندارند و واقعیتهای تاریخی را هرچه زود فراموش میکنند. بر این اساس میخواهیم به یاد شما بیاوریم که غنی در مصاحبهای گفت در بیستسال گذشته فقط چادر چند زن هزاره از سر شان افتاده است. این سخن را با کنایه و از روی نهایت عصبیت بیان کرد و معنای سخنش این بود که مردم هزاره توانسته درس بخوانند و شهری شوند و در شهر و مناسبات اجتماعی و فرهنگی دیده شوند. برای همین غنی ورود به دانشگاهها را سهمیهبندی قومی کرد تا از ورود دانشجویان هزاره، تاجیک و اوزبیک جلوگیری صورت گیرد. غنی از یک طرف دانشگاهها را سهمیهبندی کرد و از طرف دیگر هر روز بر آموزشگاههای مردم هزاره در حکومتش حمله میشد. اگر کمی دقت میکردیم میدانستیم که گپ از چه قرار است.
سخن دیگریکه در دورهی حکومت غنی گفته شد و خیلی سخنی واضح و آشکار است، سخن عبدالمان نیازی یکی از فرماندهان طالبان بود که با استخبارت و ریاست امنیت ملی حکومت غنی همکاری میکرد. ویدیو سخنان او در اینترنت موجود است. آقای نیازی میگوید ما به شیوههای متفاوتی هزاره میکشیم و به هزاره کشتن ادامه میدهیم.
بر این اساس قضاوت این استکه گروههای در قدرت و بیرون از قدرت در کشتن هزاره مصلحت مشترک، همکاری مشترک و هدف مشترک دارند و بهصورت سازماندهی شده اقدام میکنند. طوریکه حکومت کرزی و غنی با طالبان در کشتار مردم هزاره همکاری استخباراتی و اطلاعاتی میکردند و باهم هزاره میکشتند، اکنون نیز طالبان و حلقهی حکومت غنی در همکاری باهم هزاره میکشند. مخکش را فراموش کردهاید که در ارگ و از افراد مهم حلقهی غنی بود و میخواست ارگ را به شیوههای متفاوتی از کارمندان غیرپشتون خالی کند، در بارهی یک کارمند هزاره این گونه قضاوت کرده بود: «علی کارمند مسلکی است، کار را یاد دارد و خوب کار میکند، اما هزاره است، باید اخراج شود.»
در هر صورت، استراتیژی کشتار هزاره سر جای خود است و بهعنوان یک هدف تاریخی به پیش برده میشود. این کشتار با هدف نسلکشی و ایجاد هراس و ترس در بین مردم هزاره صورت میگیرد تا بتوانند زمین و اموال مردم هزاره را طبق میل خود تصرف و جابهجایی قومی را در مناطق هزارهنشین عملی کنند.