نویسنده: شیون شرق
مردم پنجشیر از قدیم معتقد استند در پنجشیر «پنجپیر» وجود داشته که گاهی از آنها کارهای خارالعاده سر میزده و گاهی سخنان پیامبرگونه میگفتهاند. برای آنها قدرت کلانتر قایل شدهاند و میگویند این پنجشیر قدرت «پنجشیر» را داشته و با بازوان توانا خدمت مردم را میکردهاند. این مردم با داشتن چنین مردان اسطورهای میبالند و با گرفتن نامشان احساس غرور میکنند. طبق گفتههای مردمی و برخی نوشتههای تاریخی پنجپیر پنجشیر در بستن حوض در غزنه بهخواست محمود غزنوی حضور داشتهاند و باب حوض را بستهاند. گفتهشده استکه محمود غزنوی در غزنه بندی میساخت و برای ساختن آن از تمامی ناحیههای زیر سلطهاش کارگر قوی درخواست نمود. از هر منطقه صد صد نفر رفت اما مردم پنجشیر پنجنفر چابک و قوی را فرستاد. میگویند قاصد سلطان اعتراض نمود پنجنفر کم است، مردم با یک بیت جوابش دادند:
«سیاهی لشکر ناید بکار
دوصد مرد جنگی به از صدهزار»
این قصه در بین مردم مشهور است. این پنج فرد در یک شب کوهی را واژگون میکنند و دهن حوض را میبندند. کاریکه ماها مدتگرفته بود تا دیگران بهپایان برسانند. خبر این کار بهسلطان میرسد و سلطان آنها را به دربار فرامیخواند و بالایشان لقب «پنجشیر» را میگذارد. برخی میگویند وجه مسمای پنجشیر همین قصه بوده است. البته یک گفته است.
بعد از این قصه مردم به آنها «پیر» میگفتهاند و بنام «پنجشیر» پنجشیر یاد میکردهاند. نامهایشان چنین گفتهشده است:
۱. خواجه ابراهیم، در دربند ساحهای از پنجشیر زیارتش است؛
۲. خواجه صفا، در دوآب پنجشیر زیارتش است؛
۳. خواجه احمد بشار، در آستانه زیارتش است؛
۴. خواجه عارف، در آریب/پریان زیارتش است؛
۵. خواجه گل ولی، در تل/پریان زیارتش است.
مردم پنجشیر گورهای این پنجپیر خود را با سنگها و تکههای مختلف مزین کرده و هرازگاهی به زیارتشان میروند. گاهی کنار گور آنها دعا میکنند و با تضرع به نیایش میپردازند. معتقد استند این پیرها کسان صالح و ستره بودهاند. بقول دیگر، ولی خدا بودهاند. پس زیارتشان ثواب دارد و دعا بالایش زودتر ایجابت میشود.
از این میان، زیارت خواجه گل ولی در تل-پریان پنجشیر افتیده است که مورد توجه بیشتر مردم قرار گرفتهاست. مردان آنجا بهزیارت میروند، دعا میخوانند و سیاحت میکنند. زنان بیشتر به زیارت او میروند دعا میکنند و درخواستهای مختلف میکنند. مطابق رسم کهنهشده از او میخواهند وسیلهشده برایشان فرزند بدهد و یا کار وکسب نزدیکانشان را رونق بدهد. البته در سابق بیشتر اینگونه اعمال سر میزده است و حتا زنان منطقه روزانه آنجا میرفتهاند و زیارت میکردهاند. ایشان باور داشتهاند خواجه ولی خدا بوده و میتوانسته در ایجابت دعایشان کمک کند. در این چندسال اخیر، زیارت خواجه پربیننده بوده، مردم محل دلبستگی تاریخی به آن داشتهاند؛ حتا از استانهای دیگر مردمان مختلف به زیارتش میآمدند. گاهی کسان جهت تحقیق میآمدند.
پس از تسلط گروه طالبان، دیگر قصهی زیارت تمامشده است. زیارتکنندههای محلی نمیتوانند به زیارت بروند، چون مشکلات زیادی فرارویشان دیده میشود. زیارتکنندگان بیرونی هم لادرک شدهاند. پیش از طالبان این زیارت داشت تبدیل به مکان تفریحی، تاریخی و… میشد. اما حالا دیگر در پلهی خاکشدن قرار گرفته است و کسی به آن توجه ندارد.
زیارت خواجه گل ولی نشانهای از غرور مردم پنجشیر است. مردم این محل به آن میبالند و دلبستگی ویژهای با زیارتش دارند. درین روزها زندگی طوری شده حتا آن زیارت روزهای پایانی خود را میگذراند.