خبرگزاری راسک پیش از این یادداشتی را زیر عنوان «اهداف پیدا و پنهان اخراج مهاجران از پاکستان» نوشته بود و پیشبینی کرده بود، این اخراج سازماندهیشده برای جابهجایی قومی است. اکنون بر همه آشکار شد که از این مهاجران برای تغییر بافت جمعیتی جغرافیای قومی فارسیزبانها و اوزبیکها استفاده میشود تا در این جابهجایی شمار جمعیت قوم پشتون را در جغرافیای فارسیزبانها و اوزبیکها بیشتر کنند.
پرسشها این است چرا مهاجرانی که از پاکستان میآیند یا اخراج میشوند به محلهای زندگی پیشین خود در افغانستان که طبعا در محل زندگی بومی خود خانه و زمین دارند، نمیروند؟ طالبان چرا در مرز اردوگا زدهاند تا آنها را به سمت شمال هدایت کنند؟ اگر طالبان قصد خدمات به مهاجران آمده از پاکستان را دارند، چرا در محل بومیشان به آنها خدمات ارایه نمیکنند؟ آیا این جابهجایی ادامهی همان جابهجایی قومی دوران امانالله به سوی قطغن (سمت شمال) نیست که قبیلههای پشتون را با حفظ زمین و دارایی جغرافیای بومیشان در مشرقی و جنوبی به سمت شمال میفرستاد و در سمت شمال به غیر از دادن زمین سایر امتیازات سیاسی نیز میداد که از جمله گروه ناقل پشتون بایستی اختیار حاکمیت اقوام بومی فارسیزبان و اوزبیکزبان را به دست میگرفتند. کمی سر به زانو بگذاریم و بیندیشیم!
همین اکنون که این یادداشت نوشته میشود، روزانه هزاران تن از ایران اخراج میشوند، اما نهادهای خارجی و گروه طالبان صدای خود را بلند نمیکنند که مهاجران اخراجشده از ایران چه شوند و کجا زندگی کنند. مهاجر افغانستانی در ایران بیشتر از پاکستان است و همیشه نسبت به پاکستان اخراج داشته است. فعلا سطح اخراج مهاجر از ایران بالا است، اما بدون سر و صدا و خاموشانه صورت میگیرد و مهاجرانی که از ایران اخراج میشوند در مرز رها میشوند و هر جا که رفتند، میروند. گروه طالبان هیچگونه مسوولیت خدماتی در قبال این مهاجران ندارند. چرا؟ برای اینکه اکثریت اینها تاجیک، هزاره و اوزبیک استند. اینها را که طالبان در مرز گرفتار و اذیت نکنند، خدا را شکر میکشند و میروند به محلهای زندگی پیشین خود.
بنابراین آنچه در برخورد طالبان با مهاجران اخراجشده از ایران و پاکستان آشکار است، این است که سازماندهیشده و قومی برخورد میکنند. مشخص شده استکه ملاهبتالله رهبر خودخوانده و در غیبت طالبان فرمان داده مهاجران اخراجشده از پاکستان به قوشتپه و سایر ولایات سمت شمال جابهجا شوند. اما ترفندی نیز در این فرمان برای فریب مردم محل درنظر گرفته شده است، اینکه چند درصد به مردم محل نیز در قوشتپه زمین داده میشود تا طالبان با این ترفند بتوانند جلو نارضایتی مردم محل را بگیرند. اگرچه نارضایتی مردم برای طالبان معنا ندارد، زیرا طالبان همهچه را با سرنیزه، سلطه و سرکوب به پیش میبرند و اصل برایشان سرکوب است. با حفظ اصل سرکوب میخواهند نسبتا ظاهرسازی و صحنهسازی داشته باشند.
اینکه اگر چند درصد از مردم محل را در قوشتپه زمین بدهند، بازهم از نظر جمعیتی بومی فارسیزبان و اوزبیکزبان در آن محل تغییری نمیآید. چرا؟ برای اینکه به شماری از افراد همان محل در همان محل زمین داده است. این جمعیت اگر قبلا دو میلیون بود، باز هم همان دو میلیون است. اما در آنجا دو میلیون پشتون را اضافه کردهاند. معلوم نیست که این افراد پشتون چه گرایشی دارند و عضو کدام گروههای تندور و تروریستیاند؟!
حکومت پاکستان با این ادعا این افراد را اخراج میکند که اینها عضو تحریک طالبان پاکستان و سایر گروههای تروریستی استند و امنیت پاکستان را به چالش میکشند. در این صورت اینها مردم محل را کاملا فراری نخواهد داد؟!
متاسفانه این جابهجایی کاملا بافت جمعیت بومی فارسیزبان و اوزبیکزبان را در سمت شمال تغییر میدهد و سمت شمال را پشتونیزه با اهداف قومی و تروریستی میسازد. تنها بافت جمعیت فارسیزبان و اوزبیک را تغییر نمیدهد، بلکه این جابهجایی چند مرحله دارد. در مرحلهی نخست دو میلیون پشتون در آنجا جابهجا میشوند. در مرحلهی دوم آن دو میلیون اختیار حکومتداری محلی و اداری را میگیرند و در مرحلهی سوم به اشغال بیشتر سرزمینهای مردم فارسیزبان و اوزبیکزبان میپردازند و آنها را به شیوههای متفاوتی اخراج خواهند کرد. مرحلههای تروریستی، استخباراتی و نیابتی منطقهای دیگر نیز در میان استکه ارتباط میگیرد به امنیت ملی تاجیکستان، اوزبیکستان و سایر کشورهای آسیای میانه.
متاسفانه خطر این جابهجایی نادیده گرفته شده است، بایستی فارسیزبانها و اوزبیکزبانها خطر این جابهجایی را جدی میگرفتند و اعتراض و ایستادگی جمعی به راه میانداختند. اگرچه در این شرایط که طالبان سلطه دارند، ایستادگی مردم سخت است، زیرا سرکوب میشود، اما عدم ایستادگی مردم در این شرایط موجب میشود که در آیندهی هرچه نزدیک کل جغرافیای زندگی بومی خود را از دست بدهند.
این جابهجایی همانقدر که برای مردم فارسیزبان و اوزبیکزبان منطقه خطرناک است، برای کشورهای آسیای میانه نیز خطرناک است. اما کشورهای آسیای میانه سکوت کردند که این سکوت هرچه زود مشکل به دستشان میدهد، زیرا دو میلیون جمعیتی که در مرز با کشورهای آسیای میانه با اهداف استخباراتی جابهجا میشوند، اژدهایی است که برای بلعیدن آرامش کشورهای آسیای میانه آمدهاست.